کلید کسب رضایت و موفقیت شغلی
کلید کسب رضایت و موفقیت شغلی
هرگز نمیتوان مزایای بیمه و سلامت، عیدی و پاداش مناسب و یا امکانات مسافرتی یک شغل را انکار کرد؛ اما حتی اگر همهی اینها را در طبقی از جنس طلا هم تقدیم کنند، ممکن است باز هم به اندازه کافی رضایتبخش نباشد.
شاید از خود بپرسید چه چیزی باعث میشود کارآفرینان و صاحبان کسبوکارهای نوپا، دست از مشاغل پردرآمد خود بکشند و با چنین مزیتهای شغلی خداحافظی کنند! آنها نوعی گرایش غیر قابل مقاومت به ابداع کسبوکارهایی جهت ارائه محصول یا خدمات به جامعه دارند.
علیرغم اینکه پژوهشهای اخیر وجود تهدیداتی علیه سلامت ذهنی و جسمی کارآفرینان را اثبات کرده است، آنها ترجیح میدهند برخلاف جریان آب شنا کرده و به دنبال رویای همیشگی خود، یعنی کارفرما بودن، بروند. چرا؟ چرا کسی با این روش، موجبات خطر خودکشی خود را فراهم میآورد؟
فرقی نمیکند کارمندی تازهکار باشید یا مدتی از کسبوکارتان گذشته باشد، این وجه مشترک و ذاتی همهی انسانها است. دوست داریم هدف و ارزش داشته باشیم و در جامعهی خود نقشی ایفا کنیم. درست است که رسیدن به این نقش در دنیای امروز، بسیار دشوار است؛ اما رویکردهای زیر کمک میکند در گذر از پیچ و خمها و ماجراهای هیجانانگیز حرفهی خود، به رضایت شغلی نهایی دست پیدا کنیم.
۱- بجای هیجان موقتی و زودگذر، به دنبال عشق در فرصتهای شغلی باشید
گرچه نیت مربیان و مشاوران شغلی خیر است؛ اما توصیهی آنها به داشتن حس خوب لحظه ای برای رسیدن به رضایت شغلی، بیشتر از منفعت، مضر خواهد بود. هیجان، زودگذر است. همیشگی نیست. عشق، همان قطبنمایی است که به آن نیاز دارید.
عشق و هیجان دو موضوع متفاوت هستند. آنچه باعث میشود بدون توجه به آفتابی یا طوفانی بودن هوا و شرایط شغلی، همچنان در محل کار حاضر شوید، عشق به کار است. مثل وسواس ذهنی و یا عاطفی که نمیتوان نسبت به آن بیتفاوت بود. وفق دادن خود با این ندای درونی، دیر یا زود موفقیت را به ارمغان خواهد آورد. صبر، کلید موفقیت در کار است.
احتمال دارد کلیدی بیش از عشق داشته باشید. مراقب باشید خود را پایبند یک هدف نکنید و از هر مشاوری که به شما میگوید فقط یک هدف وجود دارد، فرار کنید. این حقیقت ندارد.
عشق، سفری پرماجرا است که میتواند شکلهای مختلفی به خود بگیرد. پس فکر نکنید تنها یک شغل رویایی برای شما وجود دارد که به بهترین شکل ممکن میتواند رضایت شغلی را به ارمغان آورد. چنین چیزی اصلاً وجود خارجی ندارد.
سعی کنید نقشها و پروژههای مختلفی را بپذیرید تا عشق خود یا تلاش برای رسیدن به آن را تقویت نمایید. رضایت شغلی و موفقیت در حرفه، با داشتن طیف وسیعی از تجارب غنی، شیرینتر خواهد بود.
۲- به یاد داشته باشید رضایتسنجی شغلی نشانهی موفقیت نیست
ابزارهای ارزیابی، علیرغم رواج در مشاورههای شغلی، به دلیل محدودیتهایی که در راهنمایی به شرکتکنندگان دارند، مورد انتقاد هستند. این ابزارها، پرسشنامههای خود اظهاری هستند که هیچ دادهی آماری و معیاری برای مقایسهی نتایج ندارند.
فقط به یاد داشته باشید که این ابزارها کمک میکنند از نقاط ضعف و قوت خود درک بهتری داشته باشید. همچنین هیجان، دلسردی یا بیتفاوتی در فرصتهای شغلی به درک و فهم شما اضافه خواهد کرد. همچنین در ارتباط با نوع فرصتهای شغلی، وظایف و پروژههایی که فرد را به هیجان واداشته و یا تنها حرکتی یکنواخت هستند، به درک و فهم فرد اضافه خواهند کرد.
۳- روابطی را حفظ کنید که در آنها ارزشها و اصول اخلاقی حفظ شوند
کار تیمی، همکاری، ارتباطات باز و اعتماد، در هر محیط کاری، عادی و رایج است؛ اما احترام به ارزشهای فردی در محل کار میتواند رضایت شغلی فرد را محقق کند.
چقدر حاضرید به سازمانی که در آن مجبور هستید تحت عنوان اضافهکار منطقی، بهطور میانگین هر هفته ۱۰ ساعت اضافهکار داشته باشید، متعهد بمانید؟ آیا حاضرید این تعهد را به قیمت دوری از خانواده خود، بپذیرید؟ برنامهریزی شما در ارتباط با مدت زمان انجام کار و زمانی که به خود اختصاص میدهید، چگونه است؟
تطبیق خود با ارزشها و اصول اخلاقی فردی، احتمال افزایش رضایت شغلی را بالا میبرد. زمانی را به تفکر پیرامون تجربیات و روابط شغلی خود، چه خوب چه بد، اختصاص دهید تا بتوانید جستجویی آگاهانه داشته باشید و تصمیمهای قابلاطمینانی بگیرید که موفقیت حرفهای را برای شما به همراه داشته باشند.
تقویت روابط با شرکایی که ارزشهای اخلاقی مشابهی دارند، علاوه بر اینکه باعث لذتبخشتر شدن شغل میشود، شانس حمایت، درک و تحسین از جانب همکاران را افزایش میدهد.
احترام به ارزشهای فردی، یعنی زمانی که مجبور هستید گامی در عرصهای پراسترس بگذارید، باز هم بتوانید شب سر آسوده بر بالش گذاشته و تصمیمهایی بگیرید که دیگران حتی به خواب هم نمیتوانستند بگیرند و موفقیت را در حرفهی خود به دست آورید.
۴- تعریفی شفاف و صریح از موفقیت شغلی و مفهوم آن ارائه دهید
احتمالاً پیش آمده در رویاهای خود غرق موفقیت شده و از جانب دیگران مورد تحسین قرار گرفتهاید. همه افراد دوست دارند جایگاهی در یک گروه موفق داشته باشند.
بسیاری از افراد عنوان میکنند که داشتن یک خودروی رویایی یا سفر هر ساله به اروپا، خوشبختی نمیآورد؛ اما حقیقت این است که همین پاداشهای ملموس برای اکثر افراد، یادآور تلاشهای مداوم آنها برای رسیدن به اهداف شغلی است.
اگر این موارد همان چیزهایی است که آرزویش را دارید، اجازه ندهید هیچکس آرزوی شما را بدزدد و فکر کنید که لایق این پاداشها نیستید. با این پارامترها میتوانید موفقیت شغلی خود را تعریف کنید.
شاید بهرغم اینکه به مدت دو سال پشت سر هم درآمدزاترین کارمند شرکت بودهاید، نخواهید مدیر فروش شوید. شاید با وجود اینکه بهعنوان یک کارمند، همیشه بهترین بودهاید و مشتریان از شما راضی بودهاند و مدام از شما تعریف و تمجید میشود، دوست ندارید از کار خود دست بکشید و کسبوکار جدیدی آغاز کنید.
شاید تعریف شخصی از موفقیت شغلی، لذت بردن از نظم کاری شغل باشد. میتوانید در یک ساعت معین محل کار را ترک کنید. همکاران خود را دوست دارید و با داشتن شغلی خوب و بدون استرس، میتوانید زمان مناسبی را نیز با آسودگی در کنار خانواده باشید. این تعاریف نیز میتواند تصویرگر رضایت شغلی و موفقیت کامل در حرفه باشد.
۵- چالشها و مسائل مورد علاقه خود را شناسایی نمایید
یکی از توصیههای استاندارد مشاوران شغلی این است که مترصد فرصتی باشید تا با استفاده از تواناییها و فعالیتهای لذتبخش مرتبط با شغل خود، منفعت کسب کنید.
اما موفق شدن در هر چیزی مستلزم پیشرفت است. برای برتر شدن در هر کاری، اغلب باید از منطقه امنی که دیگران جرئتش را ندارند، خارج شوید؛ یعنی تمرکز و حواس خود را به چیزهایی اختصاص دهید که مهارتی در آن نداشته یا دوست ندارید.
کمک یک مشاور در این زمینه بسیار مفید خواهد بود. تجربیات ناگوار کاری خود را در نظر بگیرید. آیا چالشهایی وجود داشته که در برابرشان تسلیم شده باشید، پروژههایی که در انجامش موفق نبودهاید یا روابطی مسموم که هدفمندی و عزتنفس شما را به باد فراموشی سپرده باشد؟ دقیقاً در حیطهی همین تجربیات است که شاید ارزشمندترین درسها و چراغهای مسیر رسیدن به رضایت شغلی بیشتر را پیدا کنید.
اگر سبک رهبری مورد پسندتان به شکل مشارکتی است، شاید لازم باشد به دنبال فرصتهایی باشید که نیازمند استفاده از سبک مدیریت متمرکز و خودمحور باشد. مأموریت یا پروژهی موقتی که باعث پیشرفت و سنجش مهارتهای شما میشود، میتواند قدمی رو به جلو در پروژهای بزرگتر باشد.
با وجود افراد شجاع داوطلب در شرکت، نهتنها مهارتهای خود را برای موفقیت در رقابت افزایش خواهید داد؛ بلکه آنها فرصتی برای مشاهدهی توانمندیهای شما پیدا میکنند. در پروژههای بعدی میتوان در صورت رهبری، قبل از شروع به کار روابط خود را با سهامداران شکل داد.
بجای تلاش بیهوده به امید اینکه شاید اتفاق خوبی بیفتد، میتوان با برنامهریزی و انتخاب فرصتهای جدید، به رضایت شغلی بیشتری دست یافت.
۶- مراحل رسیدن به اهداف را بهطور مداوم مرور کنید و از تغییر گریزان نباشید
واژهی حرفه نشاندهندهی مسیر بلندمدت تغییر، رشد و توسعه است؛ یک سفر پویا.
مهارتهای جدیدی اندوخته و مهارتهایی را که دیگر به آن نیازی ندارید، رها کنید. باتجربهها، دانش و افراد جدیدی که ملاقات میکنید، حس کنجکاوی خود را تحریک خواهید کرد. افکارتان به جای کوچک شدن، گسترش خواهد یافت. در نتیجه، احتمال دارد تعریفی که از اهداف پیش رو دارید، تغییر کند.
بخش بزرگی از موفقیت شغلی، نه تنها به هدفگذاری مؤثر؛ بلکه به مرور و انطباق مجدد آنها بستگی دارد؛ اما تغییر اهداف باید طی همان فرایندهایی که در ابتدا برای تعیین آنها استفاده شده، انجام شوند. قدرت ارتباط برقراری عاطفی شما با این اهداف اصلاحشده، اگر بیشتر از قبل نباشد، حداقل باید به همان اندازه باشد.
پرسشهای زیر را از خود بپرسید تا مطمئن شوید مسیر رشد انتخاب شده هنوز شما را به هدف میرساند:
آیا تلاش در جهت رسیدن به این اهداف، همچنان مرا قادر میسازد مثل گذشته به ارزشها و اصول اخلاقی خود پایبند باشم؟
آیا فعالیتهایی که باید برای رسیدن به این اهداف انجام دهم، اولویتهای اول مرا میسر میسازد؟
آیا انجام این کار، برای خودم، اطرافیان و عزیزانم منطقی است؟
آیا با شور و عشقم همراستا است؟
آیا پیروی از این هدف، گام مناسبی است که اکنون باید بردارم یا تنها یک مسیر انحرافی بوده که برنامهی اصلی مرا به تأخیر میاندازد؟
هر کدام از اهداف شغلی باید در دورههای مختلف مرور شود. سعی کنید تحت هر شرایطی به برنامهی مروری تعیین شده، پایبند بمانید. این کار علاوه بر حفظ تمرکز، کمک میکند پیشرفت یا عدم پیشرفت خود را رصد کرده و پیش از انحراف شدید از هدف، به موقع مسیر خود را اصلاح کنید. مطمئناً نمیخواهید با حرکت تصادفی در مسیر اشتباهی، زمان را هدر دهید.
۷- فراموش کنید
شاید نتوانیم درک کنیم که چرا زمانی که همهچیز در حوزهی کاری، بهظاهر خوب و عالی است، فردی تصمیم میگیرد خطر کرده و به دنیای ناشناختهای شیرجه بزند. شرکت برای او ثبات، شناخت، موفقیت مالی، پروژههای جذاب و وعدهی ترفیع داشت… پس مشکل کجا بود؟ چرا حالا تصمیم گرفته که راه خود را عوض کند، یک کافه بزند یا بهکل در رشتهی دیگری به تحصیل ادامه دهد؟
شاید هیچ مشکلی وجود نداشته و همهچیز کاملاً خوب و منطقی پیش میرفته؛ اما این فقط پایان یک فصل از داستان زندگی او بوده است. شاید مرحلهی بعدی، قرار گرفتن در یک مسیر کاملاً متفاوت باشد. شاید فقط بخواهد تجربهی متفاوتی کسب کند و یا ممکن است زمان آن رسیده که عشق دیگری را دنبال نماید.
اگر از دنیای کارمندی به حوزهی کار آزاد وارد شدید، پرشی رو به عقب داشتهاید یا کسی را میشناسید که چنین کاری کرده است، درک متفاوتی از مزایا و معایب مرتبط با سبک زندگی هر شغل به دست میآورید. کار کردن بهعنوان کارفرما، خلاقیت فردی بیشتری به همراه دارد؛ حال چه این خلاقیت در نهایت به کسب درآمد ختم شود چه نشود، ارزشمند است.
زمانی که مشتریان، خدمات یا محصولی را که طراحی کردهاید، خریداری میکنند، با تحسین و قدردانی مستقیم خود میتوانند اعتماد به نفس شما را به شکلی بالا ببرند که شاید هرگز بهعنوان یک کارمند، با هر رتبهی شغلی، تجربه نکرده باشید.
به همین شکل، زمانهایی هم میرسد که باید درک کنیم مخاطرات کسبوکار، ماجراجویی هستند، نه قدرتی همیشگی برای تغییر زندگی. گاهی باید درک کنیم که زمان، پارامتر تعیینکننده میزان پیگیری اهداف است و گاهی میبایست نشانههای کمبود مالی، ذهنی، عاطفی و جسمی را که نشان میدهند دیگر، حداقل در مقطع کنونی، نباید در آن مسیر گام برداریم، درک کنیم.
کلام آخر
حفظ تحرک و پویایی، از هر مسئله دیگری مهمتر است. تا زمانی که برای رسیدن به فرصتهای شغلی متناسب با اولویتهای زندگی خود تلاش کنیم، رسیدن به رضایت کامل شغلی و داشتن یک حرفهی موفق، آنچنان دور از دسترس نخواهند بود.
منبع: چطورپدیا