مجله صنعت فولاد

معرفی انواع محصولات و مقاطع فولادی

۶۶ مطلب با موضوع «تحلیلی» ثبت شده است

۱۳ روش تعادل کار و خانه ویژه بانوان شاغل

۱۳ روش تعادل کار و خانه ویژه بانوان شاغل

بانوان شاغل وظیفه سنگینی بر دوش خود دارند و باید بتوانند هم به وظایف خود در محل کارشان برسند و هم از پس وظایف خود در محیط خانواده و تربیت فرزندان‌شان بربیایند. ایجاد هماهنگی بین وظایفی که یک مادر شاغل بر عهده دارد، می‌تواند کاری بسیار سنگین و خسته‌کننده باشد؛ مخصوصاً در وضعیتی که نه می‌توانند به طور تمام وقت در محل کار خود حضور داشته و نه کل ساعات روز را در خانه باشند. اگر یک مادر شاغل بتواند بین کار و خانواده خود تعادل برقرار کند، احتمال اینکه بتواند نقش مادر بودن خود را به نحو احسنت ایفا کند، نیز بسیار زیاد است. نکات زیر می‌تواند به مادران شاغل کمک کند تا بتوانند در ابعاد مختلف زندگی‌شان تعادل و هماهنگی خاصی را ایجاد کنند.

۱- هیچ گاه خود را مقصر ندانید

بسیاری از مادرهایی که به صورت تمام وقت کار می‌کنند، به اشتباه توسط دیگران قضاوت می‌شوند به اینکه فرزندان خود را به طور کامل رها می‌کنند؛ این در حالی است که از مردها انتظار می‌رود، برای تأمین نیازهای مادی خانواده خود حتماً به سر کار بروند و هیچ کس هم آن‌ها را قضاوت نمی‌کند. تا به حال از خودتان پرسیده‌اید که چرا هنوز هم‌چنین تبعیض‌های جنسیتی در جوامع پیشرفته وجود دارد؟ بعضی از بانوان به دلیل شرایط خاص خود نمی‌توانند فقط در خانه باشند و دسته‌ای دیگر از هم به خاطر استعدادها و توانایی‌های خود و شرایط ویژه‌ای که دارند، نمی‌خواهند کار خود را ترک کنند. دلیل کار کردن بانوان هر چیزی که باشد، آن‌ها را باید تحسین نمود؛ نه اینکه آن‌ها را به اشتباه قضاوت کرد و یا از بابت کار کردن آن‌ها خجالت کشید. اگر تا به حال از بابت اینکه نمی‌توانستید تمام وقت خود را با فرزندانتان بگذرانید احساس گناه می‌کردید، الآن زمان آن رسیده است تا برای همیشه این احساس را از خودتان دور کنید.

سعی کنید روی جنبه‌های مثبت کار کردن تمرکز کنید؛ همان‌هایی که باعث شده‌اند تا بتوانید از نظر مالی به خانوده خودتان کمک بیشتری کنید. با اعتماد به نفس کامل این احساس را داشته باشید که کار کردن شما بهترین تصمیم برای کل خانواده‌تان است و حتی به نفع خودتان هم هست؛ قطعاً فرزند شما هم بزرگی عشق شما را احساس می‌کند و فداکاری و از خود گذشتگی شما را کاملاً درک می‌کند.

بانوان شاغل

۲- در وقت خود صرفه‌جویی کنید

برای اینکه بتوانید در ظرف مدت کوتاهی بیشترین حجم کار را انجام بدهید، سعی کنید به طور دقیق در مورد آن‌ها برنامه‌ریزی کنید و وقت خودتان را تلف نکنید. خرید وسایل خانه را می‌توانید به صورت آنلاین انجام بدهید و برای تمیز کردن خانه از مستخدم کمک بگیرید تا هم در زمان صرفه‌جویی کنید و هم باعث می‌شود که به تمام کارهایتان رسیدگی کنید و چیزی را از قلم نیندازید. برای معاملات تجاری حتماً از قبل برنامه‌ریزی کنید و در طول تایم نهار خودتان هم می‌توانید کارهای کوچکی را انجام بدهید تا در طول هفته وقت خالی بیشتری داشته باشید. غذای نهار را هم می‌توانید از شب قبل درست کنید تا در طول روز بتوانید احساس بهتری داشته باشید و به خاطر درست کردن نهار مجبور نباشید که خودتان را سریعاً به خانه برسانید.

بانوان شاغل

۳- از پرستار مورد اطمینانی بخواهید که از فرزندتان نگه‌داری کند

برای اینکه در محل کارتان آرامش فکری بیشتری داشته باشید، می‌توانید از کسی بخواهید تا از فرزندتان مراقبت کند. از یک پرستار بچه که می‌شناسید و به او اعتماد دارید، برای نگه‌داری فرزندتان استفاده کنید. البته پرستار بچه باید ساعت کار آزادی داشته باشد، معلم خوبی برای فرزندتان باشد، بتواند محیط منزل شما را هم تمیز نگه دارد و در نهایت مدرک معتبری هم داشته باشد. به دنبال پرستاری باشید که تجربه زیادی در زمینه نگه‌داری از کودکان دارد و همچنین با روانشناسی کودک کاملاً آشنا باشد و در این زمینه کتاب‌های زیادی خوانده باشد. حداقل روز اول را از پرستار بخواهید تا به طور آزمایشی از فرزند شما نگه‌داری کند. بهتر است تمام توقعات‌تان را به صورت کاملاً شفاف با او در میان بگذارید. اگر امکان دارد در طول روز هم با پرستار فرزندتان در ارتباط باشید و از او بخواهید تا از فرزندتان عکس بگیرد و برای شما بفرستد تا از وضعیت فرزندتان به طور کاملاً آگاه شوید.

بانوان شاغل

۴- با مدیر و کارفرمای خودت راحت‌ صحبت کنید

اینکه شما یک مادر شاغل هستید، دلیل نمی‌شود که کارمند خوبی نباشید. به هر حال، تغییرات برای هر کسی اتفاق خواهد افتاد. در اکثر موارد وظیفه نگه‌داری از فرزند مخصوصاً هنگامی که مریض می‌شود، مسئولیت رفتن به جلسه اولیا و مربیان و همچنین رفتن به دنبال فرزند بعد از تمام شدن کلاس‌هایش به عهده مادر است؛ بنابراین مادران شاغل به انعطاف‌پذیری بیشتری در برنامه‌هایشان نیاز دارند. بانوان شاغل استراحت خیلی کمی می‌توانند داشته باشند و اکثر آن‌ها حتی وقت نهار خوردن هم ندارند و مجبورند آخر هفته‌ها هم به‌شدت مشغول کار کردن باشند؛ این بانوان به بهانه بچه‌هایشان هیچ وقت از زیر کار در نمی‌روند.

مهم‌ترین نکته‌ای که باید بدانید این است که شما باید در مورد نیازهایتان و اینکه قصد دارید چگونه بین کارهایتان هماهنگی لازم را ایجاد کنید با کارفرما یا رئیستان صحبت کنید. خوشبختانه در اکثر موارد کارفرما شما را کاملاً درک می‌کند و از صداقت و از خود گذشتگی شما برای خانواده و هم برای کارتان تشکر هم می‌کند.

بانوان شاغل

۵- از چیزهایی که باعث می‌شود حواستان پرت بشود، دوری کنید و وقت خودتان را به هدر ندهید

وقتی شما مادر شاغلی باشید، برای زمان ارزش بیشتری قائل می‌شوید. در محل کار هم در مورد زمانی که با همکارانتان می‌گذرانید، بسیار حساس باشید؛ مخصوصاً اگر بر روی میزان فعالیت و مفید بودن شما در محل کارتان تأثیر می‌گذارد. وقت کمتری را برای صرف نهار در نظر بگیرید و در اینترنت در مورد کارتان بیشتر جستجو کنید تا بتوانید سریع‌تر کارهایتان را پیش ببرید. وقتی که در خانه هستید، بجای تماشای تلویزیون یا بازی با موبایل وقت خود را بیشتر با همسر و فرزندتان بگذرانید تا از بودن در کنار یکدیگر لذت ببرید.

۶- زمان‌هایی را با همسرتان خلوت کنید

ازدواج موفق باعث می‌شود که محیط خانه همیشه شاد و به دور از تنش باشد. شما باید ارتباط با همسرتان را در اولویت خودتان قرار بدهید زیرا تأثیر بسیار زیادی بر روی ابعاد دیگر زندگی شما می‌گذارد. اگر امکان دارد، یک پرستار برای بچه‌هایتان بگیرید و شب‌ها با هم به رستوران و گردش بروید و کارهایی را انجام بدهید که قبل از بچه‌دار شدن از انجام آن‌ها لذت می‌بردید. سعی کنید در مکان‌های خاص با یکدیگر قرار نهار یا شام بگذارید. در طول مدتی که با همسرتان هستید، موضوع صحبت‌هایتان را به کار یا بچه‌هایتان معطوف نکنید و شنونده خوبی برای حرف‌های او هم باشید.

۷- در کنار خانواده فعالیت‌های دسته‌جمعی و جالب انجام دهید

شما می‌توانید با برنامه‌ریزی در مورد انجام فعالیت‌های جالب و سرگرم کننده، زمان خوبی را با خانواده خودتان بگذرانید تا همه‌ی اعضای خانواده از انجام این فعالیت‌ها لذت ببرند؛ مثلاً شما می‌توانید یک شب در هفته را به بازی‌های سرگرم کننده برای خانواده خودتان اختصاص بدهید و در تراس خانه وعده نهار را میل کنید. پیاده‌روی با اعضای خانواده در پارک نزدیک خانه‌تان هم می‌تواند ایده خوبی باشد زیرا می‌توانید با یکدیگر به گفتگو بپردازید. از بچه‌های بزرگ‌ترتان هم ‌نظر بخواهید و از آن‌ها هم بخواهید که در مورد مکان‌هایی که می‌توانید با یکدیگر به گردش بروید نیز نظرات خود را اعلام کنند.

بانوان شاغل

۸- با کمک تقویم و برنامه‌ریزی‌های دقیق، منظم باشید

مادران شاغل از نظر روحی و روانی مسئولیت‌هایی را به عهده دارند که هیچ کس نمی‌تواند آن‌ها را درک کند؛ به طور مثال، چند نمونه از کارهایی که فقط بر دوش مادران شاغل است شامل فراموش نکردن نوبت دکتر، امضا کردن برگه رضایت‌نامه مدرسه بچه‌ها، به همراه آوردن ظرف غذا برای گردش در طبیعت، به یاد داشتن تولد اعضای خانواده، دعوت کردن از سایر اقوام در مناسب‌های خاص، دانستن سایز لباس همه‌ی اعضای خانواده، چک کردن وسایل خانه (تا در صورت تمام شدن اقدام به خرید کند)، خرید مداوم دستمال کاغذی و غیره است.

۹- کارهای خانه را بین اعضای خانواده تقسیم کنید

مسئولیت انجام تمام کارهای خانه نباید فقط بر دوش زن باشد. همسرتان می‌تواند در انجام کارهای خانه به شما کمک کند؛ مخصوصاً وقتی وظایف خاصی مثل نگه‌داری از نوزاد و شیر دادن به او به عهده شما باشد. اگر بچه‌های بزرگ‌تری دارید، می‌توانید وظایف ساده‌ای را به آن‌ها بسپارید تا از الآن برای قبول مسئولیت‌هایی که در آینده پیش رو دارند، آماده بشوند و از طرفی نقش مفیدی را در خانواده خود ایفا کنند.

یکی دیگر از مواردی که باید در نظر داشته باشید این است که برای تمیز کردن منزلتان می‌توانید هزینه کنید. شاید پرداخت پول برای خدمات تمیز کردن منزل کمی برایتان سخت باشد ولی اگر تمیز نبودن خانه یکی از دغدغه‌های شما محسوب می‌شود، می‌توانید با پرداخت پول خیالتان را از این بابت راحت کنید.

۱۰- در مهمانی‌ها و برنامه‌های کمتری شرکت کنید

نباید به هر کسی که شما را برای مهمانی دعوت می‌کند، پاسخ مثبت بدهید و یا برای شرکت در فعالیت‌های فوق‌برنامه فرزندتان همیشه راغب باشید زیرا شرکت همیشگی در این برنامه‌ها باعث می‌شود تا به بجای لذت، استرس بیشتری را در درون خودتان احساس کنید. همیشه ببینید که چه مقدار زمان برای شرکت در مهمانی‌ها دارید و همیشه در فعالیت‌های فوق‌برنامه‌ای حضور پیدا کنید که فرزند شما بیشتر از آن لذت می‌برد. گاهی اوقات هم به فرزندتان یا دیگران جواب منفی بدهید و از این بابت احساس ناراحتی نکنید. شرکت در تمام مهمانی‌ها و برنامه‌ها باعث می‌شود تا هیچ لذتی از زندگی خود نبرید و زمانی هم برای استراحت نداشته باشید.

۱۱- توقعات خود را پایین بیاورید

مادرها فشارهای زیادی را تحمل می‌کنند مثل پختن غذاهایی سالم و خوشمزه به طور روزانه، تمیز کردن کامل خانه و اینکه مادر ایده‌آلی برای فرزندانشان باشند؛ در واقع همگی این‌ها انتظاراتی هستند که مادران از خودشان دارند. شما باید در نظر بگیرید که هیچ کس به اندازه خودتان از شما توقعی ندارد.

وقتی توقعتان را پایین بیاورید، متوجه خواهید شد که بخش زیادی از استرس شما از بین خواهد رفت. نیازی نیست که در هر زمان و هنگامی که هر مهمانی که به منزل شما می‌آید، خانه کاملاً تمیز باشد؛ مخصوصاً اگر خود مهمان‌ها هم بچه داشته باشند. خرید شیرینی از بازار بجای پخت آن‌ها در منزل باعث نمی‌شود که شما مادر بدی باشید. غذاهایی که به طور روزانه در خانه می‌پزید خود بسیار کار بزرگی است و مصرف باقی‌مانده غذا و همچنین خرید شیرینی از بازار هم می‌تواند به خوبی خانواده شما را سیر نگاه دارد و هیچ اشکالی ندارد.

۱۲- به عنوان یک خانم برای خود وقت بگذارید

شما باید در خلال کارهای دیگری که انجام می‌دهید زمانی را هم به خودتان اختصاص بدهید تا از نظر درونی به آرامش برسید و محیط آشفته کاری و همچنین خانه خودتان را هم به تعادل خاصی برسانید. عادت بدی که اکثر مادرهای شاغل دارند این است که در آخر به نیازهای خود توجه می‌کنند و اول از همه سعی می‌کنند که از بقیه اعضای خانواده خود مراقبت کنند و آن‌ها را در اولویت خود قرار می‌دهند ولی آنچه شما به عنوان یک مادر شاغل باید بدانید این است که اگر مواظب خودتان نباشید، چگونه می‌توانید از دیگران به خوبی مراقبت کنید؟

سعی کنید همیشه وقتی را برای خودتان پیدا کنید تا به فعالیت‌های مورد علاقه خود بپردازید و احساس آرامش کنید. بعضی از کارهایی که می‌توانید برای رسیدن به آرامش بیشتر انجام بدهید شامل مدیتیشن، یوگا، ورزش، مطالعه، نویسندگی، بیرون رفتن با دوست‌تان و یا رفتن به آرایشگاه است. نوشتن خاطرات روزمره هم راهی بسیار مفید برای رهایی از دغدغه‌ها و اضطراب‌های روزانه است.

۱۳- با سایر مادران شاغل ارتباط برقرار کنید

شما تنها خانمی نیستید که هم‌زمان هم شاغل است و هم بچه‌داری و خانه‌داری می‌کند. در سرتاسر دنیا میلیون‌ها مادر شاغل وجود دارند که درست مثل شما روزانه به سرکار می‌روند. مادرانی که تمام وقت کار می‌کنند، باید انعطاف‌پذیری بیشتری در برنامه‌هایشان داشته باشند تا بتوانند با مادرهای شاغل دیگر ارتباط برقرار کنند ولی سایر مادرهای شاغلی که کار پاره‌وقت دارند، می‌توانند به‌راحتی مادرهای دیگر را ببینند و با یکدیگر گفتگو کنند.

شما می‌توانید در بین همکارانتان به دنبال بانوانی باشید که آن‌ها هم مثل شما شاغل هستند؛ ابعاد مشترک زیادی ممکن است بین شما وجود داشته باشد که بتوانید از طریق آن‌ها با یکدیگر روابط خوبی را برقرار کنید. شما می‌توانید با یکدیگر تفریح کنید، آخر هفته‌ها را با هم بگذرانید و یا بعد از کار با یکدیگر کمی پیاده‌روی کنید. اگر در بین همکارتان مورد خاصی را پیدا نکردید، می‌توانید از رسانه‌های اجتماعی برای پیدا کردن بانوان شاغل استفاده کنید. سعی کنید با یکدیگر خوش بگذرانید، در مورد زندگی خودتان با هم صحبت کنید و در نهایت ارتباط با سایر مادران شاغل باعث می‌شود که به این نتیجه برسید که در دنیا تنها نیستید و بانوان دیگری هم مثل شما هستند که باید در طول روز کارهای بسیار زیادی را انجام بدهند.

به نظر شما آیا یک خانم شاغل می‌تواند به طور هم‌زمان هم عملکرد خوبی در محل کارش داشته باشد و هم وظایف خود را در خانه به خوبی انجام بدهد؟ جواب به این سؤال شاید به نظر شما سخت باشد ولی واقعیت این است که یک مادر خانه‌دار می‌تواند در همه‌ی ابعاد زندگی خود موفق باشد. شاید نوع نگاه شما به این مسئله با واقعیت کاملاً متفاوت باشد ولی اجازه ندهید که این افکار شما را از راه درست منحرف کنند. به خاطر تمام چیزهای خوبی که در زندگی‌تان دارید از خداوند تشکر کنید و خودتان را از ته قلب باور داشته باشید.

 

منبع: چطورپدیا

۲۴ اسفند ۹۷ ، ۱۶:۰۲ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
viator baran4

۱۰ روش علمی برای خوشحالی همیشگی

۱۰ روش علمی برای خوشحالی همیشگی

در این مقاله ۱۰ مورد از روش‌هایی که تأثیر آن‌ها به لحاظ علمی برای خوشحالی همیشگی ثابت شده، معرفی خواهند شد.

۱- بیشتر ورزش کنید

تاکنون تحقیقات بسیاری بر روی تأثیر ورزش بر حفظ شادی انسان شکل گرفته است. ورزش اندورفین که هورمون شادی نیز نامیده می‌شود را آزاد می‌کند، به‌طوری که پس از یک جلسه تمرین یا حتی پس از کمی قدم زدن تا سوپر مارکت، احساس بهتری خواهیم داشت. بدون شک توجه کرده‌اید که افراد پس از اتمام یک جلسه‌ی ورزش چقدر پرانرژی و خوشحال هستند؛ اما اجازه دهید با مدرک سخن بگوییم!

دانشگاه تورنتو در این زمینه کار بزرگی انجام داد و چیزی بیش از ۲۵ تحقیق مطالعاتی مختلف را تحلیل کرد. نتیجه‌ی این تحقیق آن بود که فعالیت بدنی قادر است افسردگی را در نطفه خفه نماید. در یک مطالعه، سه گروه از افراد افسرده تحت رژیم‌های متفاوت ضدافسردگی، ورزش یا ترکیبی از این دو قرار گرفتند. البته هر سه رژیم مؤثر بوده و در نتیجه افراد هر سه گروه شادتر از قبل بودند؛ اما به نظر شما اثر کدام یک ماندگار بود؟ ۶ ماه بعد گروهی که تنها تحت رژیم ورزش بود، تنها ۹ درصد آمار بازگشت به افسردگی را گزارش داد. دو گروه دیگر از دور عقب افتادند و با نرخی حدود ۳۸% تا ۳۱%، اکنون حدود یک سوم آن‌ها مجدداً افسرده هستند.

۲- تفکر مثبت بر عملکرد فرد تأثیر می‌گذارد

«شادی مقدمه‌ی موفقیت است» – شان آچور

کمی غیرممکن به نظر می‌رسد، مگر نه؟ به عقیده‌ی شان آچور، حتی اگر او همه‌چیز را در ارتباط با عوامل مؤثر بر شادی فرد از قبیل عوامل استرس‌زا، ناامیدی، موفقیت، شرایط اقتصادی، روابط و غیره بداند، تنها قادر است ۱۰٪ از شادی ماندگار فرد را پیش‌بینی نماید؛ ۹۰٪ باقی‌مانده به این مسئله بازمی‌گردد که فرد چطور جهان اطراف خود را پردازش کند. اگر شادی در جهتی خلاف موفقیت باشد، برای ما که به‌طور پیوسته در حال تلاش برای اخذ نمرات بهتر، حقوق بالاتر و غیره هستیم، دستیابی به آن امری بعید به نظر می‌رسد!

اندیشه مثبت سطح انرژی، خلاقیت و بهره‌وری فرد را تا ۳۰٪ افزایش می‌دهد. راز این مسئله تنها اندیشه‌ی مثبت است؛ همین حالا، نه صرفاً زمانی که مشهور یا ثروتمند هستیم.

۳- افکار منفی را دور بریزید

برخی از افراد همواره در افکار منفی خود غرق می‌شوند و برای رهایی از این وضع، همیشه مشکل‌ دارند. طی مطالعه‌ای که توسط دانشگاه مادرید شکل گرفت، اثبات شد که یکی از مؤثرترین راه‌های ممکن، نوشتن این اندیشه‌ها بر روی کاغذ و سپس نابود کردن آن‌ها است. حتی توصیه شده که این کاغذها را پاره کرده، در سطل زباله رها کنیم و یا آن‌ها را بسوزانیم! از بین بردن این اندیشه‌ها در قالب فیزیکی، اثرات مخرب آن‌ها را کاهش می‌دهد. روانشناسان توصیه می‌کنند که این کار را به‌طور منظم انجام دهیم.

۴- به میزان تجارب خود بیش از اموالتان بها دهید

توماس گیلویچ، روانشناسی از دانشگاه کورنل، تحقیقات بسیاری در زمینه‌ی برتری تجربیات خاطره‌انگیز و دلپذیر به لوازم و اشیاء مادی که خریداری می‌کنیم، انجام داده است. او در تحقیق خود که در مجله روانشناسی فردی و اجتماعی ارائه شده، دلایل بسیاری بر این مدعی برشمرد. پس از خرید اشیاء مادی همچون یک ماشین جدید، تلویزیون و یا یک دستگاه کامپیوتر نو، مقایسه اموال خود و چشمی که همواره به دنبال اقلام بهتر است، روحیه فرد را تضعیف کرده و سبب از بین رفتن لذت اولیه او در هنگام خرید می‌شود.

اما گرامی داشتن تجارب به هیچ عنوان مخرب روحیه فرد نیست. آن‌ها به ما تعلق دارند، استثنایی هستند و شادی ماندگار در پی خواهند داشت. همه‌ی ما همواره باید در فکر بازدید از مکان‌های جدید و سفر به نقاط مختلف باشیم. مقامات محلی به جای افتتاح مراکز خرید بیشتر، بهتر است در شهرها امکانات و تسهیلات بیشتری ارائه دهند تا افراد فعالیت‌های لذت‌بخش‌تری را تجربه نمایند.

۵- برای چه چیزهایی احساس قدردانی می‌کنید؟ بنویسید!

زمانی که از خواب برمی‌خیزیم، با اندیشیدن به مسائلی که به سبب آن‌ها قلبمان مملو از احساس قدردانی است، عملاً شادی خود را چندین برابر خواهیم کرد. طبق تحقیقاتی که بر روی مغز انسان انجام شده، ما همواره به تمرکز بر جنبه‌های منفی زندگی مانند نگرانی‌ها، تراژدی‌ها، شکست‌ها و نارضایتی‌ها تمایل داریم و منفی‌بافی وضعیت پیش‌فرض ماست! پروفسور ریک هانسون که یک عصب-روانشناس از دانشگاه برکلی است، می‌گوید: «همه‌ی ما از نوعی تعصب منفی که باگی در مغز عصر حجری انسان قرن ۲۱ است، رنج می‌بریم» به همین علت باید تمرکز خود را بر اتفاقات خوب گذاشته و در جست و جوی علتی برای قدردانی باشیم. راه‌های مختلفی برای انجام این کار وجود دارد که چند مورد از آن‌ها در این بخش معرفی می‌شود:

  • هنگامی که از خواب بیدار می‌شوید، در ذهن به سه اتفاق خوب که به خاطر آن‌ها احساس قدردانی می‌کنید، بیاندیشید.
  • برخی ترجیح می‌دهند سه مورد را نوشته و فهرست را با خود به همراه داشته باشند تا در هر لحظه، یادآوری برای قدردانی باشد.
  • در صورت تمایل از شبکه‌های اجتماعی استفاده کنید، به دوستان خود عملی بودن این مسئله را یادآور شوید.
  • با عزیزان خود تماس بگیرید، همکار خود را جهت تشکر از کمک‌های وی در روند یک پروژه به قهوه دعوت کنید و به این شکل، قدردانی خود را بیان نمایید.
  • سعی کنید ساعاتی در هفته را با کمک به افراد دیگر و یا انجام فعالیت‌های داوطلبانه، به دیگران خدمت کنید.

۶- ذهن‌آگاهی را تمرین کنید

معنای ذهن‌آگاهی چیست؟ بدان معنی است که فرد تمام تمرکز و توجه کامل خود را در لحظه حال متمرکز کرده و آن را همان‌طور که هست، عاری از هرگونه قضاوت می‌پذیرد. در حال حاضر این تکنیک، به یک ترند محبوب در روانشناسی و پزشکی تبدیل شده و زمانی که به‌طور مرتب انجام شود، وضعیت روحی فرد را بهبود می‌بخشد، استرس را کاهش داده و نهایتاً به زندگی پربارتری منجر خواهد شد.

تمرکز بر لحظه کنونی بدان معنی است که در کنار حواس لامسه، بویایی و دیگر احساسات وابسته به جسم، خوشحالی نیز به‌خوبی احساس می‌شود. بر لذتی که این حواس به وجودتان می‌بخشد، تمرکز کنید. این مسئله در فراموش کردن گذشته و عدم نگرانی نسبت به اتفاقات ترسناک آینده، بسیار مؤثر است.

اما آیا واقعاً این کار ما را شاد می‌کند؟ آیا شواهد علمی برای تأثیر ذهن آگاهی در شادی انسان وجود دارد؟ مت کلینگزورث، پژوهشگر هاروارد، توضیح می‌دهد که بیشترین خوشحالی انسان زمانی است که در لحظه زندگی می‌کند و مواقعی که ذهن او در اطراف سرگردان است، خوشحالی او به حداقل میزان ممکن خواهد رسید؛ او پس از مطالعات فراوان بر روی ۱۵۰۰۰ نفر به این نتایج دست یافت.

۷- به‌اندازه‌ی کافی بخوابید

زمانی که فرد خواب کافی نداشته باشد، منفی نگری بیش از هر زمان دیگری تشدید می‌شود. این نتیجه‌ای است که محققان پس از چندین آزمایش به آن دست یافته‌اند. یکی از این موارد بسیار جالب است. محققان، هیپوکامپوس که پردازنده‌ی افکار مثبت در مغز بوده را مورد بررسی قرار دادند. هنگامی که خواب کافی نداریم، این عملکرد مغزی مختل شده و افکار منفی بیش از پیش رنگ می‌گیرند.

محققان برای شرح این مسئله، از گروهی از دانشجویان خواستند تا فهرستی از کلمات را به خاطر داشته باشند؛ نهایتاً آن‌ها در یادآوری کلمات منفی نمره‌ای معادل ۸۱٪ درستی کسب کردند؛ اما زمانی که از آن‌ها خواسته شد کلمات مثبت یا خنثی را به خاطر آورند، درصد درستی تنها ۳۱٪ برآورد شد. بعدها آزمایشات مشابهی در زمینه‌ی خواب و حافظه توسط دکتر رابرت -استیکگلد شکل گرفت. حال علت بدخلقی افرادی که کمبود خواب دارند، به‌وضوح روشن است.

۸- زمانی را به کمک به دیگران اختصاص دهید

انسان همواره به دنبال خرید خانه‌های بزرگ‌تر، اتومبیل‌های جدیدتر و تلفن‌های به‌روزتر است و پس از خرید آن‌ها، شاید برای لحظاتی شادی بیشتری در قلب خود احساس نمایند؛ اما هیچ کدام در طولانی مدت میزان خرسندی او را افزایش نخواهند داد. این خوشحالی زودگذر است. محققان دریافته‌اند زمانی که بخشی از زمان و یا پول خود را به کمک به دیگران اختصاص می‌دهیم، این مسئله تأثیر قابل ‌توجهی بر میزان شادکامی ما خواهد داشت.

۹- بر زندگی ایده‌آل خود تمرکز کنید

«قلب انسان بدون کوچک‌ترین توجهی به مسیر حرکت پاها، به سمتی می‌رود که ذهن آن را می‌کشاند» – دکتر دانیل گیلبرت

زمانی که از برنده‌ شدن در یک قرعه‌کشی حرف می‌زنیم، اغلب سخنانمان معطوف به جاهایی که پس از آن می‌رویم و چیزهایی که می‌خریم. حتی ممکن است در فکر کمک به خیریه نیز باشیم؛ اما هرگز و یا به‌ندرت از وضعیت ذهن خود و خوشحالی و خیال آسوده‌ی خود سخن می‌گوییم. به همین دلیل تمرکز بر اولویت‌ها برای رسیدن به زندگی ایده‌آل، بسیار اهمیت دارد.

۱۰- بر روی نقاط قوت خود تمرکز نمایید

آیا خود را فردی کنجکاو، روشن فکر و یا شجاع می‌بینید؟ چگونه می‌توان از این نقاط قوت در جهت بهبود زندگی خود و دیگران استفاده کرد؟ این‌ها سؤالات کلیدی بوده و افرادی که به جای پنهان شدن پشت نقاط ضعف خود، از نقاط قوت خود بهره می‌برند، زندگی شادتری خواهند داشت. توانایی شناخت قابلیت‌ها از طریق بهره‌گیری از نقاط قوت، از بهترین راه‌های دستیابی به شادی و کمک به ایجاد جهانی بهتر خواهد بود.

شادی

کلام آخر

تأثیر تمامی این ۱۰ مورد بر ایجاد حس شادی در انسان، از لحاظ علمی اثبات شده است. اگر فکر می‌کنید زندگی‌تان مملو از مسئولیت‌های گوناگون بوده و اکنون نیز برای تغییر آن دیر شده، بیشتر فکر کنید!

هرگز برای آغاز یک زندگی شاد و لذت‌بخش دیر نیست.

 

منبع: چطورپدیا

۲۰ اسفند ۹۷ ، ۱۹:۰۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
viator baran4

افکار شاد را به ذهن بیاموزید

افکار شاد را به ذهن بیاموزید

افکار شاد

۱- انسان خود انتخاب می‌کند که چقدر خوشحال باشد

چطور؟ با نوع افکاری که در سر می‌پروراند. افکار مثبت خوشحالی می‌آفرینند؛ در حالی که افکار منفی ناراحتی در پی خواهند داشت.«من خیلی چاق هستم»؛ این یک تفکر منفی است که فرد را درمانده می‌کند. «من هرگز به چنین چیزی دست نخواهم یافت»؛ این جمله نیز مثال دیگری از یک تفکر منفی است. «دوست دارم وقت خود را در کنار همسرم بگذرانم»؛ اندیشه‌ی مثبتی که احساسات خوبی به ارمغان می‌آورد. «عزیزم، موافقی برای تعطیلات به سفر برویم؟» این نقطه‌ی اوج هیجان بوده و شادی در اینجا است! تا به اینجا همه چیز درست بوده؛ اما چطور می‌توانیم برای حفظ شادی بیشتر، اندیشه‌های مثبت بیشتری بیافرینیم؟

افکار شادی

۲- می‌توان به مغز آموخت که به اندیشه‌های مثبت فکر کند

با آموزش مغز جهت ترجیح افکار مثبت به افکار منفی، در نتیجه انسان شادتری خواهیم بود. به مثال زیر توجه نمایید:

تاکنون دریافته‌اید که برخی از افراد به هنگام انتقاد شدن تا چه حد نسبت به خود ناراضی می‌شوند؛ در حالی که برخی دیگر کوچک‌ترین اهمیتی نمی‌دهند؟ آنچه اکثر مردم نمی‌دانند آن است که واکنش ما به انتقاد از سوی دیگران یک عادت فکری است. برخی از افراد این انتقادات را به خود گرفته و ناراحت می‌شوند؛ در حالی که برخی بر حسب عادت بی‌تفاوت بوده و خوشحالی خود را حفظ می‌کنند؛ البته این مسئله تنها در مورد انتقاد صادق نیست و جامعیت دارد. واکنش ما به تعاریف بد، به راننده‌های بی‌دقت، به خیانت و سوءاستفاده‌ی اطرافیان… همه به‌نوعی عادت فکری است.

با انتخاب خودآگاه افکار گوناگون، می‌توان عادت تفکر مثبت را تقویت کرده و عادت تفکر منفی را تضعیف کرد. حال در مورد موقعیت‌هایی که حقیقتاً منفی است، چه باید کرد؟ آیا باید حقیقت را انکار کرده و چشم را با عینک‌های رنگی پوشاند؟ خیر!

۳- می‌توان مثبت فکر کرد و در عین حال واقع‌بین بود

ممکن است برخی از افراد تفکر مثبت را معادل پوشیدن عینک‌های رنگی حین دیدن سیاهی‌ها قلمداد کنند، منظور ما در این مقاله این نیست! «من اندام بدی دارم»؛ این یک تفکر منفی است که احساسات بدی را به ارمغان می‌آورد. «من اندام بدی دارم؛ اما در حال حاضر ورزش می‌کنم و روز به روز بهتر می‌شوم»؛ جمله با یک اندیشه‌ی منفی آغاز و به یک تفکر مثبت ختم شد. نتیجه چه خواهد بود؟ فرد یک قدم به رضایت و شادی نزدیک‌تر می‌شود! واژه‌ی اما جادو می‌کند. به کمک آن افکارمان واقع‌بینانه خواهند بود؛ اما دیگر آزاردهنده نیستند!

۴- به کمک یک اما، ناراحتی را به شادی تبدیل کنید

با افزون یک «اما»ی بی‌ضرر در پس هر تفکر منفی، می‌توان تمامی این افکار را به اندیشه‌های مثبت تبدیل کرد؛ در نتیجه نارضایتی‌ها جای خود را به شادی خواهند داد. به مثال‌های زیر دقت کنید:

  • جمله‌ی «احساس می‌کنم هرگز کاهش وزن نخواهم داشت» به «اکنون احساس می‌کنم هرگز کاهش وزن نخواهم داشت؛ اما می‌دانم افرادی دیگری بوده‌اند که دقیقاً شرایطی مشابه داشته و از پس آن برآمده‌اند» تبدیل می‌شود.
  • «من هرگز عشق را نخواهم یافت» تبدیل می‌شود به «اگر همواره مثل اکنون در خانه بمانم شاید هرگز عشق را نیابم؛ اما اگر کمی بیشتر بیرون بروم، ممکن است شانس بیشتری داشته باشم».
  • «هرگز قادر به پرداخت این بدهی نخواهم بود» تبدیل می‌شود به «شاید نتوانم به‌سرعت این بدهی را پرداخت کنم؛ اما اگر ماهانه ۱۰۰ هزار تومان پس‌انداز کنم، می‌توانم بخشی از آن را بپردازم».

قدرت واژه‌ی اما را ملاحظه می‌کنید؟ درست به‌مانند داشتن یک جادوگر خوشبختی است!

۵- هرچه بیشتر به اما عادت کنیم؛ در نتیجه خرسندی بیشتری خواهیم داشت

در ابتدای کار، افزودن اما در پس افکار منفی چیزی نیست که ناگهان به ذهن خطور کند، به تمرین نیاز است. با این وجود، هرچه بیشتر تمرین می‌کنیم، مغز با ایجاد مسیرهای عصبی، عادت تفکر اما بلافاصله پس از هر اندیشه‌ی منفی را ایجاد می‌کند. این تکنیک به معنای واقعی کلمه ساختار مغز را تغییر داده و سطح شادی فرد را به طرز چشمگیری افزایش می‌دهد. خوشحالی می‌تواند آسان باشد…

۶- ادعاهای بی‌معنی را متوقف کنید

غالب افراد سعی می‌کنند مستقیماً از افکار ناخوشایند به اندیشه‌های شاد جهش کنند؛ به جای «من اندام بدی دارم اما در حال حاضر ورزش می‌کنم و روز به روز بهتر می‌شوم»؛ با خود می‌گویند «من اندام خوبی دارم». آن‌ها از «من اندام بدی دارم» یک‌باره به«من اندام خوبی دارم» تغییر وضعیت می‌دهند. مشکل آنجا است که معمولاً این ادعاها و تفکرات رضایت‌بخش، چندان واقعی نبوده و حتی گاهی سبب ناراحتی فرد می‌شوند، چرا؟ چون آن‌ها را باور ندارد! اگر باور دارید که اندامتان مناسب نیست، نمی‌توانید ذهن خود را به داشتن اندام خوب فریب دهید؛ هرچند که باور به پیشرفت و دستیابی به اندام مناسب تفکری منطقی بوده و همین مسئله، علت کارکرد حیرت‌انگیز تکنیک اما است. در این تکنیک درست همانند تکنیک «چه می‌شد اگر…» فرد موقعیت فعلی خود را پذیرفته و مسیر حرکت در پیش چشمانش نقش می‌بندد.

همین حالا اندیشه‌های منفی که با یک اما به تفکرات مثبت تبدیل می‌شوند را شناسایی کنید. همین امروز شاد بودن را به مغز خود بیاموزید.

 

منبع: چطورپدیا

۱۵ اسفند ۹۷ ، ۱۵:۳۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
viator baran4

روش ساخت برنامه زمان‌بندی هفتگی

روش ساخت برنامه زمان‌بندی هفتگی

برنامه زمان‌بندی هفتگی

۱- لوازم مورد نیاز را تهیه کنید

  • یک دفترچه با کاغذ رنگ روشن مربع شکل که در حاشیه آن چهار سوراخ پانچ شده است
  • یک کلاسور برای ذخیره فایل‌های هفتگی (در واقع ۸ روز)
  • یک خودکارمشکی
  • مداد شمعی قرمز یا آبی

۲- یک روش مخصوص خود ایجاد کنید

هدف از آیکون های به کار رفته در تصویر بالا، ارائه اطلاعات صریح در نگاه اول است. می توانید از اطلاعات این تصویر استفاده کنید یا آیکون‌های مختص خودتان را ایجاد کنید.

۳- کارها را به روش خود انجام دهید

لزوماً نیازی نیست که از الگوی دیگران استفاده کنید. منابع، کلمات اختصاری، نشانه‌ها و کلمات کد شده‌ای را به کار ببرید که با آن‌ها آشنا هستید.

چرا از برگه‌های کلاسور رنگ روشن استفاده می‌کنیم؟

  • کاغذهای رنگی را به این خاطر انتخاب می‌کنیم که به‌راحتی در میان مقالات و اشیاء دیگر قابل تشخیص باشند. این برگه‌ها را می‌توان در کلاسور قرار داد و اطلاعاتی درباره افراد و چیزهایی که برای شما مهم هستند را به شما می‌دهد.
  • به این ترتیب، به دلیل اینکه برگه‌ها درون کلاسور قرار می‌گیرند پس ریسک از دست رفتن یا گم شدن اطلاعات وجود ندارد. در صورت نیاز به حفظ حریم خصوصی، می‌توانید رمزگذاری انجام داده و اطلاعات را با رمزهای مخصوص خودتان یادداشت نمایید.
  • اگر کار خاصی را در یک روز معین باید انجام دهید، می‌توانید به آن روز فضای بیشتری اختصاص دهید و به این ترتیب، برنامه هفتگی شما روزهای کمتری را پوشش می‌دهد. اگر این کار را تا به حال انجام نداده‌اید، مشکلی نیست، می‌توانید این تغییر را بر روی برنامه هفتگی بعدی انجام بدهید.

۴- برگه خود را به صورتی که در تصویر نشان داده شده، تا بزنید

۵- و حالا شروع کنید!

۶- سوراخ‌های برگه را در سمت چپ خود قرار دهید

برنامه زمان‌بندی هفتگی

۷- شروع به نوشتن روزهای هفته و تاریخ در گوشه بالا سمت چپ هر مستطیل کنید

تقویمی در مقابل خود داشته باشید تا از اشتباهات اجتناب کنید.

۸- به تاریخ شروع توجه داشته باشید

به این ترتیب برنامه‌های هفتگی که در کلاسور قرار داده‌اید، پشت سر هم قرار خواهند گرفت.

۹- آیتم‌های مربوط به ‌روز و موارد بعدی را برای ۸ روز بنویسید

این موارد باید با استفاده از یادداشت‌ها یا برنامه هفتگی‌ایی باشد که شما قبلاً شروع کرده‌اید.

۱۰- در قسمت «من» یا «خودم» در طرف دیگر برنامه هفتگی، هر چیزی که بیش از ۸ روز طول می‌کشد را بنویسید

این موارد در بخشی به نام کارهای ثابت قرار می‌گیرند.

۱۱- در طرف دیگر بخش کارهای ثابت، برای هر روز هفته فقط یک ویژگی یا موضوع مهم امور منزل خود را در یک فضا بنویسید

اگر کارهای خیلی مهمی در دست دارید، می‌توانید دو مورد را درج نمایید. اطمینان حاصل کنید که سوراخ‌های برگه‌ها در حال حاضر در سمت راست هستند، در غیر این صورت ویژگی‌های ثابت به‌طور وارونه نوشته می‌شوند.

۱۲- پیشنهاد می‌شود مواردی که اغلب به آنها وقت اختصاص دهید را بنویسید

مواردی چون مردم، مکان‌ها، من، کامپیوتر، پول.

۱۳- با نوشتن کارها در قسمت پایین و سپس بررسی نحوه انجام آن، کنترل خود بر روی کارها را حفظ کنید

۱۴- زمانی که هفته اول شما تمام شد، برنامه بعدی را برنامه‌ریزی کنید

این کار را به همان روشی که برنامه قبلی را انجام دادید، سازماندهی نمایید. برنامه هفتگی قبلی خود را در کنارتان داشته باشید. این کار مانند ساختن یک لیست جدید بر اساس دستاوردهای قدیمی است.

بر موارد ناتمام یا به تعویق افتاده که هنوز هم فکر می‌کنید مهم هستند، تأکید کنید. این موارد را با مداد رنگی قرمز علامت بزنید به این معنی که قصد دارید این کار را حتماً انجام دهید. موارد جدید را با توجه به تحولات جدید و یا پس از تحلیل کامل ارائه دهید. مراقب باشید که خود را فریب ندهید و اقدام به تعویق انداختن کارهای انجام نشده و قدیمی‌ نکنید.

۱۵- از انباشته شدن یادداشت‌های کوچک خودداری کنید

اگر این کار را می‌کنید، این یادداشت‌ها را به رنگ قرمز بنویسید. این کار به شما یادآوری می‌کند که این موارد ضروری هستند؛ علاوه بر این، شما آن‌ها را فراموش نخواهید کرد. سپس، بلافاصله کارهای مذکور را در برنامه هفتگی خود ادغام کنید. یادداشت‌ها را در اطراف خود قرار ندهید. هنگامی‌که یک برنامه هفتگی جدید برنامه‌ریزی کردید، فایل قبلی را در کلاسور بایگانی نمایید.

 

منبع: چطورپدیا

۱۴ اسفند ۹۷ ، ۱۵:۳۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
viator baran4

کلید کسب رضایت و موفقیت شغلی

کلید کسب رضایت و موفقیت شغلی

هرگز نمی‌توان مزایای بیمه و سلامت، عیدی و پاداش مناسب و یا امکانات مسافرتی یک شغل را انکار کرد؛ اما حتی اگر همه‌ی این‌ها را در طبقی از جنس طلا هم تقدیم کنند، ممکن است باز هم به اندازه کافی رضایت‌بخش نباشد.

رضایت و موفقیت شغلی

شاید از خود بپرسید چه چیزی باعث می‌شود کارآفرینان و صاحبان کسب‌وکارهای نوپا، دست از مشاغل پردرآمد خود بکشند و با چنین مزیت‌های شغلی خداحافظی کنند! آن‌ها نوعی گرایش غیر قابل مقاومت به ابداع کسب‌وکارهایی جهت ارائه محصول یا خدمات به جامعه‌ دارند.

علیرغم اینکه پژوهش‌های اخیر وجود تهدیداتی علیه سلامت ذهنی و جسمی کارآفرینان را اثبات کرده است، آن‌ها ترجیح می‌دهند برخلاف جریان آب شنا کرده و به دنبال رویای همیشگی خود، یعنی کارفرما بودن، بروند. چرا؟ چرا کسی با این روش، موجبات خطر خودکشی خود را فراهم می‌آورد؟

رضایت و موفقیت شغلی

فرقی نمی‌کند کارمندی تازه‌کار باشید یا مدتی از کسب‌وکارتان گذشته باشد، این وجه مشترک و ذاتی همه‌ی انسان‌ها است. دوست داریم هدف و ارزش داشته باشیم و در جامعه‌ی خود نقشی ایفا کنیم. درست است که رسیدن به این نقش در دنیای امروز، بسیار دشوار است؛ اما رویکردهای زیر کمک می‌کند در گذر از پیچ و خم‌ها و ماجراهای هیجان‌انگیز حرفه‌ی خود، به رضایت شغلی نهایی دست پیدا کنیم.

۱- بجای هیجان موقتی و زودگذر، به دنبال عشق در فرصت‌های شغلی باشید

گرچه نیت مربیان و مشاوران شغلی خیر است؛ اما توصیه‌ی آن‌ها به داشتن حس خوب لحظه ای برای رسیدن به رضایت شغلی، بیشتر از منفعت، مضر خواهد بود. هیجان، زودگذر است. همیشگی نیست. عشق، همان قطب‌نمایی است که به آن نیاز دارید.

عشق و هیجان دو موضوع متفاوت هستند. آنچه باعث می‌شود بدون توجه به آفتابی یا طوفانی بودن هوا و شرایط شغلی، همچنان در محل کار حاضر شوید، عشق به کار است. مثل وسواس ذهنی و یا عاطفی که نمی‌توان نسبت به آن بی‌تفاوت بود. وفق دادن خود با این ندای درونی، دیر یا زود موفقیت را به ارمغان خواهد آورد. صبر، کلید موفقیت در کار است.

احتمال دارد کلیدی بیش از عشق داشته باشید. مراقب باشید خود را پایبند یک هدف نکنید و از هر مشاوری که به شما می‌گوید فقط یک هدف وجود دارد، فرار کنید. این حقیقت ندارد.

عشق، سفری پرماجرا است که می‌تواند شکل‌های مختلفی به خود بگیرد. پس فکر نکنید تنها یک شغل رویایی برای شما وجود دارد که به بهترین شکل ممکن می‌تواند رضایت شغلی را به ارمغان آورد. چنین چیزی اصلاً وجود خارجی ندارد.

سعی کنید نقش‌ها و پروژه‌های مختلفی را بپذیرید تا عشق خود یا تلاش برای رسیدن به آن را تقویت نمایید. رضایت شغلی و موفقیت در حرفه، با داشتن طیف وسیعی از تجارب غنی، شیرین‌تر خواهد بود.

۲- به یاد داشته باشید رضایت‌سنجی‌ شغلی نشانه‌ی موفقیت نیست

ابزارهای ارزیابی، علیرغم رواج در مشاوره‌های شغلی، به دلیل محدودیت‌هایی که در راهنمایی به شرکت‌کنندگان دارند، مورد انتقاد هستند. این ابزارها، پرسش‌نامه‌های خود اظهاری هستند که هیچ داده‌ی آماری و معیاری برای مقایسه‌ی نتایج ندارند.

فقط به یاد داشته باشید که این ابزارها کمک می‌کنند از نقاط ضعف و قوت خود درک بهتری داشته باشید. همچنین هیجان، دلسردی یا بی‌تفاوتی در فرصت‌های شغلی به درک و فهم شما اضافه خواهد کرد. همچنین در ارتباط با نوع فرصت‌های شغلی، وظایف و پروژه‌هایی که فرد را به هیجان واداشته و یا تنها حرکتی یکنواخت هستند، به درک و فهم فرد اضافه خواهند کرد.

۳- روابطی را حفظ کنید که در آن‌ها ارزش‌ها و اصول اخلاقی حفظ شوند

کار تیمی، همکاری، ارتباطات باز و اعتماد، در هر محیط کاری، عادی و رایج است؛ اما احترام به ارزش‌های فردی در محل کار می‌تواند رضایت شغلی فرد را محقق کند.

چقدر حاضرید به سازمانی که در آن مجبور هستید تحت عنوان اضافه‌کار منطقی، به‌طور میانگین هر هفته ۱۰ ساعت اضافه‌کار داشته باشید، متعهد بمانید؟ آیا حاضرید این تعهد را به قیمت دوری از خانواده خود، بپذیرید؟ برنامه‌ریزی شما در ارتباط با مدت زمان انجام کار و زمانی که به خود اختصاص می‌دهید، چگونه است؟

تطبیق خود با ارزش‌ها و اصول اخلاقی فردی، احتمال افزایش رضایت شغلی را بالا می‌برد. زمانی را به تفکر پیرامون تجربیات و روابط شغلی خود، چه خوب چه بد، اختصاص دهید تا بتوانید جستجویی آگاهانه داشته باشید و تصمیم‌های قابل‌اطمینانی بگیرید که موفقیت حرفه‌ای را برای شما به همراه داشته باشند.

تقویت روابط با شرکایی که ارزش‌های اخلاقی مشابهی دارند، علاوه بر اینکه باعث لذت‌بخش‌تر شدن شغل می‌شود، شانس حمایت، درک و تحسین از جانب همکاران را افزایش می‌دهد.

احترام به ارزش‌های فردی، یعنی زمانی که مجبور هستید گامی در عرصه‌ای پراسترس بگذارید، باز هم بتوانید شب سر آسوده بر بالش گذاشته و تصمیم‌هایی بگیرید که دیگران حتی به خواب هم نمی‌توانستند بگیرند و موفقیت را در حرفه‌ی خود به دست آورید.

۴- تعریفی شفاف و صریح از موفقیت شغلی و مفهوم آن ارائه دهید

احتمالاً پیش آمده در رویاهای خود غرق موفقیت شده و از جانب دیگران مورد تحسین قرار گرفته‌اید. همه افراد دوست دارند جایگاهی در یک گروه موفق داشته باشند.

بسیاری از افراد عنوان می‌کنند که داشتن یک خودروی رویایی یا سفر هر ساله به اروپا، خوشبختی نمی‌آورد؛ اما حقیقت این است که همین پاداش‌های ملموس برای اکثر افراد، یادآور تلاش‌های مداوم آن‌ها برای رسیدن به اهداف شغلی است.

اگر این موارد همان چیزهایی است که آرزویش را دارید، اجازه ندهید هیچ‌کس آرزوی شما را بدزدد و فکر کنید که لایق این پاداش‌ها نیستید. با این پارامترها می‌توانید موفقیت شغلی خود را تعریف کنید.

شاید به‌رغم اینکه به مدت دو سال پشت سر هم درآمدزاترین کارمند شرکت بوده‌اید، نخواهید مدیر فروش شوید. شاید با وجود اینکه به‌عنوان یک کارمند، همیشه بهترین بوده‌اید و مشتریان از شما راضی بوده‌اند و مدام از شما تعریف و تمجید می‌شود، دوست ندارید از کار خود دست بکشید و کسب‌وکار جدیدی آغاز کنید.

شاید تعریف شخصی از موفقیت شغلی، لذت بردن از نظم کاری شغل باشد. می‌توانید در یک ساعت معین محل کار را ترک کنید. همکاران خود را دوست دارید و با داشتن شغلی خوب و بدون استرس، می‌توانید زمان مناسبی را نیز با آسودگی در کنار خانواده باشید. این تعاریف نیز می‌تواند تصویرگر رضایت شغلی و موفقیت کامل در حرفه باشد.

۵- چالش‌ها و مسائل مورد علاقه خود را شناسایی نمایید

یکی از توصیه‌های استاندارد مشاوران شغلی این است که مترصد فرصتی باشید تا با استفاده از توانایی‌ها و فعالیت‌های لذت‌بخش مرتبط با شغل خود، منفعت کسب کنید.

اما موفق شدن در هر چیزی مستلزم پیشرفت است. برای برتر شدن در هر کاری، اغلب باید از منطقه امنی که دیگران جرئتش را ندارند، خارج شوید؛ یعنی تمرکز و حواس خود را به چیزهایی اختصاص دهید که مهارتی در آن نداشته یا دوست ندارید.

کمک یک مشاور در این زمینه بسیار مفید خواهد بود. تجربیات ناگوار کاری خود را در نظر بگیرید. آیا چالش‌هایی وجود داشته که در برابرشان تسلیم شده باشید، پروژه‌هایی که در انجامش موفق نبوده‌اید یا روابطی مسموم که هدفمندی و عزت‌نفس شما را به باد فراموشی سپرده باشد؟ دقیقاً در حیطه‌ی همین تجربیات است که شاید ارزشمندترین درس‌ها و چراغ‌های مسیر رسیدن به رضایت شغلی بیشتر را پیدا کنید.

اگر سبک رهبری مورد پسندتان به شکل مشارکتی است، شاید لازم باشد به دنبال فرصت‌هایی باشید که نیازمند استفاده از سبک مدیریت متمرکز و خودمحور باشد. مأموریت یا پروژه‌ی موقتی که باعث پیشرفت و سنجش مهارت‌های شما می‌شود، می‌تواند قدمی رو به جلو در پروژه‌ای بزرگ‌تر باشد.

با وجود افراد شجاع داوطلب در شرکت، نه‌تنها مهارت‌های خود را برای موفقیت در رقابت افزایش خواهید داد؛ بلکه آن‌ها فرصتی برای مشاهده‌ی توانمندی‌های شما پیدا می‌کنند. در پروژه‌های بعدی می‌توان در صورت رهبری، قبل از شروع به کار روابط خود را با سهامداران شکل داد.

بجای تلاش بیهوده به امید اینکه شاید اتفاق خوبی بیفتد، می‌توان با برنامه‌ریزی و انتخاب فرصت‌های جدید، به رضایت شغلی بیشتری دست یافت.

۶- مراحل رسیدن به اهداف را به‌طور مداوم مرور کنید و از تغییر گریزان نباشید

واژه‌ی حرفه نشان‌دهنده‌ی مسیر بلندمدت تغییر، رشد و توسعه است؛ یک سفر پویا.

مهارت‌های جدیدی اندوخته و مهارت‌هایی را که دیگر به آن نیازی ندارید، رها ‌کنید. باتجربه‌ها، دانش و افراد جدیدی که ملاقات می‌کنید، حس کنجکاوی خود را تحریک خواهید کرد. افکارتان به جای کوچک شدن، گسترش خواهد یافت. در نتیجه، احتمال دارد تعریفی که از اهداف پیش رو دارید، تغییر کند.

بخش بزرگی از موفقیت شغلی، نه تنها به هدف‌گذاری مؤثر؛ بلکه به مرور و انطباق مجدد آن‌ها بستگی دارد؛ اما تغییر اهداف باید طی همان فرایندهایی که در ابتدا برای تعیین آن‌ها استفاده شده، انجام شوند. قدرت ارتباط برقراری عاطفی شما با این اهداف اصلاح‌شده، اگر بیشتر از قبل نباشد، حداقل باید به همان اندازه باشد.

پرسش‌های زیر را از خود بپرسید تا مطمئن شوید مسیر رشد انتخاب شده هنوز شما را به هدف می‌رساند:

آیا تلاش در جهت رسیدن به این اهداف، همچنان مرا قادر می‌سازد مثل گذشته به ارزش‌ها و اصول اخلاقی خود پایبند باشم؟

آیا فعالیت‌هایی که باید برای رسیدن به این اهداف انجام دهم، اولویت‌های اول مرا میسر می‌سازد؟

آیا انجام این کار، برای خودم، اطرافیان و عزیزانم منطقی است؟

آیا با شور و عشقم هم‌راستا است؟

آیا پیروی از این هدف، گام مناسبی است که اکنون باید بردارم یا تنها یک مسیر انحرافی بوده که برنامه‌ی اصلی مرا به تأخیر می‌اندازد؟

هر کدام از اهداف شغلی باید در دوره‌های مختلف مرور شود. سعی کنید تحت هر شرایطی به برنامه‌ی مروری تعیین شده، پایبند بمانید. این کار علاوه بر حفظ تمرکز، کمک می‌کند پیشرفت یا عدم پیشرفت خود را رصد کرده و پیش از انحراف شدید از هدف، به موقع مسیر خود را اصلاح کنید. مطمئناً نمی‌خواهید با حرکت تصادفی در مسیر اشتباهی، زمان را هدر دهید.

۷- فراموش کنید

شاید نتوانیم درک کنیم که چرا زمانی که همه‌چیز در حوزه‌ی کاری، به‌ظاهر خوب و عالی است، فردی تصمیم می‌گیرد خطر کرده و به دنیای ناشناخته‌ای شیرجه بزند. شرکت برای او ثبات، شناخت، موفقیت مالی، پروژه‌های جذاب و وعده‌ی ترفیع داشت… پس مشکل کجا بود؟ چرا حالا تصمیم گرفته که راه خود را عوض کند، یک کافه بزند یا به‌کل در رشته‌ی دیگری به تحصیل ادامه دهد؟

شاید هیچ مشکلی وجود نداشته و همه‌چیز کاملاً خوب و منطقی پیش می‌رفته؛ اما این فقط پایان یک فصل از داستان زندگی او بوده است. شاید مرحله‌ی بعدی، قرار گرفتن در یک مسیر کاملاً متفاوت باشد. شاید فقط بخواهد تجربه‌ی متفاوتی کسب کند و یا ممکن است زمان آن رسیده که عشق دیگری را دنبال نماید.

اگر از دنیای کارمندی به حوزه‌ی کار آزاد وارد شدید، پرشی رو به عقب داشته‌اید یا کسی را می‌شناسید که چنین کاری کرده است، درک متفاوتی از مزایا و معایب مرتبط با سبک زندگی هر شغل به دست می‌آورید. کار کردن به‌عنوان کارفرما، خلاقیت فردی بیشتری به همراه دارد؛ حال چه این خلاقیت در نهایت به کسب درآمد ختم شود چه نشود، ارزشمند است.

زمانی که مشتریان، خدمات یا محصولی را که طراحی کرده‌اید، خریداری می‌کنند، با تحسین و قدردانی مستقیم خود می‌توانند اعتماد به نفس شما را به شکلی بالا ببرند که شاید هرگز به‌عنوان یک کارمند، با هر رتبه‌ی شغلی، تجربه نکرده باشید.

به همین شکل، زمان‌هایی هم می‌رسد که باید درک کنیم مخاطرات کسب‌وکار، ماجراجویی هستند، نه قدرتی همیشگی برای تغییر زندگی. گاهی باید درک کنیم که زمان، پارامتر تعیین‌کننده میزان پیگیری اهداف است و گاهی می‌بایست نشانه‌های کمبود مالی، ذهنی، عاطفی و جسمی را که نشان می‌دهند دیگر، حداقل در مقطع کنونی، نباید در آن مسیر گام برداریم، درک کنیم.

کلام آخر

حفظ تحرک و پویایی، از هر مسئله دیگری مهم‌تر است. تا زمانی که برای رسیدن به فرصت‌های شغلی متناسب با اولویت‌های زندگی خود تلاش کنیم، رسیدن به رضایت کامل شغلی و داشتن یک حرفه‌ی موفق، آن‌چنان دور از دسترس نخواهند بود.

 

منبع: چطورپدیا

۱۳ اسفند ۹۷ ، ۱۵:۳۲ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
viator baran4

افکار منفی قاتل اعتماد به نفس

افکار منفی قاتل اعتماد به نفس

شاید این مهم‌ترین پرسش موجود باشد: چطور بر افکار منفی که اعتماد به نفس را در ما خفه کرده و توانایی‌های ما را تضعیف می‌کند، غلبه کنیم؟ پاسخ به این پرسش که از آنچه به نظر می‌رسد به‌مراتب ساده‌تر است، همگان را شگفت‌زده خواهد کرد.

با این وجود، حتی ساده‌ترین مسائل نیز در جوش و خروش افکار منفی غرق شده و اتفاقاً پیچیدگی ظاهری آن نیز منطقی به نظر می‌رسد. اگر زمانی می‌توانستید جوش و خروش افکار منفی را نادیده بگیرید، چه می‌کردید؟ آیا به دنبال یک حرفه‌ی جدید می‌رفتید؟ دوستان جدیدی برای خود می‌یافتید؟ از شخصی محبوب و دست‌نیافتنی خواستگاری می‌کردید؟

در ادامه‌ی مطلب متوجه خواهید شد که انجام تمامی این کارها و حتی مواردی به‌مراتب دشوارتر، عملی خواهند بود؛ اما در عین حال اجازه دهید نکته‌ای را مطرح نماییم: خواندن ادامه‌ی مطلب به معنای پذیرش چالش و اتخاذ رویکردی جسورانه در قبال پوشاندن جامه عمل به اموری است که همواره برایتان وحشتناک بوده‌اند.

در این مقاله با یادگیری راهکارهایی برای عملی کردن خواسته‌های خود، مانعی بر سر راه افکار منفی ایجاد خواهید کرد. به شما یاد می‌دهیم چطور با نگاهی متفاوت به افکار خود بنگرید، چگونه ذهن خود را آرام سازید و در انجام کارهای خود اعتماد به نفس داشته باشید. از همه مهم‌تر اینکه، پس از پایان مطالعه‌ی این مقاله برای توجه به دنیای پیرامون عاری از هرگونه قضاوت، توانمند و آماده‌ خواهید بود.

۱- ریشه‌ی افکار منفی را بیابید

بگذارید رازی را فاش کنیم: طبق نتایج چهار مطالعه‌ی مختلف انجام شده، افرادی که مهارت ندارند، اغلب در توانایی‌های خود اغراق می‌کنند. در این مطالعات میزان شوخ‌طبعی، دستور زبان و منطق افراد اندازه‌گیری شد؛ شرکت‌کنندگانی که فکر می‌کردند فوق‌العاده هستند، در عمل بسیار بی‌کفایت بودند.

این نتایج، به ریشه‌ی افکار منفی در ارتباط با توانایی‌های فرد اشاره دارد. تردید به نفس، ناشی از هوش فرد است. بر اساس این تردید، فرد به جای آنکه خود را خوب، توانمند و ماهر دیده و همواره فکر کند که از بدو تولد برای هر نوع چالشی آماده است و می‌تواند موقعیت خود و پیرامون را به‌درستی تجزیه و تحلیل نماید، شکست‌های پیشین را در ذهن خود تداعی می‌کند. بدون هیچ عملی، تنها فکر می‌کنید! به این ترتیب زمانی که مغز مجالی برای اندیشیدن می‌یابد، معمولاً تعداد بی‌شماری فکر و خیال در آن پدیدار می‌شوند.

تکامل انسان‌های اولیه در محیطی خطرناک، دلیل روشنی دارد. آن‌ها همواره مجبور بودند به اتفاقات بدی که ممکن بود در راه باشد، فکر کنند. حیوانات وحشی، فجایع طبیعی، قبیله‌های رقیب و رقبای درون قبیله‌ای، همگی به‌نوعی تهدید محسوب می‌شدند. مغز ذاتاً به دنبال خطر است و زمانی که چالشی خود را نمایان می‌کند، غریزه به ما دستور می‌دهد که بجنگیم یا فرار کنیم.

علت وجود افکار منفی این است که مغز باهوش ما سعی دارد همه‌ی احتمالات را در نظر بگیرد. گرچه چالش‌هایی که با آن‌ها روبرو می‌شویم، شاید هیچ شباهتی به حمله‌ی یک حیوان وحشی نداشته باشند؛ اما به هر حال چالش محسوب شده و موجب فعال‌سازی یک نسخه‌ی تضعیف ‌شده از غریزه‌ی مبارزه یا فرار در شخص می‌گردند.

۲- برای هوش عاطفی خود ارزش قائل شوید

تا اینجا معلوم شد که باهوشی فرد، مسبب ظهور افکار منفی در ذهن وی است؛ از آن نوع افکاری که اگر زیادی به آن توجه کنید، اعتماد به نفس را از شما می‌گیرد؛ اما آیا تا به حال به هوش عاطفی خود فکر کرده‌اید؟

هوش عاطفی، یک ویژگی مهم است که در دنیای حرفه‌ای کاربردهای فراوان دارد و داشتن این شناخت برای افراد، اهمیت بسیار زیادی پیدا خواهد کرد. در یک نظرسنجی، ۷۱ درصد از مدیران بخش استخدام اظهار داشته‌اند که هوش عاطفی از بهره هوشی (IQ) مهم‌تر بوده و ۵۸ درصد گفته‌اند که ابداً حاضر به استخدام فردی با IQ بالا و هوش عاطفی پایین نیستند. جنبه‌های مهم هوش عاطفی را به شکل زیر برشمرده‌اند:

  • عواطف خود را می‌شناسید.
  • عواطف دیگران را می‌بینید.
  • می‌توانید عوامل برانگیزاننده عواطف خود را شناسایی نمایید.
  • اطلاعات عاطفی را مدیریت می‌کنید؛ یعنی در زمان برانگیختگی عواطف واکنش نشان نداده و می‌توانید خود را کنترل نمایید.

هوش عاطفی

از همان کودکی به ما یاد داده‌اند که قدر انسان‌های خردمند را بدانیم؛ اما تأکید آن‌چنانی بر توانایی شناخت عواطف و استفاده‌ی مؤثر از آن نشده و این مسئله منجر به فقدان تعادل و در نتیجه لغزش بسیاری از افراد می‌شود.

عواطف منفی، افکار منفی را به وجود می‌آورند و عاطفه خود توسط چیزی به وجود می‌آید که از کنترل خارج است. به همین ترتیب، تأثیر درونی یک حس در ذهن، تقریباً هم‌زمان شکل می‌گیرد؛ به طوری که حتی نمی‌فهمیم چه زمانی این اتفاق می‌افتد. برای مثال از اینکه به یک جشن دعوت نشده‌ایم، احساس ناراحتی می‌کنیم؛ ناگهان با خود فکر می‌کنیم که بی‌کفایت هستیم؛ در نهایت جبهه‌گیری خود را نشان داده و با خود می‌گوییم:

من که در هر صورت از آن‌ها خوشم نمی‌آمد.

به‌جای آنکه واکنش منفی به عواطف نشان دهید، هوش عاطفی خود را بپرورانید. عواطف را بشناسید و درک کنید که این نوع عاطفه، احتمالاً افکار منفی ایجاد خواهد کرد. همچنین این را بدانید که وجود عواطف طبیعی است، صحیح و غلط در آن وجود ندارد. فقط حسی است که تجربه می‌کنید.

در کنار این حس عاطفی بمانید، آن را نام‌گذاری کنید، برایش رنگ تعیین نمایید و راهی برای ابراز آن به جهان بیرون بیابید. خلاق باشید و بدانید که اگر ظاهری غمگین به خود گرفته‌اید، علت آن، حقیقی بودن احساس ناراحتی است.

افکار منفی

۳- اقدامات اشتباه و نیروبخش افکار منفی را بشناسید

انگیزه ما را رشد می‌دهد. معنای این جمله، آن است که به دنبال چیزی هستیم که به ما حس خوبی بدهد. بیشتر مواقع، زمانی که کودکان بسیار کم‌ سن و سال هستند، والدین با ارائه‌ی محرک‌ها در زمان اشتباه، به آن‌ها ستم می‌کنند. این عادت تا بزرگ‌سالی همراه کودک خواهد بود.

 

برای مثال ممکن است شخصی در زمان کودکی خود، به دلیل آنکه توسط هم‌کلاسی‌های خود مورد تمسخر قرار گرفته، ناراحت بوده باشد. افکار منفی تقریباً بلافاصله، همچون اشیاء شناور روی امواج عواطف، در سطح مغز تشکیل می‌شوند. والدین، به جای آنکه در غم و ناراحتی کودک شریک شده و به کودک اجازه دهند تا احساسات خود را تخلیه کند؛ به او چیزی دادند تا بخورند، تلویزیون را برای وی روشن کردند و سپس او را به رختخواب بردند تا بخوابد.

ایراد این کار در چیست؟ اولین چیزی که برای برقراری آرامش استفاده شد، یک محرک خارجی به نام غذا بود. روانشناسی خوراک به این شکل است:

با چیزی که قرار است به سلامت ما کمک کند، روابط ناسالم برقرار می‌کنیم.

خوراکی، به‌ویژه خوراکی فراوری شده و قندی که باعث ترشح دوپامین می‌شود، ماده‌ای قدرتمند است که همه‌ی حواس انسان را درگیر می‌کند. وقتی یاد می‌گیرید که برای احساس بهتر به سراغ یک محرک خارجی نظیر غذا بروید، یک حلقه‌ی بازخورد منفی خلق می‌کنید. در انتها به آن محرک عادت کرده و سپس در این عادت غرق می‌شوید. زمانی که احساس رضایت اولیه تمام شد، غم به سراغتان خواهد آمد.

عادات ناسالم و اشتباه را کشف کرده و آن را از جمع گزینه‌های خود کنار بگذارید. این عادات قاتل اعتماد به نفس هستند؛ به جای آن‌ها، عادات سالمی نظیر ورزش، هنر، خاطره‌نویسی، نگهداری از حیوانات یا صله‌ی رحم و دیدار بیشتر با دوستان و آشنایان را جایگزین کنید.

۴- اعتماد به نفس خود را به‌طور منظم افزایش دهید

برای افزایش اعتماد به نفس، لازم است مجموعه‌ای از کارهای کوچک را در نظر داشته باشیم؛ در این صورت، زمانی که مورد تهاجم افکار مأیوس‌کننده قرار می‌گیریم، می‌توانیم به اندوخته‌ی اعتماد به نفسی که از پیش ذخیره شده، تکیه کنیم.

چند فعالیت برای افزایش اعتماد به نفس:

  • فهرستی از نقاط قوت و فعالیت‌هایی تهیه کنید که تاکنون انجام شده یا در دست انجام است و نسبت به آن‌ها احساس غرور می‌کنید. به‌طور منظم موارد جدیدی به این فهرست بیافزایید.

  • هر روز برای خود فیگور بگیرید. بنا به گفته‌ی روان‌شناسی به نام اِمی کادی، همین که استوار بایستید و بازوان خود را طوری بالا بگیرید که انگار به تیم حریف گل زده‌اید، مغز یاد می‌گیرد که اعتماد به نفس را افزایش دهد. هر روز به مدت یک دقیقه در برابر آینه این کار را انجام دهید.
  • با یک فعالیت جدید که قابل انجام است، خود را به چالش بکشید. در کلاس یوگا شرکت کنید، خیاطی یا روش پخت غذاهای جدید را یاد بگیرید و یک شعر یا ترانه حفظ کنید.

  • ورزش کنید و خواب کافی داشته باشید.
  • چالش صد روز انکار را انجام دهید. جیا جیانگ، مالک انکار درمانی، خود را در انکار غرق کرد و با طرح درخواست‌های عجیب از مردم، به مدت ۱۰۰ روز برای خود شجاعت و جسارت خلق نمود.
  • در ذهن و کلام خود، از جملاتی برای تأیید نفس استفاده کنید. از نقاط قوت خود شروع کنید. بگویید: «من خوب با دیگران ارتباط برقرار می‌کنم، باهوش هستم، نسبت به دیگران احساس دلسوزی دارم» زمانی که منتقد درون شروع به صحبت کرد، با این جملات مثبت درباره‌ی خود، پاسخ او را بدهید.

انجام تمرین‌های منظم ایجاد اعتماد به نفس، در درازمدت مفید خواهند بود. از نظر جسمی و ذهنی احساس بهتری خواهید داشت و افکار منفی دیگر آن اثر مهلک قبل را بر اعتماد به نفس نخواهند داشت.

۵- دست از مقایسه‌ی خود با دیگران بردارید

این مورد، بسیار حائز اهمیت است. با وجود رسانه‌های اجتماعی دنیای امروز، مقایسه‌ی خود با دیگران امری بسیار بدیهی و آسان خواهد بود. طبق نتایج یک مطالعه، هر چه زمان بیشتری در شبکه‌های اجتماعی همچون اینستاگرام صرف شود، فرد افسرده‌تر خواهد بود.

اغلب افراد با به‌روزرسانی وضعیت خود و ارسال عکس‌های جذاب، موفقیت‌های خود را با دیگران در میان می‌گذارد. مقایسه‌ی خود با ظاهر زندگی افراد در صفحه‌ی اینستاگرام و احساس ضعف و کمبود پس از آن، در یک لحظه و به‌سادگی اتفاق می‌افتد. سپس تصمیم می‌گیرید مطلبی در صفحه‌ی خود ارسال کنید تا خود را خوب نشان دهید. اگر این مطلب، هزار لایک و نظر دریافت نکند، احساس می‌کنید دوستان اینستاگرامی دیگر شما را دوست ندارند.

همین مسئله تا حد زیادی برای افرادی که نامزد یا همسر دارند نیز صدق می‌کند. طبق یکی از تحقیقات انجام شده، زمانی که افراد در یک رابطه‌ی جدی و دلبستگی شدید به سر می‌برند، اغلب آن را در اینستاگرام یا فیس‌بوک با دیگران به اشتراک می‌گذارند. در اغلب موارد، این کار به تقلید از دوستان انجام می‌شود. اگر رابطه‌ی فرد با همسر یا نامزدش مساعد نباشد، دیدن مطالب مثبت دیگران در یک محیط مصنوعی و در رسانه‌های اجتماعی، جداً می‌تواند او را غمگین سازد. در نهایت بدون آنکه متوجه شود، خود را با آن‌ها مقایسه می‌کند.

راج راقوناتان، استاد دانشگاه تگزاس، یک رویکرد جایگزین پیشنهاد می‌دهد:

«نسبت به مسائلی که در انجام آن‌ها حرفه‌ای هستید و برایتان لذت‌بخش است، آگاهی بیشتری کسب کنید. زمانی که نیازی به مقایسه‌ی خود با دیگران احساس نکنید، به‌طور غریزی به سمت فعالیت‌هایی میل پیدا می‌کنید که برایتان لذت‌بخش است.»

بر روی مسائلی که برای شما خوشایند است، متمرکز شوید. جایی برای افکار منفی وجود ندارد. به تسلط بر کارهایی که بیش از همه برای شما لذت‌بخش است، نزدیک و نزدیک‌تر شوید، طبیعتاً زمانی که این تسلط را احساس کردید، اعتماد به نفس بیشتری خواهید داشت.

۶- ذهن آگاهی را به‌عنوان روشی برای زندگی به کار گیرید

افکار و اندیشه‌های ما همه‌ی مسائل را در دو دسته‌ی مشکلات و راه‌حل‌ها می‌گنجانند. شاید وسوسه شوید و با خود بگویید: «اگر افکار منفی مشکل واقعی هستند، پس ذهن آگاهی راه‌حل آن‌ها است.» ذهن آگاهی راه‌حل نیست و هرگونه توقع از آن برای رفع مشکلات، به ناامیدی و یأس منجر می‌شود. تنها پیشرفتی که از ذهن آگاهی می‌توان انتظار داشت، آگاه شدن ذهن است.

ذهن آگاهی یک روش زندگی و تمرینی است برای توجه؛ تمرینی برای درک پدیده‌ها و ساطع کردن آن‌ها، درست همانند فرآیند دم و بازدم انسان.

 

ذهن آگاهی چطور در مقابل افکار منفی به کمک انسان می‌آید؟ در این فرآیند ذهن، متوجه آن فکر خاص شده و سپس آن را رها می‌کند.

همین، هیچ جادویی در کار نیست. مغز و افکار آن، بخش فعالی از یک جهان حیرت‌انگیز هستند. شاید کلشیه‌ای به نظر برسد؛ اما بدانید که بر سنگ گردان نروید نبات! ذهنی که افکار را رها کرده و اندیشه‌های خویش را در جهان بیرون آزاد می‌نماید، در آن‌ها غوطه‌ور نخواهد شد؛ بنابراین، چنین ذهنی همیشه برای چالش‌های جدید، آماده و سرحال است.

۷- کمتر قضاوت و بیشتر عمل کنید

زمانی که به قضاوت دیگران می‌نشینیم، پشت سر آن‌ها حرف می‌زنیم و نظرات منفی درباره‌ی آن‌ها می‌دهیم، در واقع در حال تقویت افکار منفی خود هستیم. آن‌ها را به کلام درمی‌آوریم و اجازه می‌دهیم انعکاس یابند. دیری نمی‌پاید که این نوع فکر کردن به یک عادت تبدیل می‌شود و دامان خود ما را نیز می‌گیرد.

اجازه ندهید افکار منفی در ارتباط با دیگران، جای پای محکمی در ذهنتان بیابند. آن‌ها را به قدرت نرسانید. به جای این کار، مهربانی و عشق‌ ورزیدن یا کاری شبیه به آن را تمرین کنید. با احساس عشق و مهربانی، بنشینید و افکار مثبت و سلامت و عشق بی ‌قید و شرط را اول به سوی خود، سپس به سوی دوستی دیگر، بعد برای یک آشنا و در نهایت برای کسی که دوست نمی‌دارید، بفرستید.

پس از تمام این مراحل، وظایف و اهداف مشخص و دست‌یافتنی خود را بنویسید. تاریخ و مکان را یادداشت کرده و تا جای ممکن دقیق و با جزئیات عمل کنید. فراموش نکنید که این مراحل و اهداف باید کارهایی را که از انجام دادن آن لذت می‌برید، شامل شوند. یک کپی از فهرست کارهایی که می‌بایست انجام شوند، در جیب خود نگاه دارید. کارهایی را که انجام داده‌اید، علامت بزنید. علامت‌ها را بیشتر و بیشتر کرده و از انجام آن‌ها لذت ببرید.

ما انسان‌ها، با تمرکز افکار مثبت بر روی خود و دیگران و همچنین با توجه کافی به هدف لذت‌بخش خود، در واقع در حال پرورش مغز خود هستیم. دیری نمی‌گذرد که به همیشگی بودن افکار مثبت و به پایان رساندن فعالیت‌هایی که می‌خواهیم، عادت خواهیم کرد. این مسئله حقیقتاً احساس خوبی دارد!

کلام آخر

اعتماد به نفس یک عادت بوده و درست مثل هر عادت دیگری، برای ساخت آن نیاز به تمرین مداوم است. گرایش به عادت‌های بدبسیار راحت اتفاق می‌افتد؛ زیرا در آن لحظات اهداف بلندمدتی در ذهن نیست. فقط به‌طور مکرر به انجام آن‌ها مشغول می‌شویم. دست، پیراشکی را برمی‌دارد، آن را به دهان می‌گذارد، دهان شروع به جویدن می‌کند، گلو آن را فرو می‌برد و سپس این کار تکرار می‌شود. چرا عادت‌های مثبت را نیز به همین روش در زندگی خود جای ندهیم؟

با انجام کارهای روتین و تکرار منظم آن‌ها، اعتماد به نفس خود را بالا ببرید. زمانی به خواب بروید که می‌دانید هشت ساعت کامل، با چشمانی بسته، خواب کافی خواهید داشت. از خواب بیدار شوید. بدن خود را کش و قوس دهید. یک دقیقه برای خود فیگور بگیرید و در عین حال، افکار مثبتی درباره‌ی خود به ذهن بیاورید.

اگر صبح فرصت کافی برای ورزش کردن دارید، صبح‌ها ورزش کنید. هر روز یک هدف واقع‌بینانه برای خود تعیین کنید تا خود را به‌نوعی به چالش بکشید. سپس با علم به اینکه آن روز از عهده‌ی یک چالش انجام‌شدنی برخواهید آمد، روز خود را با لذت آگاهانه از هر لحظه ادامه دهید.

 

منبع: چطورپدیا

۱۲ اسفند ۹۷ ، ۱۵:۳۰ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
viator baran4

راز یک زندگی رضایت بخش

راز یک زندگی رضایت بخش

علاوه بر این، برخی معتقدند که امکان زندگی رضایت بخش تنها برای افراد پولداری که نگران کار کردن، پرداخت صورت‌حساب‌ها و یا مسائل مالی خانوادگی نیستند، وجود دارد؛ اما حقیقت غیر از این است. صراحتاً می‌توان گفت تمکن مالی، تنها پارامتر لازم برای داشتن یک زندگی شایسته نیست.

زندگی رضایت بخش

زندگی رضایت‌بخش قابل دستیابی است

هر کسی می‌تواند به دنبال یک زندگی رضایت‌بخش باشد و این مهم با تمایل به یادگیری آغاز می‌شود. چند سال است از آخرین باری که در یک کلاس درس حضور داشته‌اید، می‌گذرد؟ اگر سال‌هاست کار حرفه‌ای می‌کنید، احتمالاً تاکنون به پیشرفت‌هایی دست یافته‌اید. زمان‌هایی که باید برای سخنرانی‌های صبحگاهی بیدار می‌شدید را به یاد دارید؟ یا مواقعی که برای انجام تکالیف خود زمان کافی نداشته‌اید؟ و البته امتحان‌های بی‌پایانی که مجبور بودید آن را بگذرانید…

همه دانش‌آموزان مشتاقانه منتظر اتمام دوره‌ی مدرسه هستند! روزی که نه تکلیف مدرسه‌ای باشد، نه نگرانی بابت نمره و نه هیچ استرسی! سرانجام مرحله یادگیری تمام‌ شده و آنان وارد دنیای کار می‌شوند.

زندگی رضایت‌بخش

غالب افراد پس از اینکه وارد دنیای کار می‌شوند، در لحظاتی دوباره آرزو دارند به دوران دانش‌آموزی خود بازگردند. به نظر می‌رسد محیط مدرسه تنش کمتری دارد!

چیزهای زیادی وجود دارد که آن‌ها کماکان می‌بایست فراگرفته و تجربه کنند. دائم در حال دویدن و نگران زمان هستند و به دلیل تعهدات خانوادگی، کسب‌وکار و زندگی اجتماعی، مجبور به یافتن راه‌های جدید یادگیری و جذب اطلاعات به‌طور مؤثر هستند. در طی سال‌ها، متوجه خواهند شد که با یادگیری مهارت‌ها و دانش‌های جدید، توانستند پاسخ‌ها و راه‌حل‌هایی برای مشکلات خود پیدا کرده و از آن طریق رضایت بیشتری از زندگی خود داشته باشند.

زندگی رضایت‌بخش

یادگیری هرگز پایان نمی‌یابد

حقیقت این است که یادگیری هرگز به پایان نمی‌رسد. به‌طور کلی، درست است که آموزش رسمی و مدارک حاصل از آن در دستیابی به مشاغل خوب اهمیت دارد؛ مشاغلی که در آن‌ها مرتبه‌ی بالاتر و درآمد بیشتری خواهید داشت و همچنین شاید در حرفه‌ی خود موفق‌تر شوید! باری رفتن به مدرسه تنها نوعی از یادگیری است. فرآیند یادگیری، در طول زندگی به شیوه‌های مختلف اتفاق می‌افتد. همه این تجربیات باعث شکل‌گیری شخصیت افراد می‌شوند.

فرصت‌های زیادی وجود دارد تا دانش خود را افزایش داده و مهارت‌های مورد نیاز خود را در طول زندگی بیاموزیم. دانش در هر جایی قابل دستیابی است و مجموعه مهارت‌های فردی را می‌توان توسعه داد. با این حال، یادگیری مادام‌العمر به معنای ایجاد و حفظ نگرش مثبت حین یادگیری در حوزه‌های شخصی و کاری است.

بسیاری از مردم این واقعیت را نادیده می‌گیرند که یادگیری می‌تواند در شرایط و اشکال مختلف حاصل گردد. اکثر افراد تمایل دارند یادگیری را تحت عنوان فرآیندی که در سال‌های جوانی در موسسه صرف شده بدانند و فکر می‌کنند با ورود به دنیای کار، یادگیری آن‌ها به پایان خواهد رسید.

یادگیری مادام‌العمر در واقع یک هدیه ماندگار است.

چرا مهم است که تبدیل به یک یادگیرنده مادام‌العمر شویم؟

یادگیرنده مادام‌العمر در واقع تمایل مداوم به یادگیری و توسعه بوده که یک اقدام تعمدی و داوطلبانه است. این مهم درک افراد از جهان اطراف را افزایش داده، فرصت‌های بیشتر و بهتری فراهم می‌کند و کیفیت زندگی را بهبود می‌بخشد.

زندگی رضایت‌بخش

افراد با محیط کار خود ارتباط برقرار می‌کنند

با پیشرفت‌های امروز جامعه سطح امید به زندگی در انسان در حال افزایش است. امروزه افراد زیادی در سنین پیری نیز کار می‌کنند؛ بنابراین مهم نیست در چه مرحله‌ای از زندگی هستید، یادگیری مادام‌العمر همواره منافع زیادی به ارمغان می‌آورد. با درک اینکه چه کسی هستیم و چه اهدافی را دنبال می‌کنیم می‌توانیم رضایت شخصی بیشتری از زندگی و شغل خود داشته باشیم.

این امر می‌تواند به نتایج بهتر و منافع روز افزون منجر شود. فرقی نمی‌کند به پیشرفت در کار خود علاقه‌مند هستید یا رویاهای جدیدی در سر دارید؛ فرآیند یادگیری به خودی خود فرد را به سمت پیشرفت سوق داده و برای او رضایت به ارمغان می‌آورد.

درآمد بالقوه خود را افزایش خواهید داد

به لحاظ مالی، کارمندان حاذق‌تر و باهوش‌تر، از دارایی‌های یک شرکت هستند. این ویژگی‌ها همچنین به ارتقاء شغلی سریع‌تر با افزایش حقوق و دستمزد منجر می‌شوند.

افرادی که تخصص بیشتری دارند نه فقط برای کارفرمایان، بلکه برای مشتریان نیز ارزش بیشتری دارند. تخصص، اغلب، ویژگی کلیدی یک رهبر مؤثر است و اگر فردی دائماً در حال جمع‌آوری دانش باشد، به سایر افراد برتری داشته و دیگران توان رقابت با وی را نخواهند داشت. دانش اضافی به مهارت‌های قابل انتقال تبدیل می‌شود، بدین ترتیب فرد همواره می‌داند چطور ماهی را از آب بیرون بکشد.

یادگیری به شما توانایی می‌بخشد

یکی از دلایل آموزش مداوم، این است که به شما امکانات می‌دهد! امروزه تغییر مسیر شغلی، بیش از هر زمان دیگری در سنین میان‌سالی و با گذراندن دوره‌های آموزشی غیررسمی به امری رایج تبدیل‌ شده، به‌خصوص در شرایطی که بازار کار به‌سرعت در حال تغییر است.

هر سنی که داشته باشید، هیچ‌گاه برای شروع مجدد دیر نیست. هنگامی که به آموزش و فراگیری دانش و اطلاعات جدید روی می‌آورید، عملاً در حال گسترش فرصت‌های پیش روی خود هستید و در کنار آن، امکان عملی کردن فعالیت‌هایی که پیش از این ممکن نبوده را خواهید داشت و یا راهی برای رهایی از شرایط ناخوشایند می‌یابید.

امروزه اقتصاد ما به سمت قراردادهای کوتاه مدت و پاره وقت و با الگوهای کاری منعطف‌تر حرکت می‌کند. ما باید سازگاری خود را با تغییرات دنیای کار حفظ کنیم و با خروج از منطقه امن، خود را بیشتر با شرایط موجود وفق دهیم و همچنین تصورات اشتباهی که در مورد قابلیت‌های خود و ایمانمان داریم را از بین ببریم.

زندگی رضایت‌بخش ارام

دستیابی بیشتر با مهارت‌های ذهنی

ممکن است در کار خود حرفه‌ای باشید، اما باز هم احساس خلاء کنید. یا شاید از مسیر شغلی خود راضی نیستید و فکر می‌کنید وقت آن رسیده تا کاری جدید انجام دهید؛ همچنین شاید فکر کنید که به‌زودی بازنشسته می‌شوید و در اندیشه‌ی قدم بعدی هستید.

یادگیری هرگز نباید متوقف شود!

یادگیری می‌تواند شانسی برای رفتن به دنبال رویایی باشد که همیشه در سرمان بوده؛ اما هرگز فرصت و یا زمان دنبال کردن آن را نداشته‌ایم. اکنون می‌تواند زمان مناسبی برای ایجاد تغییراتی باشد که سال‌ها پیش باید انجام می‌شد.

در گام اول، ۷ مهارت برای ساختن زندگی رویایی را بیاموزید.

در هر وضعیتی، با داشتن این ۷ مهارت، به شکل مؤثری قادر به مقابله با چالش‌های زندگی خواهید بود. اجازه ندهید سن، محدودیت‌ها و یا منطقه امن، شما را از آرزوهای بزرگ‌تر و تلاش برای بهبود خود بازدارد.

کلید تبدیل و تغییر در دست خود فرد است. همه‌ی افراد بدون شک از توانایی لازم برای انجام کارهای بزرگ برخوردارند. اجازه ندهید که زندگی افسار شما را به دست گیرد! وقت آن رسیده است که یک زندگی پر از لذت را دنبال کنید.

 

منبع: چطورپدیا

۱۱ اسفند ۹۷ ، ۱۵:۲۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
viator baran4

شروع دوباره زندگی با تغییرات جدید

شروع دوباره زندگی با تغییرات جدید

زندگی

ماندن در منطقه امن خود به‌قدری آرامش‌بخش است که پذیرش تغییرات را به‌مراتب سخت‌تر می‌کند؛ به‌ویژه هنگامی که تغییر مورد نظر آسان نبوده و یا حتی چیزی است که نسبت به آن احساس خوبی نداریم؛ ترسی ناشی از عدم اطمینان راه خود را به ذهن باز کرده و فرد گاهی این فکر را در سر می‌پروراند که برای دستیابی به این هدف، چه چیزهایی را باید فدا کنم؟ شاید بهتر است همین‌جا که هستم، بمانم؟ این جملات آشنا به نظر نمی‌رسند؟

آیا تاکنون در موقعیتی قرار گرفته‌اید که احساس کنید هیچ چیز سر جای خودش نیست؟ زمانی که در رابطه با مسائل کاری و یا در زمینه‌ی روابط شخصی، احساس گرفتاری و نارضایتی از وضع موجود را داشته باشید؟ اغلب می‌دانیم که به تغییر نیاز داریم؛ با این وجود از تصمیم‌گیری آگاهانه برای برداشتن گامی رو به جلو می‌هراسیم؛ زیرا احتمالاً هنوز نمی‌دانیم که چه چیزی می‌بایست تغییر کند.

ممکن است طی ۵ سال گذشته در یک شرکت خاص و در یک جایگاه ثابت کار کرده باشید. شاید نتوان گفت که از شغل خود بیزار هستید؛ اما فکر انجام این کار برای ۵ یا ۱۰ سال دیگر مو بر تنتان سیخ می‌کند و تمایل دارید که کاری مفیدتر و یا فعالیتی کاملاً متفاوت‌ انجام دهید.

حتی ممکن است در اواخر دوران میان‌سالی خود باشید. زمانی که در یک مسیر شغلی خوب قرار گرفته و اتفاقات بسیاری در اطرافتان جریان دارد، مانند خانواده‌ای که به آن‌ اهمیت می‌دهید. از لحاظ مالی پایدار بوده و احتمالاً در شرف ترفیع کاری نیز قرار دارید؛ اما به طریقی از آنچه تاکنون به دست آورده‌اید، راضی نیستید. احساس می‌کنید چیزی در این میان کم بوده و در عین حال، برای رها کردن تمام ثباتی که تا کنون کسب شده و آغاز جست و جو در پی علایق قلبی، زمان زیادی گذشته است. چرا اکثر ما به‌موجب تفکرات اشتباهی چون دیگر برای آغاز دیر شده یا برای شروع دوباره پیر شده‌ایم، فرصت‌ها و توانایی‌های خود را محدود می‌کنیم؟

یک مثال فرضی

فرض کنید دوستی داریم که در اواسط دهه چهارم زندگی خود بوده، مدیر ارشد یکی از شرکت‌های بزرگ است و بیش از ۱۵ سال به حسابرسی برای آن شرکت اشتغال دارد. چنین فردی یقیناً درآمد خوبی دارد، مالک یک آپارتمان شخصی است و از خوشی‌های زندگی خویش لذت می‌برد؛ اما برای تمامی این تسهیلات، می‌بایست سختی کار خود را تحمل نماید! در ظاهر گویا همه چیز بر وفق مراد وی است و احتمالاً گام بعدی ترفیع به درجه مدیریت و یا یافتن همسر مورد علاقه‌اش باشد؛ اما زمانی که از او در رابطه با رضایت شغلی می‌پرسیم، پس از چندین دقیقه تردید می‌گوید: گاهی اوقات آرزو می‌کنم که بتوانم شغل فعلی‌ام را ترک کرده و کاری انجام دهم که دغدغه و استرس کمتری داشته باشد؛ اما او به این شیوه زندگی عادت کرده و احساس می‌کند که برای جست و جو در پس حرفه‌ای جدید، خیلی دیر شده است! خطرات این مسیر بسیار زیاد بوده و تنها کاری که از وی برمی‌آید، تحمل است.

درگیری‌های خارجی که این فرد با آن‌ها مواجه می‌شود، عبارت‌اند از ثبات مالی، نفوذ اجتماعی بر همسالان خود، ترک زندگی مجلل و ثروتمندانه‌ی خود و یا موقعیت و یا شناختی که در ادامه‌ی شغل فعلی کسب خواهد کرد؛ از سوی دیگر، در درون، ترس از دست دادن تمام آنچه در طول عمر خود ساخته او را رها نمی‌کند. طی این سال‌ها، شغل حسابرسی باعث شده او در هنگام اخذ تصمیم‌های مهم بسیار محتاط‌تر عمل کند و اکنون اندیشه‌ی ترک شغل فعلی تنها به خیال جست و جو و یافتن جایگزینی که معنای بیشتری به زندگی‌اش می‌بخشد، به‌قدر کافی منطقی به نظر نمی‌رسد.

چطور می‌توان به دنبال معنای بیشتر بود؟ در حالی که در وهله‌ی اول، کل این مسیر حرکت هوشمندانه‌ای به نظر نمی‌رسد؟

این تفکر ممکن است ناشی از عدم کنترل درونی فرد باشد؛ طوری که احساس کند در مسیر زندگی، همواره عوامل خارجی به‌مراتب بیشتر از اقدامات خود او تأثیرگذار هستند. ممکن است با خود بگویید به‌وفور افراد جوان‌تر و لایق‌تر وجود دارند که توانایی‌هایشان به‌مراتب بیشتر از من است، پس بهتر آنکه در جای خود مانده و با شروع یک حرفه جدید، خطر نکنم. احتمال دیگر آن‌که احساس می‌کنید در این مرحله از زندگی، دیگر زمان و انرژی لازم برای آغاز یک شغل جدید را ندارید.

هر فردی ممکن است روزی خود را گرفتار سناریویی مشابه آنچه ذکر شد، بیابد. این یک مانع است. حال آنکه این مانع می‌تواند تنش‌ها و درگیری‌های شغل فعلی، عدم رضایت فرد از کار خود یا رکود ناشی از فکر عدم پیشرفت باشد؛ فرد باید خود تصمیم بگیرید که آیا می‌خواهد این مانع را از بین ببرد و یا تسلیم آن شود.

هرگز برای تغییر دیر نیست!

خبر خوب این است که ما انسان‌ها، با پیشرفت روز افزون جامعه، برای پوشاندن جامه‌ی عمل به خواسته‌هایی که پیشتر فکر می‌کردیم از سنی به بعد ممکن نخواهد بود، فرصت بیشتری در اختیار داریم. این روزها، افراد بیشتری برای جابه‌جایی مرزها و شکستن کلیشه‌ها تلاش می‌کنند.

اینجا تنها سخن از سن نیست! سن یک وضعیتی از حالت ذهن و یک ساختار اجتماعی است که نباید قابلیت‌ها و جاه‌طلبی‌های فرد را تعیین و یا محدود کند. در روند تغییر، عواملی فراتر از سن و زمان دخیل هستند. این به خود فرد بازمی‌گردد. او و توانایی وی برای پذیرش چالش‌ها و عزم راسخ جهت از بین بردن وضعیت فعلی.

عموماً علت اندیشه‌ی «اکنون دیگر برای تغییر دیر شده»، قیاس خود با سایرین است. فرد خود را با افراد جوان‌تر و موفق‌تر مقایسه می‌کند، در حالی که قیاس درست، قیاس وضعیت فعلی با وضعیت ۱۰ سال دیگر خودمان خواهد بود.

در داستانی که ذکر شد، می‌توان راهکاری به آن فرد ارائه کرد تا به کمک آن بدون هرگونه ریسک زمان، تلاش و تحمل سختی بتواند تحولات گسترده‌ای در زندگی خود پدید آورد و این راهکار ابداً ترک شغل فعلی و یا غرق شدن در کار نیست. این افراد با ۷ مهارت بنیادی که در ادامه‌ی مطلب معرفی می‌شود، می‌توانند در کنار تقویت کنترل درونی خود جهت ایجاد تغییرات لازم در زندگی، مجدداً کنترل کامل حرکات خود را در دست گرفته و موانع پیش رو را از بین برند.

راه حل: ۷ مهارت بنیادی زندگی

این هفت مهارت نکات جدیدی نبوده و تقریباً تمامی افراد بدان آگاه هستند؛ تنها مسئله‌ی مهم، چگونگی برقراری ارتباط مابین این مهارت‌ها و تفکر عمیق در آن‌ها جهت شناسایی قابلیت‌های فردی است. پس از شناسایی این مهارت‌ها، فرد درمی‌یابد که ابعاد گوناگونی برای مشاهده و انجام کارها وجود دارد. خلاقیت چیزی به‌مراتب فراتر از یک استعداد طبیعی است و با کنترل درست آن، می‌توان موانع پیش رو را به‌سادگی حذف کرد.

حال به کمک این ۷ مهارت بنیادی، دیگر رکود و عقب‌گرد معنایی ندارند! فرد با به‌کارگیری درست خلاقیت، رو به جلو حرکت کرده و در کنار موفقیت‌های شغلی، در سبک زندگی شخصی خود نیز تغییراتی را مشاهده خواهد کرد.

تمام موفقیت‌های زندگی انسان، چه در مسائل کاری، روابط شخصی و یا حتی سلامتی وی، توسط این ۷ مهارت‌های ذهنی قابل دستیابی بوده و با کسب آن‌ها، صرف نظر از سن، علاوه بر پیشرفت در تمامی بخش‌های زندگی، از زندگی روتین خسته کننده‌ی خود خلاص خواهیم شد.

بیش از ۳۰٪ بزرگ‌سالان چنین بحرانی را تجربه می‌کنند. خود را نجات دهید! تمام تلاش خود را به کار بندید تا نهایتاً پس از بازنشستگی و در سنین کهن‌سالی، احساس فرد پرحسرتی که در تمام طول عمر تسلیم تقدیر خود بوده را نداشته باشید. به زندگی خود اجازه ندهید ثابت و بدون تغییر بماند تا پس از ۲۰ سال تلاش سخت و مداوم تازه به خود بیایید! از قابلیت‌های فردی خود که در پس وضعیت فعلیتان پنهان شده، ناامید نشوید. تلاش کنید تا در سن ۴۰ سالگی، ده برابر نسبت به سن ۲۰ سالگی خود موفق‌تر باشید! بدون ترک شغل و مسئولیت‌های فعلی، به دنبال خواسته‌هایی که در تمام طول عمر در سر پرورانده‌اید، بروید. دید خود را باز کرده و انرژی و انگیزه خود را به زمانی بازگردانید که زندگی همچنان مملو از رویاها و خیالات زیبا بود؛ این بار به همه‌ی آن‌ها دست یابید!

 

منبع: چطورپدیا

۰۹ اسفند ۹۷ ، ۱۶:۵۰ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
viator baran4

۱۱ نصیحت هوشمندانه برای موفقیت مادران تنها (مطلقه، بیوه)

۱۱ نصیحت هوشمندانه برای موفقیت مادران تنها (مطلقه، بیوه)

هنگامی که به نقش والدین فکر می‌کنیم، معمولاً یک پدر و مادر را تصور می‌کنیم که مسئولیت‌های خانواده را با یکدیگر به اشتراک گذاشته و در اکثر امور به یکدیگر تکیه می‌کنند. در صورتی که یکی از مادران تنهایی هستید که وظیفه‌ی پرورش کودکان را بر عهده دارید، یقیناً با چالش‌های مادر بودن و تلاش برای یافتن زمان، انرژی، سرمایه و حمایت کافی آگاه هستید.

مادران تنهایی که از چالش‌های روزمره ناراضی هستند، این تصور غلط که تمامی امور بر دوش آنان بوده را باید کنار بگذارند. اگر از همه منابع موجود استفاده کنند و اولویت‌های خود را بر اساس موقعیت خود تنظیم کنند، می‌توانند به‌راحتی به زندگی عادی و تربیت فرزندان خود ادامه دهند.

۱- جامعه‌ی هم‌راستا با خود را بیابید و از آن‌ها کمک بخواهید

با توجه به اینکه کُل مسئولیت خانواده به شما واگذار شده است، بنابراین قطعاً در خلال مدیریت امور احساس تنهایی خواهید کرد. احتمالاً حس مستقل بودن شما نیز تا بیشترین حد ممکن ارتقا یافته است.

خوداتکایی لازمه‌ی انجام بسیاری از امور است اما خودتان را فریب ندهید که به هیچ‌گونه پشتیبانی و حمایتی نیاز نخواهید داشت. در صورتی که اعضای خانواده‌تان در نزدیکی شما حضور دارند، ارتباط خود با آنان را از طریق رفت‌وآمد و مکالمه تقویت کنید. زمانی را در کنار دوستان قدیمی و همکاران سپری کنید. فکر نکنید که آن‌ها خواهان تعامل بیشتر با شما نیستند.

آیا ترجیح می‌دهید دوستان بیشتری را پیدا کنید که دارای شرایط یکسان با شما هستند؟ می‌توانید از انواع اپلیکیشن ها و شبکه‌های اجتماعی برای یافتن مادران مستقل استفاده کنید.

پس از یافتن گروه پشتیبانی، از مطرح کردن درخواست کمک خود واهمه نداشته باشید. درخواست کمک نشانه‌ی ناتوانی نیست، در واقع سایرین بیش از آنچه که شما تصور کنید، خواهان کمک به همنوعان هستند.

در صورتی که از ایجاد مزاحمت برای سایرین نگران هستید، بهتر است پیشنهاد‌هایی مانند نگهداری نوبتی از کودکان را مطرح کنید. در واقع کمک به دیگران هدف اصلی تعاملات اجتماعی محسوب می‌شود.

۲- گذشته را فراموش کنید

قبل از حرکت به سمت آینده لازم است گذشته را فراموش کنید و اجازه‌ی هرگونه تأثیرگذاری منفی بر زندگی خود را از آن بگیرید. ممکن است به دلیل طلاق، مرگ همسر یا هر شرایط دیگری، تنها شده باشید، اما لازم است گذشته‌ی نامطلوب و خیانت‌بار را فراموش کنید.

نمی‌توان گذشته را فراموش کرد و تلاش در این زمینه آسیب بیشتری را به همراه خواهد داشت. می‌توانید از قوت قلب و تجربه‌ی به دست آمده از این حوادث ناگوار، برای غلبه بر موانع پیش رو در زندگی آینده خود و فرزندتان استفاده کنید. از گذشته درس بگیرید، در حال زندگی کنید و برای آینده آماده شوید.

۳- برنامه‌ریزی کرده و اهداف خود را مشخص کنید

تکرار مکرر تلاش برای متعادل کردن کار و زندگی خصوصی می‌تواند باعث شود که احساس کنید مانند یک ربات کار می‌کنید. با این حال لازم است اهدافی را برای خود تعیین کنید و در مسیر تحقق آن‌ها بکوشید.

در زندگی خصوصی می‌توانید اهداف ورزشی (۵ کیلومتر در روز پیاده‌روی)، مطالعاتی (خواندن ۲۰ کتاب در سال) یا مسافرتی (سفربه اروپا) را تعریف کنید. در زمینه‌ی شغلی نیز اهدافی مانند کسب تجربه‌ی رهبری شرکت، ترفیع شغلی و دریافت مدرک / گواهی شغلی را مدنظر قرار دهید.

زمانی را صرف ایجاد یک برنامه واقع‌گرایانه کنید تا بر سر اینکه چگونه می‌توانید به این اهداف دست پیدا کنید، برنامه‌ریزی کنید. تلاش برای تحقق این اهداف نه تنها شما را به شخصی توانمند و موفق تبدیل خواهد نمود بلکه هدف‌دار بودن و معنادار بودن زندگی شما را ارتقا خواهد داد.

دنبال الگو باشید

۴- دنبال الگو باشید

یک روش عالی برای حرکت هر چه بهتر در مسیر تحقق اهداف آینده، یافتن الگو یا مربی  است که از تجربه‌ی خانوادگی و شغلی بیشتری برخوردار است. این فرد برای ارائه‌ی راهنمایی‌های کاربردی، اهداف تنظیمی و نحوه‌ی تحقق آنان بشدت مؤثر خواهد بود.

همچنین لازم است از راهنمایی‌های مستمر افراد در مواجهه با شرایط سخت و چالش‌برانگیز بهره‌مند شوید. فردی که از تجربه‌ی قبلی در این زمینه برخوردار باشد، به شما این اطمینان را می‌دهد که اوضاع به‌تدریج بر وفق مراد شده و با مثبت اندیشی به نتایج بهتری دست خواهید یافت.

۵- در اولویت‌های خود بازنگری کنید

والدین تنها (مطلقه، بیوه) از مسئولیت‌های دو برابری برخوردار هستند؛ بنابراین لازم است که اولویت‌ها و انتظارات بر این اساس تنظیم شوند.

به یاد داشته باشید که شما یک زن استثنائی نیستید. نمی‌توان خانه را کاملاً تمیز نگه داشت، تمامی لباس‌ها را تمیز کرد و هر روز غذای خانگی آماده کرد. این انتظارات منطقی نیستند. در برخی مواقع می‌توان از میان‌برهایی استفاده کرد. برای مثال مصرف غذای آماده برای شام یا شستن ظرف‌ها در روز بعد.

خود را با دیگران مقایسه نکنید و حس گناه در مورد اینکه در تربیت و حمایت کودک خود تنها هستید را فراموش کنید. به خود استراحت دهید و نسبت به مسائل کوچک نگران نباشید.

۶- زمانی را به امور شخصی خود اختصاص دهید

هرچند اختصاص دادن زمان به فعالیت‌های شخصی دشوار است اما چنین زمانی برای تأمین رفاه و سلامت فردی ضروری خواهد بود. در صورتی که شریکی در زندگی شما حضور نداشته باشد، آنگاه فاصله گرفتن از کودکان باید به صورت هدفمند و با برنامه‌ریزی قبلی انجام بپذیرد.

در صورتی که به صورت مشترک / حضانتی از کودک نگهداری می‌کنید، در زمان‌های فراغت اقدامات مفیدی را انجام دهید و به خودتان برسید. بخوابید، ورزش کنید و رژیم متعادلی را در پیش بگیرید، نمی‌توان این اقدامات را به‌راحتی انکار کرد. زمانی را نیز به سرگرمی‌های شخصی و فعالیت‌های خلاقانه اختصاص دهید.

هرچند مادر بودن مهم‌ترین وظیفه‌ی محوله به شما است، اما هویت شما صرفاً بر این اساس تعریف نمی‌شود. در صورتی که به صورت تنها از کودک مراقبت می‌کنید، اختصاص زمان به امور شخصی به‌مراتب دشوارتر خواهد بود.

با استفاده از منابع موجود زمانی را به خودتان اختصاص دهید، کودکان نیز در بلندمدت از این وضعیت استقبال خواهند نمود.

۷- امور را سازمان‌دهی کنید

با توجه به انبوه وظایف محوله به مادران تنها، سازمان‌دهی مناسب این وظایف یک ضرورت انکارناپذیر است. اپلیکیشن‌های بسیاری برای مدیریت امور مالی، برنامه‌ریزی غذایی و سازمان‌دهی فعالیت‌های خانوادگی مانند قرارهای ملاقات و لیست خرید مؤثر خواهند بود.

در صورتی که به صورت مشترک از کودک نگهداری می‌کنید، ارتباطات خود را با یکدیگر حفظ کنید تا تمامی افراد به‌خوبی از مسئولیت‌های خود در مورد کودکان آگاه باشند. در بازه‌های صبحگاهی و شبانه کارهای مشخص و روتینی را دنبال کنید تا کودکان به‌خوبی با آن‌ها هماهنگ شوند.

۸- انعطاف‌پذیر باشد، در کنترل کودکان سخت‌گیری نکنید

هرچند آمادگی و سازمان‌دهی امور از اهمیت بالایی برخوردار است، اما لزومی ندارد که همیشه طبق برنامه عمل کنید.

در شرایطی که کودکان مریض می‌شوند و پرستاران در لحظات آخر از حضور در منزل شما انصراف می‌دهند، شما به تنهایی مسئولیت مراقبت از کودک را بر عهده خواهید داشت. در این شرایط با انعطاف‌پذیری کامل و برنامه‌ریزی مناسب، وظایف شغلی و خانوادگی خود را به نحو احسن انجام دهید.

برای مثال فهرستی از افرادی تهیه کنید که در زمان مراقبت‌های فوری از کودکان با آن‌ها تماس بگیرید. همچنین این قبیل شرایط را از قبل با رئیس خود هماهنگ کنید.

مهم‌تر از همه اینکه اجازه ندهید تغییرات پیش‌بینی نشده، روز شما را خراب کند و استرس زیادی را به شما وارد نماید.

۹- یاد بگیرید که به شرایط ناخواسته پاسخ منفی بدهید (احساس گناه نکنید)

مادران تنها دارای محدودیت‌های زمانی، انرژی و منابع هستند که توسط خانواده‌های دو نفره (پدر و مادر) قابل درک نیستند. در این شرایط باید حس گناه را از خود دور کنید و تلاش نکنید که در تمامی مکان‌ها حضور داشته باشید و تمامی امور را انجام دهید.

لازم نیست در تمامی جشن تولدهایی که فرزندتان به آن دعوت شده است، حضور داشته باشید. لازم نیست کودکان در تمامی روزهای هفته در فعالیت‌های ورزشی و خارج از برنامه‌ی درسی مدرسه حضور داشته باشند.

کارهای خود را تنها محدود به مواردی کنید که بیشترین لذت و شادی را برای شما و خانواده‌تان دارند. انجام کارهای بیشتر، شما را به مادری بهتر تبدیل نمی‌کند بلکه صرفاً درجه‌ی خستگی شما را افزایش می‌دهد.

۱۰- با معیارهای خود زندگی کنید

هنگامی که وظیفه‌ی مدیریت خانواده به شما واگذار می‌شود (درآمد یک نفره، بودجه‌بندی و صرف زمان با کودک)، در این صورت لازم است معیارهای منطبق با شرایط خود را مورد توجه قرار دهید.

در صورتی که بدهی تسویه نشده‌ای دارید که روزبه‌روز بر سود آن افزوده می‌شود، لازم است در کوتاه‌ترین فرصت ممکن نسبت به تسویه‌ی آن اقدام کنید. بودجه‌بندی بهترین روش برای تعیین مقدار درآمد در دسترس برای مدیریت امور و پس‌انداز است.

سعی کنید با استفاده از حراجی فروشگاه‌ها در هزینه‌های خود صرفه‌جویی کنید. خرید وسایل دسته دوم و برنامه‌ریزی غذایی نیز می‌تواند در هزینه‌های شما صرفه‌جویی کند.

پس از پرداخت هزینه‌های اولیه مقدار درآمد باقی‌مانده برای تفریحاتی مانند غذا خوردن در رستوران، تعطیلات و مشاهده‌ی فیلم در سینما را تعیین کنید.

اجازه ندهید امور مالی به منبع نگرانی شما و خانواده‌تان تبدیل شود. حساب بانکی خود را افزایش دهید و مدیریت هزینه‌ها را به کودکان آموزش دهید.

۱۱- زمان کافی را در کنار کودکان‌تان سپری کنید

زمانی که با کودکان خود سپری می‌کنید، بسیار باارزش است و یک مادر تنها زمان محدودی را به آن اختصاص می‌دهد. این زمان را تا می‌توانید بیشتر کنید.

به‌جای تماشای تلویزیون، کودکان را به گردش کم‌هزینه در پارک، موزه و غیره ببرید. در هنگام ناهار خوردن راجع به اتفاقات مدرسه از آن‌ها جویا شوید.

هنگامی که کودکان از شما می‌خواهند که با آن‌ها بازی کنید، از این فرصت پیش آمده برای برقراری ارتباط با آن‌ها استفاده کنید. این عمل به هیچ وجه به منزله‌ی اتلاف وقت نخواهد بود. زمانی که با آن‌ها هستید، از انجام کارهای هم‌زمان بپرهیزید و فقط به آن‌ها توجه کنید. رابطه‌ی مؤثر با کودکان دارای مزایای متعددی خواهد بود.

نکات نهایی

مادر تنها بودن به هیچ وجه آسان نیست؛ بنابراین لازم است از تمامی منابع موجود به نحو احسن استفاده کنید تا فشار وارده به شما کاهش یابد.

فناوری‌های ارتباطی، سازمان‌دهی امور و تعاملات اجتماعی سازنده تنها چند نمونه از ابزارهای در دسترس هستند که شما باید از آن‌ها بهره ببرید. لازم است ذهنیت خود را تغییر دهید و در ارتباط با اولویت‌ها و مسائل مالی دیدگاه کاربردی‌تری داشته باشید.

همچنین رسیدگی به خود را نیز به هیچ وجه فراموش نکنید. با مراقبت از خود قادر به مراقبت از عزیزانتان هستید.

مادران تنها برخی از سخت‌کوش‌ترین افراد محسوب می‌شوند. آن‌ها نیز همانند سایر افراد لایق توجه و شادمانی هستند.

 

منبع: چطورپدیا

۰۱ اسفند ۹۷ ، ۱۱:۵۵ ۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
viator baran4

۱۵ سؤال اساسی برای هدایت ذهنیت فرزندان در مسیر صحیح

۱۵ سؤال اساسی برای هدایت ذهنیت فرزندان در مسیر صحیح

یکی از راه‌های تشویق فرزندان به توسعه یک طرز فکر مثبت و پرورش آن، این است که صادقانه با آن‌ها صحبت کنید و سؤالات مهم را از آن‌ها بپرسید. مهم نیست که به آن‌ها بگویید چه کار باید بکنند؛ بلکه لازم است ارزش زندگی با افکار مثبت و استفاده حداکثری از امکانات فعلی را به آنان یادآوری کنید.

برای تشویق فرزندان‌تان به شرکت در مکالمه و کمک به آن‌ها برای ایجاد یک طرز فکر سالم، سؤالات کاربردی زیر را از آنها بپرسید. برخی از این سؤالات به والدین کمک می‌کند تا رابطه خود را با فرزندانشان بیش از پیش تقویت کنند و در نتیجه به درک درستی از وضعیت فرزندان خود برسند.

هدایت ذهنیت فرزندان در مسیر صحیح

۱- کدام ۵ کلمه به بهترین نحو توصیف کننده‌ی شخصیت شما است؟

این سؤال فرزندان را در جهت خودشناسی بیشتر هدایت کرده و تصوری از آنچه دیگران درباره آن‌ها فکر می‌کنند را نشان می‌دهد. این سؤال به کودک و نوجوان یک چارچوب کلی نسبت به موقعیت فعلی‌شان در دنیای کوچک خود ارائه می‌دهد که ذهن آنان را نسبت به شناخت بهتر خودشان تقویت می‌کند.

۲- چه کاری را دوست دارید که باعث می‌شود شما احساس خوشحالی بکنید؟

برخی از کودکان و نوجوانان در پاسخ به این سؤال می‌گویند بازی‌های ویدیویی آن‌ها را شادتر می‌کند که در واقع پاسخ مناسبی است. مطالعات اخیر نشان می‌دهد که در واقع بازی‌های رایانه‌ای فواید روانی بسیاری دارند. همچنین اگر والدین نیز به همراه فرزندان در انجام این بازی‌ها مشارکت کنند، این کار باعث تقویت روابط بین والدین و فرزندان و البته تقویت روابط همسران با یکدیگر می‌شود.

هدف این سؤال، هدایت توجه کودک و نوجوان به چیزهایی است که او را خوشحال می‌کند و چشمانش را به این واقعیت باز می‌کند که به طور فعال می‌تواند زمان سپری ‌شده در فعالیت‌هایی که باعث شادی او می‌شوند را افزایش دهد. امیدواری اصلی این است که این کار به فرزندان فعالیت‌ها، سرگرمی‌ها و حتی مسیر شغلی پیش رو را یاد داده و شادی درونی آن‌ها را افزایش دهد.

۳- چه مهارت‌هایی دارید و چگونه می‌توانید این مهارت‌ها را به دیگران آموزش دهید؟

هدف از سؤال مذکور این است که به کودکان و نوجوانان یادآوری کنیم که زندگی صرفاً برای آن‌ها، حول محور خواسته‌های آن‌ها و دستاوردهای به دست آمده از دیگران نیست. بلکه زندگی متعلق به همه است و کمک کردن به دیگران هم بخشی از زندگی است.

این سؤال به فرزند شما کمک می‌کند احساس قدرت و ارزش کند و به وی یادآوری می‌کند که فرد خاصی است و چیزی برای ارائه دارد. زمانی که کودک یا نوجوان احساس خاص بودن را تجربه کند و بداند که چیزی برای ارائه دارد، اعتماد به نفس وی افزایش یافته و ارزش بیشتری برای خود قائل می‌شود. در نتیجه، تمایل بیشتری برای آموزش به دیگران خواهد داشت.

۴- بهترین/ بدترین اتفاق در زندگی شما چیست؟

زندگی کاملاً بر وفق مراد یا خلاف آن نیست بلکه آمیخته‌ای از فراز و نشیب‌ها است. زندگی ترکیبی از تجربیات تلخ و شیرین است و این چیزی است که باعث هیجان‌انگیز شدن آن می‌شود.

کودکان باید این واقعیت را زودتر درک کنند تا از نظر ذهنی برای زندگی آماده باشند. سؤال اصلی این است که چگونه آن‌ها را به سمت این آگاهی هدایت کنیم. این کار به فرزند شما کمک می‌کند تا درک کند که اتفاقات ناگوار تا ابد ادامه نخواهند داشت.

همیشه خورشید بعد از یک طوفان شدید می‌تابد و حس خوشایندی را پدید می‌آورد. کمک به فرزندان برای آماده شدن جهت روبرو شدن با شرایط مختلف، برای والدین نیز دست‌آوردهایی به همراه خواهد داشت.

۵- از بهترین/ بدترین اتفاقی که برای شما افتاد، چه درسی گرفتید؟

یک ضرب‌المثل قدیمی می‌گوید که تجربه بهترین معلم است که در حقیقت جمله‌ی بسیار درستی است. مهم است که فرزندان از تجربیات خودشان (هم خوب و هم بد) و هم از تجربیات دیگران، از جمله پدر و مادرشان، درس بگیرند.

این رویکرد یکی از بهترین روش‌ها برای پیشرفت در مسیر زندگی و همچنین راه رسیدن به بهترین شرایط است. هنگامی که کودک و نوجوان از تجربیات خود در زندگی درس می‌گیرد، به احتمال زیاد از تکرار آن‌ها در آینده اجتناب خواهد کرد.

۶- از بین تمامی نکاتی که یاد گرفته‌اید، کدام مورد در آینده‌ی شما اثرگذاری بیشتری را خواهد گذاشت؟

این سؤال به فرزندان شما یادآوری می‌کند که آن‌ها در نهایت به افرادی بزرگ‌سال تبدیل خواهند شد؛ بنابراین لازم است زندگی هدف‌داری را در پیش بگیرند. این نیز لازم است که وجدان کودکان و نوجوانان را به مسائل صحیح و غلط حساس کرده و آن‌ها را در مسیر صحیحی قرار دهیم تا در نهایت به هدف مدنظر خود برسند.

هنگامی که فرزند شما ارزش آموزه‌ها و نحوه‌ی مثمر ثمر واقع شدن آن‌ها را کاملاً درک کند، آنگاه انگیزه‌ی کافی برای لذت بردن از فعالیت‌هایی همچون خواندن، مطالعه و یادگیری در او فراهم خواهد شد.

۷- در صورتی که ۳ سال به عقب برگردید، چه توصیه‌ای به خودتان می‌کنید؟

این سؤال می‌تواند به یک مکالمه سرگرم کننده تبدیل شود که به کودک و نوجوان کمک می‌کند تا مشکلات قبلی خود را بدانند و برای برطرف کردن آن‌ها تلاش کنند. همچنین عادت یادگیری از اشتباهات را نیز در آنان تقویت خواهد کرد. این سؤال زمینه‌ساز مکالمه‌های جالبی بین شما و فرزندان در مورد نحوه‌ی غلبه بر مشکلات و تبدیل نقاط ضعف به نقاط قوت است.

۸- از چه چیزی بیشتر قدردان هستید؟

این سؤال فرزندانتان را تشویق می‌کند که موهبت‌های خود را بشمارند و شکرگزار باشند و همواره به جنبه‌های روشن‌ زندگی نگاه کنند. در واقع با این سؤال از فرزندان می‌خواهیم تا میدان دید خود را گسترش دهند و این موضوع را درک کنند که تمامی داشته‌ها حتی چیزهای کوچکی همچون خانواده، دوستان، مدرسه و غذای مناسب نیز قابل قدردانی هستند.

این شرایط به نوبه خود می‌تواند به شادی بیشتر کودکان و نوجوانان کمک کند چرا که بین قدردانی و خوشحالی رابطه‌ی مستقیمی برقرار است.

۹- به نظر شما سایرین چه حسی دارند؟

کودکان به‌راحتی روی احساسات خود تمرکز می‌کنند و احساسات دیگران را نادیده می‌گیرند. از سوی دیگر، برای ایجاد روابط قوی‌تر و اجتناب از مناقشات غیرضروری در زندگی، کودک باید به احساسات دیگران و همدردی در قبال آنان توجه داشته باشد.

با این سؤال به کودک کمک می‌کنید تا حس همدردی خود در قبال سایرین را گسترش دهد. همدردی و توجه بیشتر به وضعیت دیگران کودک را به فردی دلسوزتر، شادتر و مثمر ثمرتر تبدیل خواهد کرد. او با توجه به وضعیت دیگران، زندگی غنی‌تر و معنادارتری را تجربه خواهد کرد.

۱۰- فکر می‌کنید زندگی‌ شما در آینده چگونه خواهد بود؟

این سؤال نیز فرزندان شما را به فکر کردن درباره آینده و برنامه‌ریزی برای آن هدایت می‌کند. این سؤال به وی کمک خواهد کرد تا در مورد وضعیتش در بزرگ‌سالی بیشتر فکر کند.

در نتیجه‌ی این سؤال شما می‌توانید مشاهده‌ کنید که فرزندتان در حال حرکت به سمت جلو و تحقق اهداف آینده خود است؛ بنابراین شما می‌توانید به کودک و نوجوان خود در پیمودن این مسیر کمک کنید او را به سمت رسیدن به اهدافش سوق دهید.

۱۱- کدام یک از دوستانتان را بیشتر از بقیه دوست دارید؟ چرا؟

دوستان و اطرافیان تأثیر زیادی بر طرز فکر و نگرش‌ شما دارند. در صورتی که همواره افراد منفی‌نگر را در اطراف خود نگه دارید، نگرش شما نیز به سمت افکار منفی خواهد رفت. برعکس در صورتی که افراد مثبت‌گرا را در اطراف خود داشته باشید، نگرش شما نیز به همان نسبت مثبت خواهد شد.

این سؤال را از فرزندان خود بپرسید تا بفهمید چه کسی در میان دوستانش بیش‌ترین تأثیر را در زندگی او دارد. به فرزندتا این نکته را یادآوری کنید که شخصیت هر فرد از میانگین شخصیت ۵ دوست اصلی او تشکیل خواهد شد. این موضوع توسط یکی از محققان علوم کودکان اثبات شده است.

۱۲- در صورتی که در آینده به فردی مشهور تبدیل شوید، دوست دارید به چه علتی مشهور شوید؟

این سؤال فرزند شما را به تفکر در مورد مفهوم واقعی موفقیت و میراث بجا مانده از آن هدایت می‌کند. آیا موفقیت به ثروت‌اندوزی خلاصه می‌شود یا اهداف والاتری را در پی خواهد داشت؟

دوست دارید دیگران از شما با چه ویژگی‌‌هایی یاد کنند؟ با پاسخ کودک یا نوجوان به این سؤالات، شما می‌توانید نوع شخصیت فرزند خود را پیدا کنید و ببینید چه کسی به عنوان یک الگو، فرزند شما را تحت تأثیر قرار می‌دهد. این اطلاعات برای نظارت بر رشد شخصیتی کودکان و نوجوانان ضروری است.

۱۳- اگر می‌توانستید جهان را تغییر دهید، چه تغییری ایجاد می‌کردید؟

تحقیقات نشان می‌دهد که پیش‌بینی تجربیات مثبت، شادی بیشتری نسبت به خود تجربه، به ارمغان می‌آورد. هنگامی‌که کودک یا نوجوان به درجه‌ای از بلوغ برسد که شرایط فعلی و آتی را غیرهمسان بداند و تمامی فرصت‌های پیش روی خود را به‌خوبی درک کند، آنگاه این موضوع ضروری است تا حس کمک به دیگران و تلاش برای تبدیل کردن جهان به مکانی بهتر را در او زنده نگه‌داریم.

افراد شاد کسانی هستند که مشکلات را قابل حل می‌دانند و در حل مشکلات به وجود آمده مشارکت می‌کنند.

۱۴- چگونه می‌توانید در شرایط کنونی به افراد کمک کنید؟

از آنجا که زندگی سرشار از مشکلاتی همچون فقر، بی‌احترامی و ناملایمت‌های عاطفی است، بنابراین ضروری است تا به بهترین نحو ممکن به همنوعان خود کمک کنیم.

ادوین مارخام به‌درستی به این نکته اشاره داشته که «غایت نهایی و بزرگ‌ترین خیر بشری کمک به همنوعان هست».

نوع‌دوستی و برادری به معنی کمک به دیگران در شرایط سخت و مشقت‌بار است. از فرزندان خود این سؤال را به طور مرتب بپرسید تا روح سخاوت را به زندگی روزمره آن‌ها وارد کنید. مطالعات نشان داده است که کمک به دیگران با آزادسازی مولکول‌های شیمیایی اکسیتوسین و اندورفین در جریان خون همراه است و در نتیجه کمک به دیگران به عادتی دائمی در نزد کودکان و نوجوانان تبدیل خواهد شد.

 

۱۵- در صورتی که قادر به تعریف قوانینی برای جهان باشید، چه قوانینی را به ثبت می‌رسانید؟ چرا؟

این سؤال توجه فرزندانتان را به این واقعیت جلب می‌کند که ما در دنیایی با قوانین و مقررات زندگی می‌کنیم که ملزم به پیروی از این قوانین هستیم تا همه چیز به نحو احسن در مسیر پیشرفت قرار بگیرد. هدف این قوانین مجازات افراد نیست بلکه هدف آن کمک به ما در زندگی و تعامل با دیگران به شیوه‌ای بهتر است.

هنگامی که فرزند شما قوانین شخصی خودش را داشته باشد به‌خوبی قوانین اجتماعی را نیز می‌پذیرد و آن‌ها را دنبال می‌کند. این قاعده و قوانین شخصی می‌تواند کلید تربیت و رشد شهروندان مطیع قانون باشد که اعضای باارزش جامعه نیز هستند.

 

منبع: چطورپدیا

۳۰ بهمن ۹۷ ، ۱۱:۵۲ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
viator baran4