مجله صنعت فولاد

معرفی انواع محصولات و مقاطع فولادی

۲۷ مطلب با موضوع «روانشناسی» ثبت شده است

۱۷ سخن مثبت برای تقویت انگیزه

۱۷ سخن مثبت برای تقویت انگیزه

سخن مثبت برای تقویت انگیزه

همین لحظه، بهترین زمان ممکن برای آن است که از کاری که به آن مشغولیم دست بکشیم، قوای خود را تقویت نموده و خود را برای تلاش بیشتر و بیشتر تا تحقق اهداف، الهام بخشیم.

در این بخش ۱۷ سخن مثبت ارائه می‌شود که برای خواننده، الهام بخش تلاش برای خاص بودن و دستیابی به اهداف است.

جملات مثبت برای موفقیت

۱- «شکیبا باش. رشد فردی لطیف و مقدس است. هیچ سرمایه گذاری بزرگ‌تر از این وجود ندارد.» -استفان کاوی، روان شناس و سخنران معروف آمریکایی

۲- «قبل از انجام کارهای بزرگ، باید آن‌ها را از خود انتظار داشت.» – مایکل جردن، اسطوره بسکتبال آمریکا

۳- «بهترین و زیباترین چیزها در جهان قابل رؤیت و لمس نیستند؛ باید با قلب احساس شوند.» – هلن کلر، نویسنده‌ و فعال سیاسی آمریکایی

 جملات مثبت برای زندگی بهتر

۴- «ما می‌دانیم که اکنون چه هستیم، اما نمی‌دانیم در آینده ممکن است چه باشیم.» – ویلیام شکسپیر، شاعر و نمایشنامه‌نویس انگلیسی

۵- «بسیاری از شکست‌های زندگی برای افرادی است که نمی‌دانستند چقدر به موفقیت نزدیک بوده‌اند.» – توماس ادیسون، از مشهورترین نام‌های دنیای فناوری و کارآفرینی

۶- «من به‌تنهایی نمی‌توانم جهان را تغییر دهم؛ اما می‌توانم یک سنگ را در آب پرتاب کنم تا موج‌های زیادی تولید کنم.» – مادر ترزا، ترزای مقدس کلکته در کلیسای کاتولیک

جملات نگرش مثبت

۷- «با انجام آنچه لازم است، شروع کنید، سپس آنچه را که ممکن است انجام داده و ناگهان می‌بینید که به غیرممکن‌ها غلبه کرده‌اید.» – فرانسیس آسسی، قدیس مشهور مسیحی

۸- «سعی کنید رنگین کمانی در آسمان ابری انسانی دیگر باشید.» – مایا آنجلو، شاعر و نویسنده پرآوازه‌ی آمریکایی

۹- «مگذار ترسِ شکست برای تو قوی‌تر از هیجانِ پیروزی باشد.» – رابرت کیوساکی، سرمایه‌گذار و نویسنده کتاب پدر پولدار پدر بی‌پول

جملات مثبت برای تقویت روحیه

۱۰- «برای من کسب و کار به پوشیدن کت و شلوار و میزان سهام راضی کننده نیست؛ بلکه صادق بودن با خود، با ایده‌های خود و تمرکز بر ضروریات است.» – ریچارد برانسون، کارآفرین انگلیسی

۱۱- «هر رویای بزرگ از دل یک رؤیاپرداز شکل می‌گیرد. همیشه به یاد داشته باش، تو در درون خود قدرت، صبر و اشتیاق رسیدن به ستارگان و تغییر جهان را داری.» – هریت توبمن، برده در شهر دورچستر

جمله های مثبت روانشناسی

۱۲- «من نمی‌توانم جهت باد را تغییر دهم، اما می‌توانم بادبان‌هایم را طوری تنظیم کنم که همیشه به مقصد برسم.» – جیمی دین، خواننده موسیقی کانتری یا موسیقی محلی و فولکور آمریکا

۱۳- «در نهایت، سال‌هایی که زندگی کرده‌ایم کوچک‌ترین اهمیتی ندارد، زندگی که در این سال‌ها داشته‌ایم مهم است.» – آبراهام لینکن، شانزدهمین رئیس جمهور آمریکا

۱۴- «تنها راه ممکن برای انجام کار‌های بزرگ، دوست داشتن کاری است که انجام می‌دهیم. اگر هنوز آن را پیدا نکرده‌ای ننشین، برخیز و به جستجو ادامه بده. زمانی که به آن دست یافتی، با تمام وجود خود آن را احساس می‌کنی.» – استیو جابز، از بنیان‌گذاران شرکت کامپیوتری اپل

۱۵- «حتی در کوچک‌ترین کارهایی که انجام می‌دهید، قلب، ذهن و روح خود را درگیر کنید. این راز موفقیت است.» – سوامی سیواناندا، فیلسوف و عارف هندی

۱۶- «کمال قابل دستیابی نیست، اما اگر به دنبال آن باشیم، برتری را به دست خواهیم آورد.» – وینس لومباردی، بزرگترین مربی راگبی جهان

۱۷- «مهم‌ترین چیز این است که از زندگی لذت ببرید و شاد باشید؛ این تنها مسئله‌ای است که اهمیت دارد.» – آدری هپبورن، از ستارگان فراموش نشدنی سینما

 

منبع: چطورپدیا

۲۳ ارديبهشت ۹۸ ، ۰۰:۵۹ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
viator baran4

چگونه با زبان بدن ارتباط برقرار کنیم؟

چگونه با زبان بدن ارتباط برقرار کنیم؟

روش اول: درک مفاهیم زبان بدن

ارتباط غیرکلامی با زبان بدن

۱- از زبان آزاد بدن استفاده کنید. استفاده از زبان آزاد بدن به این معنی است که بی‌محابا دست بدهید، آرام بنشینید، اما انرژی‌تان را تخلیه کنید و حرکات بدنتان را هم تا حدودی کنترل کنید.

  • حالت قرار گرفتن بدنتان باید کاملاً ریلکس و راحت باشد، ولی نباید قوز کنید و پشت بدنتان باید کاملاً صاف باشد. این حالت بدن به سایر افراد نشان می‌دهد که شما کاملاً راحت و دارای اعتمادبه‌نفس هستید. زمانی که می‌خواهید مخاطبان را هم برای شرکت در بحث ترغیب کنید، بین حرف‌هایتان اندکی مکث کنید تا اعتمادبه‌نفس خودتان را نشان بدهید.
  • پاها را کمی از هم باز کنید تا فضای بیشتری را اشغال کنید. این کار اعتمادبه‌نفس شما را نشان می‌دهد. وقتی شخصی با علاقه صحبت می‌کند، کمی خودتان را به طرفش کج کنید. اگر به طرف دیگری خودتان را کج کنید، این کارتان می‌تواند نوعی خصومت تلقی بشود.
  • بازوهایتان را روی همدیگر قرار ندهید. در عوض، اجازه بدهید تا بازوهایتان در دو طرف بدنتان آویزان باشند یا آن‌ها را در کنار لباستان قرار بدهید. این کارها به دیگران نشان می‌دهد که شما فرد ریلکس و آزادی هستید.
  • مطمئن شوید که با دیگران محکم دست می‌دهید؛ البته دست طرف مقابلتان را له نکنید. در چشمان طرف مقابلتان نگاه کنید ولی نباید بیش از حد در چشمانش خیره بشوید. گاهی اوقات هم پلک بزنید و به جای دیگری نگاه کنید تا این حس به طرف مقابلتان دست ندهد که شما می‌خواهید آن‌ها را وادار به انجام کاری کنید.
  • روی تن صدای خودتان حتماً کار کنید. تن صدا راهی است که می‌توانید با کمک آن اعتمادبه‌نفس خودتان را به دیگران نشان بدهید. کلید موفقیت این است که برای افزایش اعتمادبه‌نفس خودتان، از قبل برنامه‌ریزی کنید.

مفاهیم زبان بدن

۲- زبان احساسی بدن را بشناسید. با کمک زبان بدن غیرکلامی، می‌توانید احساساتتان را مشخص کنید. در زمانی که نشانه‌های احساسی را کشف می‌کنید، تمام رویدادها را هم در نظر بگیرید.

  • هنگامی که افراد عصبانی هستند، صورتشان قرمز می‌شود، دندان‌هایشان را نشان می‌دهند، مشت‌هایشان را گره می‌کنند و به طور فیزیکی و رو به جلو حمله می‌کنند.
  • هنگامی که افراد پریشان یا مضطرب هستند، رنگ صورتشان می‌پرد، دهانشان خشک می‌شود، به طوری که ممکن است مقداری آب بنوشند یا لب‌های خود را لیس بزنند، تن صدایشان دائم تغییر می‌کند و ماهیچه‌هایشان سفت و دچار کشیدگی می‌شود، به طوری که ممکن است بازوها یا دست‌های خود را گره کنند و آرنج آن‌ها ممکن است در دو طرف بدنشان قرار بگیرد. سایر نشانه‌های آشفتگی یک فرد عبارت است از لرزش لب، بی‌قراری، نفس‌نفس زدن و یا نفس نکشیدن.

زبان بدن می‌تواند چیزهای زیادی را در مورد احساسات افراد به شما بگوید. صدای ما هم می‌تواند بخشی از احساسات‌مان را نشان بدهد ولی بدن‌مان همه‌ی چیزهای پنهانی را در مورد شخصیت ما به دیگران می‌گوید. زبان بدن یک فرد می‌تواند به شما بگوید که چقدر احساسات آزادانه یا بسته‌ای دارد و اینکه آیا فرد پرانرژی‌ای است یا اینکه بی‌حال و بی‌رمق است.

زبان احساسی بدن

۳- از رفتارهایی که مانع ارتباط درست شما با دیگران می‌شوند، خودداری کنید. اگر کنفرانس یا سخنرانی را ارائه می‌دهید، مطمئناً می‌خواهید تا جایی که می‌توانید در برابر مخاطبانتان احساس راحتی داشته باشید؛ بنابراین، باید موانع فیزیکی که توانایی ارتباط شما با دیگران را محدود می‌کنند را به طور کامل حذف نمایید.

  • تریبون، کامپیوتر، صندلی و حتی یک پوشه، موانعی هستند که بین سخنران و مخاطب فاصله ایجاد می‌کنند و از برقراری رابطه‌ای درست خودداری می‌کنند.
  • بر روی هم قرار دادن بازوها یا در حالی که پشت مانیتور کامپیوتر نشسته‌اید و کسی صحبت کنید، موانع ارتباطی محسوب می‌شوند.

۴- می‌توانید به‌راحتی بفهمید که چه کسی دروغ می‌گوید. زبان بدن می‌تواند دست افراد دروغ‌گو را برای شما رو کند. ممکن است افراد دروغ‌گو بتوانند دروغ‌هایشان را در کلماتی که استفاده می‌کنند پنهان نموده، اما زبان بدن آن‌ها واقعیت را به شما نشان می‌دهد.

  • افراد دروغ‌گو کمتر با دیگران ارتباط چشمی برقرار می‌کنند و مردمک چشمانشان هم ممکن است جمع‌تر و کوچک‌تر از قبل به نظر برسد.
  • دور کردن بدنشان و فاصله گرفتن از شما هم نشانه دروغ گفتن آن‌هاست.
  • تغییراتی در رنگ چهره مانند قرمزی در قسمت گردن یا صورت و عرق کردن هم جزو نشانه‌های دروغ گفتن محسوب می‌شوند و همچنین تغییراتی در صدا مانند صاف کردن گلو هم از این دسته از نشانه‌ها هستند.
  • البته توجه داشته باشید که برخی از نشانه‌های دروغ گفتن مانند عرق کردن، ارتباط چشمی بسیار کم یا عدم ارتباط چشمی جزو نشانه‌های عصبی بودن و یا ترس هم محسوب می‌شوند.

۵- به فاصله بین خودتان با دیگران هم توجه کنید. فرهنگ‌های مختلف، ایده‌های متفاوتی در مورد فضای فیزیکی‌ای دارند که باید بین شما و دیگران وجود داشته باشد اما فاصله اجتماعی به چهار دسته تقسیم می‌شود:

  • فاصله صمیمی: شامل ۴۵ سانتی‌متر فاصله با فرد دیگر است. اگر وارد فاصله صمیمی فردی شوید، این امر می‌تواند برای آن‌ها بسیار ناراحت کننده باشد؛ مگر اینکه از آن استقبال کنند یا اینکه با هم صمیمی باشید.
  • فاصله شخصی: ۴۵ سانتی‌متر تا ۱,۳ متر است. شما به قدری به دیگران نزدیک هستید که می‌توانید با یکدیگر دست بدهید و حالات و حرکات یکدیگر را به طور دقیق ببینید.
  • فاصله اجتماعی: فاصله نرمال در شرایطی است که غیرشخصی محسوب می‌شود و یا در حین معاملات تجاری است که حدوداً ۱,۲ متر تا ۳.۶ متر تعریف شده است. افراد باید بلندتر حرف بزنند و برقراری ارتباط چشمی مستمر هم مهم است.
  • فاصله عمومی: ۳,۷ تا ۴.۵ متر است. کسانی که اغلب در محیط‌های عمومی فعالیت می‌کنند مثل معلم‌ها یا افرادی که با سایر افراد به طور گروهی صحبت می‌کنند، جزو مثال‌هایی از این بخش محسوب می‌شوند. ارتباطات غیرکلامی، بسیار مهم و ضروری هستند اما غالباً اغراق‌آمیز هستند. حرکات دست و سر می‌تواند از حالت صورت هم مهم‌تر باشند زیرا حرکات صورت زیاد توسط مخاطبان دیده نمی‌شود.

۶- الگوهای زبان بدنتان را شناسایی کنید. درباره اینکه بدن شما در تعاملات متفاوت و با افراد مختلف چه کاری را می‌تواند انجام بدهد، به طور آگاهانه فکر کنید. استفاده از یک آینه می‌تواند برای بررسی حالات چهره و طرز قرار گرفتن اجزای مختلف بدن بسیار مفید باشد، اما بیشتر باید به کارهایی توجه کنید که بدن شما در حالت عصبانیت، بی‌قراری و یا خوشحالی انجام می‌دهد.

  • ببینید زبان بدنتان با پیامی که منتقل می‌کند، هماهنگ هست یا خیر. زمانی زبان بدن شما مؤثر است که پیامی که خودتان می‌خواهید را به طرف مقابل‌تان برساند. آیا حالت بدن شما اعتمادبه‌نفس‌تان را به طرف مقابل نشان می‌دهد و یا اینکه در زمانی که از کلماتی استفاده می‌کنید که می‌خواهید اعتمادبه‌نفس‌تان را به طرف مقابل نشان بدهید، شما را فردی فاقد اعتمادبه‌نفس نشان می‌دهد؟
  • اگر سیگنال‌های غیرکلامی‌تان با کلماتی که استفاده می‌کنید، مطابقت داشته باشند، نه تنها با دیگران واضح‌تر ارتباط برقرار می‌کنید، بلکه جذاب‌تر از قبل به نظر می‌رسید.

روش دوم: برای برقراری ارتباط از حرکات بدنتان استفاده کنید

۱- در هنگام صحبت کردن از حرکات دستان‌تان استفاده کنید. کارشناسان معتقدند که افرادی که سخنران عالی‌ای هستند، در طی صحبت‌ها یا سخنرانی‌های خود بیشتر از حرکات دست استفاده می‌کنند و حرکات دست باعث می‌شود تا شنونده‌ها اعتماد بیشتری به سخنران بکنند.

  • حرکات پیچیده‌تر مثل قرار دادن دو دست در بالای کمر، بیشتر به این معنی هستند که سخنران عمیق فکر می‌کند.
  • سیاستمداران معروف در سرتاسر دنیا به عنوان سخنرانانی جذاب و پرنفوذ شناخته می‌شوند و این امر به این خاطر است که آن‌ها بیشتر از حرکات دستشان استفاده می‌کنند.

۲- در اطراف اتاق حرکت کنید. فقط دستانتان را تکان ندهید. سخنرانان بزرگ به اطراف هم حرکت می‌کنند؛ آن‌ها به اسلایدها اشاره می‌کنند و از مردم زیاد فاصله نمی‌گیرند. آن‌ها دائماً در حال حرکت هستند.

  • اگر در هنگام صحبت کردن و یا گفت‌وگو با دیگران دستانتان را در جیبتان بگذارید، باعث می‌شود تا غیرمطمئن و کمرو به نظر برسید.
  • در عوض، اگر دستانتان را از جیبتان بیرون بیاورید و کف دستانتان را به سمت بالا نگه دارید، با این کار به دیگران نشان خواهید داد که دوست داشتنی و قابل اعتماد هستید.

۳- نشانه‌ها را کشف کنید. نشانه‌ها و حرکاتی وجود دارند که معادل کلمات هستند. نشانه‌ها هم می‌توانند تأثیرپذیر باشند و هم می‌توانند قابل قبول باشند. البته به یاد داشته باشید که برخی از نشانه‌ها در فرهنگ‌های مختلف می‌توانند معنایی کاملاً متفاوت داشته باشند.

  • مشت‌های بسته و گره شده و یا تنش‌هایی دیگر در بدن می‌توانند نشانه حمله باشد زیرا این‌طور به نظر می‌رسد که فرد آماده دعواست. وقتی کسی با شخص دیگری رودررو می‌شود، زد و خورد می‌کند، به سمت کسی می‌رود و یا نزدیک کسی نشسته است هم می‌تواند نشانه‌ای از حمله و دعوا باشد. ممکن است فرد به طور ناگهانی بلند شود و به سمتی حرکت کند.
  • در عوض، حرکات قابل قبول آن‌هایی هستند که بازوها به حالت گرد درمی‌آیند و کف دست‌ها هم در دو طرف بدن قرار می‌گیرند و این حرکات نشان‌دهنده این است که آن فرد برای اینکه طرف مقابل بترسد، عرض اندام می‌کند. در کل این حرکات به صورت آهسته و کند انجام می‌شوند. تکان دادن سر زمانی که شخصی صحبت می‌کند، نشانه این است که با آن‌ها موافق هستید و باعث می‌شود تا شنونده خوبی به نظر برسید.

۴- حالت خوبی داشته باشید. اگر تا به حال برای مصاحبه شغلی رفته‌اید و حالت خوبی نداشتید، به احتمال زیاد برای فرد مصاحبه کننده گزینه قابل قبولی محسوب نخواهید شد.

  • اکثر افراد در مواقعی که احساس اعتمادبه‌نفس کمتری می‌کنند، خسته هستند و یا از شرایط موجود خوششان نیامده است، در حالت فیزیکی بدی قرار می‌گیرند. اگر به طور صاف روی صندلی ننشینید، طرف مقابلتان فکر می‌کند که تنبل و بی‌انگیزه هستید.
  • برای اینکه وضعیت فیزیکی و حالت خوبی داشته باشید، سرتان را بالا بگیرید و پشت بدنتان هم باید کاملاً صاف باشد. اگر بر روی صندلی نشسته‌اید، کمی جلوتر بروید. بر روی قسمت جلوی صندلی بنشینید و کمی به سمت جلو خم بشوید تا نشان بدهید که نسبت به موضوعی که دارید صحبت می‌کنید، علاقه‌مند و مشتاق هستید.

۵- حرکات طرف مقابلتان را مانند آینه منعکس کنید. منعکس‌سازی حرکات یعنی اینکه فرد دقیقاً حرکات طرف مقابلش را انجام بدهد. با کپی کردن حرکات شخص دیگر، آن‌ها با شما احساس نزدیکی و صمیمیت خواهند کرد.

  • شما می‌توانید لحن صدا، زبان بدن یا نحوه نشستن یا ایستادن فردی را منعکس کنید. البته نباید این کار را به طور آشکار یا مکرر انجام دهید، بلکه فقط باید به طور ماهرانه از فرد مقابلتان تقلید کنید.
  • منعکس‌سازی حرکات یکی از مؤثرترین روش‌های استفاده از زبان بدن برای ایجاد رابطه دوستانه با فردی دیگر است.

۶- با استفاده از چند حرکت، توجه دیگران را به خودتان جلب کنید. سعی کنید بیشتر از یک حالت داشته باشید. این کار به شما کمک خواهد کرد تا پیام خودتان را بهتر به دیگران منتقل کنید. اگر می‌خواهید مطمئن شوید که برداشت‌تان کاملاً درست بوده است، هنگامی که می‌خواهید ایده‌ای را با صدای بلند بگویید، از هر دو حرکت استفاده کنید.

  • اگر شنونده بیشتر از یک حالت را انتخاب نکند، به احتمال زیاد از قبل با مخاطب آشنایی داشته است. لازم نیست که از یک ژست زبان بدن (دو ژست) برای بیان هر کلمه استفاده کنید، اما ایده خوبی است که برای تأکید بر روی مفاهیم خیلی مهمی که نمی‌تواند مخاطب به آسانی درک کند، از مجموعه‌ای از حرکات استفاده کنید.
  • از حرکات مثبت در حضور شنونده استفاده کنید. این کار به شما کمک می‌کند تا به وضوح به شنونده نشان بدهید که پیشنهاد مطلوبی را به او ارائه می‌دهید. حرکات منفی را از خودتان و شنونده دور کنید و هرگز آن‌ها را انجام ندهید. به این ترتیب می‌توانید پیام خودتان را بدون هیچ مانعی به مخاطب‌تان برسانید.

۷- از انجام حرکاتی که نشان‌دهنده آشفتگی یا ناامنی است نیز خودداری کنید. سایر حرکات و سیگنال‌های زبان بدنتان را چک کنید. چشمان مضطرب، قرار دادن انگشتان بر روی لب‌ها و فن فن کردن جزو حرکاتی هستند که نشان‌دهنده آشفتگی یا ناامنی هستند.

  • دست زدن به صورت نشان‌دهنده اضطراب و دلواپسی است. اگر به طور دائم پشتتان را خم می‌کنید یا به صورتتان دست می‌زنید، فردی دارای اعتمادبه‌نفس، خوش برخورد و آسوده خاطر به نظر نمی‌رسید. بهبود وضعیت و تلاش برای از بین بردن تیک‌های عصبی می‌تواند کار دشواری باشد و البته زمان زیادی می‌برد، اما می‌تواند به طور کلی ارتباطات غیرکلامی شما را به سرعت بهبود ببخشد.
  • همگی این حرکات کوچک می‌تواند میزان اثربخشی پیام‌تان را کاهش بدهد. البته اگر به طور تصادفی چند مورد از حرکات بالا را انجام داده‌اید، اصلاً نگران نباشید.

روش سوم: تفسیر حالات صورت

۱- نسبت غالب بصری را کشف کنید. هنگامی که با کسی صحبت می‌کنید، باید سعی کنید تا فردی باشید که از نظر بصری غالب است تا اعتمادبه‌نفستان را بهتر نشان بدهید. این نسبت با این روش تعیین می‌شود که چه کسی بیشتر به چشمان دیگری نگاه می‌کند و چه کسی ارتباط چشمی برقرار نمی‌کند و بیشتر به اطراف نگاه می‌کند.

  • نسبت غالب بصری به شما کمک می‌کند تا بفهمید که جایگاهتان در سلسله مراتب اجتماعی کجاست؛ البته شما با طرف مقابلتان مقایسه می‌شوید. افرادی که بیشتر وقت خود را صرف نگاه کردن به اطراف می‌کنند، تسلط اجتماعی بسیار کمی دارند. افرادی که کمتر به اطراف نگاه می‌کنند، به احتمال زیاد رئیس هستند.
  • افرادی که به سمت پایین نگاه می‌کنند، حس ناتوانی و درماندگی را نشان می‌دهند زیرا به نظر می‌رسد که آن‌ها می‌خواهند از هر گونه انتقاد و یا درگیری جلوگیری کنند.

ارتباط چشمی در زبان بدن

۲- از ارتباط چشمی برای ارسال پیام‌هایتان به دیگران استفاده کنید. چشم‌ها، پنجره‌ای برای تجلی روح هستند. شما می‌توانید با توجه به نحوه استفاده دیگران از چشم‌هایشان، چیزهای زیادی در مورد آن‌ها بفهمید.

  • جلوگیری از برقراری ارتباط چشمی و یا نگاه کردن همیشگی به سمت پایین، نشان‌دهنده نوعی حالت دفاعی هستند. اگر فردی تلاش می‌کند تا به جای حرف زدن بیشتر به حرف‌هایتان گوش بدهد، ارتباط چشمی طولانی‌تر از همیشه خواهد شد. نگاه نکردن و چشم برداشتن از طرف مقابل به این معناست که فردی که در حال صحبت کردن است صحبت‌هایش را قطع نمی‌کند و فقط خودش گوینده است و به حرف‌های طرف مقابلش اصلاً گوش نمی‌دهد.
  • نگاه کردن به یک فرد حتی می‌تواند نشانه‌ای از جذابیت آن فرد باشد. وقتی فردی به کسی علاقه دارد، ارتباط چشمی زیادی برقرار می‌کنند و در هنگام گفتگو خودشان را کمی به سمت آن فرد کج می‌کنند.
  • بسته به موقعیتی که در آن قرار دارید، برقراری ارتباط چشمی با دیگران می‌تواند به منظور احترام گذاشتن استفاده بشود. به عنوان مثال، هنگامی که در حضور افراد زیادی کنفرانس می‌دهید، اتاق را به سه بخش تقسیم کنید. افرادی که نظر می‌دهند را به یک بخش، سپس افرادی که در طرف دیگر اتاق نشسته‌اند را به بخشی دیگر و در نهایت افرادی که در وسط اتاق نشسته‌اند را در بخش آخر قرار بدهید. از هر بخش یک نفر را برای ارائه نظرات انتخاب کنید. البته افرادی که در دورتادور اتاق نشسته‌اند، فکر می‌کنند که شما با آن‌ها ارتباط چشمی مستقیمی دارید و این امر باعث می‌شود که شما در نظر آن‌ها سخنران فوق‌العاده‌ای به نظر برسید.

۳- به نحوه ابراز احساسات و عواطف توجه کنید. به حالات چهره‌هایی که احساسات را منتقل می‌کنند، توجه ویژه‌ای کنید؛ مخصوصاً حالات چهره‌ای که با حرف‌هایی که بر زبان می‌آورد، کاملاً در تضاد است. با تحلیل حالات چهره می‌توانید احساسات واقعی یک فرد را بفهمید.

  • مهارگرها، حالات چهره‌ای هستند که در طی مکالمات نظرات خود را ارائه می‌دهند؛ مثل تکان دادن سر و ابراز علاقه یا خستگی. مهارگرها به طرف مقابل اجازه می‌دهند که میزان علاقه یا موافقت را ارزیابی کند. در کل، این دسته از افراد نظراتشان را به خوبی ارائه می‌دهند.
  • می‌توانید با استفاده از حرکات مثبت، مانند تکان دادن سر و لبخند زدن، همدلی و همدردی خودتان را نسبت به فرد دیگری نشان بدهید. اگر زمانی که طرف مقابلتان در حال صحبت کردن باشد از این حرکات استفاده کنید، باعث می‌شود تا به آن‌ها تقویت مثبتی بدهید و همچنین این کار شما نشان می‌دهد که به صحبت‌های دیگران علاقه‌مند هستید.

۴- از حالت تدافعی خودداری کنید. بعضی از حرکات خاص بدن، از جمله حالات چهره و ارتباط با دیگران با حالتی دفاعی به هیچ وجه نشان‌دهنده اعتمادبه‌نفس شما نیستند، بلکه بیانگر این هستند که نمی‌توانید خودتان را زیاد کنترل کنید.

  • حالات محدود و کوچک صورت که نزدیک به حرکات دست/ بازو هستند، نشانه‌هایی از حالت دفاعی هستند.
  • نشانه‌های دیگر حالت دفاعی شامل روی برگرداندن از فرد مقابل و یا قرار دادن بازوهایتان به روی یکدیگر در جلوی شکمتان است.

۵- حواستان به نشانه‌های بی‌علاقگی مخاطبانتان هم باشد. اگر کنفرانسی را ارائه می‌دهید، حتماً دوست دارید تا افراد جذب موضوع شما بشوند. اگر شما فردی هستید که در حال تماشای کنفرانسی هستید، حتماً دوست دارید تا نسبت به موضوع مورد بحث از خودتان علاقه و اشتیاق نشان بدهید. نشانه‌هایی وجود دارند که با کمک آن‌ها می‌توانید بفهمید که افراد نسبت به موضوع شما علاقه‌مند هستند یا خیر.

  • پایین بودن سرها و خیره شدن چشم‌ها به جاهایی دیگر نشان‌دهنده این است که افراد علاقه‌ای به کنفرانس شما ندارند.
  • پایین و بالا بردن صندلی یا تکان خوردن زیاد نشانه‌ای از عدم علاقه است. صحبت کردن با دیگران، خط‌خطی کردن و یا نوشتن هم جزو نشانه‌های بی‌علاقگی افراد به شمار می‌آیند.

 

منبع: چطورپدیا

۲۱ ارديبهشت ۹۸ ، ۰۰:۵۶ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
viator baran4

روش غلبه بر استرس هنگام سخنرانی

روش غلبه بر استرس هنگام سخنرانی

غلبه بر استرس هنگام سخنرانی

افکارتان را جمع و جور کنید

اگر مهارت سازمان‌دهی افکارتان را کسب نمایید، به راحتی می‌توانید خودتان را آرام و ریلکس کنید. وقتی که به جای افکار پریشان، ذهن‌تان شفاف و مرتب باشد، استرس و اضطراب شما کاهش می‌یابد و حتی ممکن است، دیگر از سخنرانیکردن نترسید. سازمان‌دهی ذهن به شما این فرصت را می‌دهد که انرژی‌تان را بر روی شیوه‌های ارائه یک سخنرانی عالی متمرکز کنید.

تمرین، تمرین و تمرین

هیچ چیزی به جای تمرین کردن، شما را به اندازه کافی برای سخنرانی عمومی آماده نمی‌کند. یک تکه کاغذ بردارید و نکات اساسی و مهمی که قرار است بیان کنید را در آن بنویسید؛ اما حواستان باشد که هنگام ارائه سخنرانی جمله‌هایتان را از روی کاغذ نخوانید. با تمرین کردن و تمرکز بر روی مهارت‌های لازم برای روز سخنرانی کاملاً آماده می‌شوید و هر سؤالی که حضار بپرسند را با اعتمادبه‌نفس جواب می‌دهید.

یک حریف تمرینی پیدا کنید

آدم‌های بسیاری هستند که می‌توانید از آن‌ها کمک بگیرید تا سخنرانی شما را گوش دهند. از همسر، دوستان، همکاران و افراد خانواده‌تان و کسانی که با آن‌ها راحت هستید کمک بگیرید. از آن‌ها بخواهید سخنرانی شما را کاملاً صادقانه قضاوت و نقد کنند.

پاورپوینت درست کنید

بعضی وقت‌ها ساختن یک پاورپوینت می‌تواند بیشتر از هر چیز دیگری به شما در تسلط بر روی مباحث ارائه کمک کند. اگر رشته کلام از دست‌تان برود، با نیم‌نگاهی به پاورپوینت می‌توانید مجدداً حواس و تمرکز حضار را به خودتان جلب کنید. همچنین تهیه پاورپوینت به مخاطبان این امکان را می‌دهد که بدون نگرانی نکات و اطلاعاتی که لازم دارند را یادداشت کنند.

سخنرانی

بر روی حرف‌هایتان تمرکز کنید

به جای نگرانی در مورد واکنش حضار و شنوندگان، بر روی رساندن حرف‌هایی که به خاطر آن‌ها در آن سخنرانی شرکت کرده‌اید، تمرکز کنید.

سرعت حرف زدنتان را بررسی کنید

سریع و تند صحبت کردن، تنفس شما را مختل می‌کند. اگر زیاد از حد تند حرف بزنید، کمتر نفس می‌کشید. هر چه اکسیژن کمتری دریافت کنید، احساس ترس و وحشت در شما بیشتر می‌شود. با تمرین کافی می‌توانید سرعت حرف زدنتان را کنترل کنید.

در مقابل آینه تمرین کنید

آینه‌های موجود در خانه‌تان بهترین کلاس رایگان برای تمرین سخنرانی هستند. اول از همه لبخند زدن به خودتان را تمرین کنید. شاید باور نکنید اما برای بسیاری از آدم‌ها سخت است که در آینه به خودشان لبخند بزنند. با خودتان ارتباط چشمی برقرار کنید. توانستید؟ آفرین بر شما!

به بازخورد حضار توجه کنید

تمرکزتان را بر روی مخاطبان بگذارید. واکنش‌های آن‌ها، حالت صورت و سؤال‌هایشان هنگام حرف زدن شما، نشان‌دهنده این است که آیا شما کارتان را خوب انجام داده‌اید یا نه. در هر صورت انعطاف‌پذیری خود را حفظ کنید. یادتان نرود که سربسته حرف زدن و استفاده از جملات پیچیده فقط باعث از دست رفتن تمرکز مخاطبان و گیج شدن شنوندگان می‌شود.

 

منبع:چطورپدیا

۱۶ ارديبهشت ۹۸ ، ۱۹:۵۱ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
viator baran4

تشخیص علاقه زنان با زبان بدن آنها

تشخیص علاقه زنان با زبان بدن آنها

بخش اول: اولین برخورد

تشخیص علاقه زنان با زبان بدن آنها

۱- به نگاه او توجه کنید. زنی که به شما علاقه‌مند است، نه‌تنها شما را چک می‌کند، بلکه به شما هم اجازه چنین کاری را می‌دهد! تماس‌های چشمی مستقیم و مکرر، به‌خصوص اگر همراه با لبخند باشد، نشانه‌ای مطمئن است مبنی بر اینکه او قصد سلام گفتن به شما را دارد.

تشخیص علاقه زنان از زبان بدن و نگاه کردن

۲- به چهره‌اش دقت کنید. چهره زنی که به شما علاقه‌مند ‌است، سرزنده‌تر است. ابروها، لب‌ها و چشمان او، واکنش‌های احتمالی او به حرف‌های شما را بیان می‌دارد. در اینجا ذکر چند نکته خالی از لطف نیست:

  • بالا بردن ابرو: این کار در موقعیت‌های مختلف انجام می‌شود؛ اما اغلب اوقات نشانه خوبی است. بالا بردن ابروها هنگامی که با یک لبخند همراه است، به این معنی موافقت او با صحبت‌های شماست. علاوه بر این زنان معمولاً پس از تماس چشمی، ابروهای خود را بالا می‌برند تا نشان دهند آنچه را که می‌بینند، دوست می‌دارند.
  • لب‌های ناآرام: اگر او هنگام فکر کردن یا گوش دادن با لب‌های خود بازی می‌کند، در حال جلب ‌توجه با لب‌های خود است؛ بنابراین احتمالاً به شما علاقه‌مند است. همچنین تر کردن لب‌ها نه‌تنها روشی ناخودآگاه برای جلب‌توجه بوده، بلکه دهان زنان هنگامی که هیجان‌زده و یا تحریک می‌شوند، خشک‌تر می‌شوند.
  • گشادی مردمک چشم: مردمک چشم مردان و زنان وقتی جذب کسی می‌شوند حین صحبت با او گشاد می‌شود. این امر به‌ویژه هنگامی که در نور نشسته‌اید، بهتر دیده خواهد شد، علاوه بر آن مکان تاریک‌تر نیز طبیعتاً باعث ایجاد مردمک چشم بازتر خواهد شد.
  • پلک زدن مکرر: اگر زنی مرتب در حال پلک زدن است، قطعاً قصد جلب‌توجه دارد. میدانیم که این حرکت بسیار کلیشه‌ای است، به ‌هر حال هر کلیشه منشائی دارد. اگر زنی به شما علاقه‌مند باشد، نسبت به حالت نرمال، سریع‌تر پلک می‌زند.
  • بینی درخشان: بینی زنانی که به شما علاقه دارند، درخشان‌تر است. این یک پاسخ ناخواسته به هیجان است، بنابراین، مانند گشاد شدن مردمک چشم، اگر بینی او می‌درخشد می‌توانید مطمئن باشید که واقعاً به شما علاقه‌مند است.

۳- به مکانی که برای ارتباط با شما قرار می‌گیرد، توجه کنید. زنی که به شما علاقه‌مند باشد، سعی می‌کند در نزدیکی شما قرار گیرد. اگر با هم بر روی یک میز نشسته‌اید، ممکن است سر خود را روی یک یا هر دو دست قرار دهد تا به شما نزدیک‌تر باشد.

  • به بازوهای روی هم قرار گرفته دقت کنید. اگر او روی صندلی خود دست به سینه نشسته است، ممکن است خسته و یا بی‌علاقه شده باشد. تلاش کنید با گفتگو درباره او و زندگی شخصی‌اش، دوباره توجهش را جلب کنید.

علایم زنان عاشق

۴- توجه کنید چگونه موهای خود را لمس می‌کند. حرکات ملایم و بازی با یک رشته مو حول یک انگشت و یا به عقب راندن آرام موها نشانه‌هایی از علاقه بسیار او به شما است. حرکات سریع و تند به‌خصوص هنگامی که با چشم‌های سرگردان همراه است، نشان‌ دهنده خجالت یا بی‌صبری اوست.

  • حرکات سریع و تند و تیز به معنای وضعیت ناامید کننده نیست. اگر فوق‌العاده قوی ظاهر شده‌اید، کمی عقب بکشید. اطمینان حاصل کنید که در مکالمه و تعارف زیاده‌روی نکرده‌اید.

۵- به انگشتان دست او توجه داشته باشید. زنان علاقه‌مند از انگشتان خود برای نوازش، بازی با جواهرات، یا بازی با لیوان استفاده می‌کنند.

  • نوازش: هنگامی که یک زن لب‌ها، گردن و یا ترقوه خود را نوازش می‌کند، در واقع در حال ارسال سیگنال است. این کار معمولاً روشی ناخودآگاه برای جلب‌توجه شما به این اعضا است.
  • بازی با جواهرات: قلب زن وقتی کنار شخصی که دوستش دارد قرار گرفته، سریع‌تر می‌تپد. این امر باعث هیجان و استرس می‌شود و برای خروج از این شرایط، با حلقه، گوشواره خود و یا گردنبند خود بازی می‌کند. همچنین ممکن است پای خود را تکان دهد تا از انرژی اضافی خلاص شود.
  • بازی با اشیاء: هنگامی که خانمی به ظرف نوشیدنی خود ضربه میزند یا انگشت خود را در امتداد لبه لیوان آب می‌چرخاند، سعی دارد توجه شما را جلب کند. اگر این حرکات آهسته و کنترل شده باشد، احتمالاً به شما علاقه‌مند است.

۶- به پاهای او نگاه کنید. اغلب اوقات، زنی که جذب شما شده پاهای خود را روی هم قرار می‌دهد. اگر پای رویی خود را به سمت شما گرفته، نشانه‌ای به‌خصوص است. همچنین ممکن است به ران پایه ضربه بزند یا حین جلب‌توجه شلوار خود را صاف کند.

بخش دوم: قرار ملاقات

۱- به تماس فیزیکی توجه داشته باشید. هر شخصی فضای ۵۰ سانتی‌متری در اطراف خود دارد. اگر او وارد فضای شخصی شما شود، می‌توان مطمئن شد که به شما علاقه‌مند است. آماده هر آزمایشی از جانب او باشید. در فضای شخصی خود بمانید تا او به طرف شما بیاید. اگر به او علاقه‌مند هستید، با انجام چند تست کوچک به این علاقه پاسخ دهید تا او نیز از علاقه‌مندی شما مطلع شود.

تماس چشمی زنان عاشق

۲- متوجه تماس چشمی باشید. زن‌ها برای اعتراف به جذابیت فرد پیش رو، از تماس چشمی استفاده می‌کنند. اگر فقط کمی همدیگر را می‌شناسید این تماس فقط چند ثانیه بیشتر از حد نرمال طول می‌کشد؛ اما اگر یکدیگر را به‌خوبی می‌شناسید، برای مدت طولانی به عمق چشم‌هایتان نگاه خواهند کرد.

  • در صورت زل زدن احتمالاً تماس چشمی خود را قطع خواهد کرد. چنانچه از پیشروی او ناراحت هستید، نگاه خود را به‌سرعت از او بردارید. در عین حال، اگر به او علاقه‌مند هستید، اجازه دهید این تماس چشم برای چند ثانیه برقرار بماند.

۳- به میزان خنده او دقت کند. توجه داشته باشید که کنار شما چقدر لبخند می‌زند و یا به دیگران می‌خندد. اغلب اوقات، سخت می‌توان زنی که به شما علاقه‌مند است را از خندیدن بازداشت. خندیدن ممکن است در طی مکالمه، تماس چشمی و یا لبخند زدن باشد و حتی ممکن است برای جوک‌های بی‌مزه و یا زمانی که با شما در یک اتاق حضور دارد هم بخندد. همچنین به صداهای بیش از حد و رفتارهای ناهنجار او وقتی در حال مکالمه با شخص دیگری در اتاق است دقت کنید؛ این نشانه‌ای مطمئن مبنی بر این است که می‌خواهد به او توجه کنید.

۴- به ژست زیبای او توجه کنید. چند حرکات وجود دارد که زنان برای جلب‌توجه فرد مقابل خود انجام می‌دهند و مهم‌ترین آن‌ها بالا انداختن شانه است. کف دست باز و رو به بالا هم نشانه‌ای مهم از علاقه او به شماست.

  • اگر بر روی صندلی به جلو خم شده و به سمت شما بیاید، ناخودآگاه به شما می‌گوید که او را چک کنید.

۵- به حرکات آینه‌وار او توجه کنید. اغلب زنان علاقه‌مند، ناخودآگاه حرکات شما را تقلید می‌کنند. این نشان می‌دهد که شما دو نفر بر روی یک طول موج قرار دارید و می‌توانید صمیمیت را در این رابطه افزایش دهید.

 

منبع: چطورپدیا

۱۰ ارديبهشت ۹۸ ، ۱۵:۳۱ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
viator baran4

روش‌های کاربردی مهار و مدیریت استرس

روش‌های کاربردی مهار و مدیریت استرس

پس از شناسایی عوامل محرک استرس، در مورد راهبردهای مقابله با آن‌ها فکر کنید. یک نقطه شروع مناسب، شناسایی اموری است که می‌توان کنترل کرد. برای مثال اگر استرس موجب بی‌خوابی شبانه می‌شود، ممکن است راه حل آن به‌ سادگی حذف تلویزیون و کامپیوتر از اتاق خواب و استراحت مغز پیش از ورود به تختخواب باشد. در سایر مواقع که استرس ناشی از توقعات بالای کاری و یا بیماری‌های عزیزان است، شاید تنها رویکرد ممکن تغییر واکنش خود به شرایط موجود باشد.

مدیریت استرس

فکر نکنید که در حل این مسئله کاملاً تنها هستید. هر زمان که به گوشی برای شنیدن نیاز دارد، در میان اعضای خانواده و دوستان خود به دنبال کمک و حمایت بگردید. در نگهداری فرزندان و یا رساندنشان به محل کار به آن‌ها کمک کرده و از این فرصت برای صحبت استفاده کنید. بسیاری از افراد برای رفع استرس از تمرین‌هایی چون تنفس عمیق، تای چی، یوگا، مراقبه و یا طبیعت‌گردی استفاده می‌کنند.

زمانی را تنها به خود اختصاص دهید. ماساژ بگیرید، در یک وان پر از آب و حباب غوطه‌ور شوید، برقصید، به یک موسیقی گوش فرا دهید و اگر فکر می‌کنید در حفظ آرامشتان مؤثر است، به تماشای یک فیلم طنز بنشینید.

حفظ یک شیوه زندگی سالم در توانایی کنترل استرس بسیار مؤثر است. رژیم غذایی سالمی داشته باشید، به‌طور منظم ورزش کنید و به‌قدر کافی بخوابید. آگاهانه تلاش کنید تا زمان کمتری را مقابل صفحه نمایشگر اعم از تلویزیون، تبلت، کامپیوتر و تلفن همراه خود گذرانده و بیشتر استراحت کنید.

استرس از زندگی ناپدید نمی‌شود و تلاش برای مدیریت آن می‌بایست به‌طور مستمر ادامه یابد؛ اما با تلاش برای شناخت عوامل محرک استرس و تمرین آرامش، می‌توان با برخی از اثرات مخرب استرس مقابله کرد و توانایی غلبه بر چالش‌های زندگی را تقویت نمود.

 

منبع: چطورپدیا

۰۹ ارديبهشت ۹۸ ، ۱۴:۲۰ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
viator baran4

راه‌های تقویت اعتمادبه‌نفس

راه‌های تقویت اعتمادبه‌نفس

بخش ۱: ایجاد یک نگرش ذهنی خوب

اعتمادبه‌نفس

۱- افکار منفی خود را شناسایی کنیدافکار منفی شما ممکن است شبیه به این باشد: «من نمی‌توانم این کار را انجام دهم»، «من مطمئناً شکست می‌خورم»، «هیچ‌کس نمی‌خواهد آنچه من می‌گویم را بشنود». این صدای درونی شما کاملاً بیهوده است و فقط مانع دستیابی شما به عزت‌نفس و بالا رفتن اعتمادبه‌نفستان می‌شود.

تقویت اعتمادبه‌نفس

۲- افکار منفی را به افکار مثبت تبدیل کنید. همان‌طوری که به افکار منفی توجه می‌کنید، سعی کنید آن‌ها را به افکار مثبتتبدیل کنید. این افکار ممکن است شبیه به این باشد: «من قصد دارم آن را امتحان کنید»، «من اگر در این مورد تلاش کنم، حتماً موفق می‌شوم» و یا «مردم به من گوش می‌دهند». روز خود را با این افکار شروع کنید.

۳- بیشتر از افکار منفی، بر روی افکار مثبت تمرکز کنید. به طور کلی باید افکار مثبت نسبت به افکار منفی، فضای بیشتری از مغز شما را به خود اختصاص دهند. هر چه بیشتر به افکار منفی خود، جواب مثبت بدهید، به طور طبیعی افکار منفی به افکار مثبت تبدیل می‌شوند.

۴- با افرادی که دارای افکار مثبت و با انگیزه هستند، ارتباط برقرار کنید تا پشتیبان شما باشند. با افرادی که به شما نزدیک هستند مانند خانواده و دوستان خود ارتباط برقرار کنید تا جنبه فکری خود را بالا ببرید و از افراد یا چیزهایی که حس بدی به شما می‌دهند، دوری کنید.

  • شخصی که او را دوست خود خطاب می‌کنید، اگر در صحبت با شما از جملات منفی استفاده کند و بیشتر حرف‌های او جنبه‌ی انتقاد از شما را داشته باشد به شما حس بدی می‌دهد.
  • حتی اعضای خانواده هم اگر شما را در انجام بعضی کارها مجبور کنند و بیشتر از کلمه «باید» استفاده کنند، باعث پایین آمدن و از بین رفتن اعتمادبه‌نفس شما می‌شوند.
  • ممکن است در حالی که شما نگرش مثبتی نسبت به آینده دارید و در حال تلاش برای رسیدن به اهدافتان هستید، اشخاصی جهت منع کردن شما از این کارها ظاهر شوند و بهتر است تا زمانی که می‌خواهید اعتمادبه‌نفس خود را با محقق کردن اهدافتان بالا ببرید تا حد امکان رابطه‌ی خود را با این اشخاص محدود کنید.
  • کمی وقت برای خود بگذارید تا در مورد افرادی که باعث خوشحالی شما می‌شوند، فکر کنید و برای صرف وقت بیشتر با افرادی که حامی و مایه‌ی سربلندی شما هستند، برنامه‌ریزی نمایید.

۵- خاطرات و یادگاری‌های منفی خود را از بین ببرید. زمان خود را برای مرور اتفاقاتی که حس بدی به شما می‌دهند، اختصاص ندهید. این کار ممکن است شامل خاطرات گذشته، لباس‌های دوران کودکی و مکان‌هایی باشد که برای رسیدن به اهداف خود و بالا بردن اعتماد خود به آن‌ها نیاز ندارید،. اگر نمی‌توانید به هیچ وجه از دست این‌گونه افکار منفی خلاص شوید، می‌توانید با استفاده از راهکارهایی اثرات آن‌ها بر روی زندگی خود را کم کنید. این امر در ایجاد اعتمادبه‌نفس به شما کمک خواهد کرد.

  • زمانی را به خود اختصاص دهید و بنشینید و در مورد موارد بدی که باعث از بین بردن روحیه‌ی شما می‌شوند، فکر کنید. این موارد می‌تواند شامل برخی از دوستان، شغلی که اصلاً دوست ندارید یا وضعیت زندگی غیرقابل تحمل شما باشد.

۶- استعدادهای خود را شناسایی کنید. هر کسی در یک زمینه‌ای مهارت دارد و خوب است؛ بنابراین زمینه‌ای که در آن برتری دارید را کشف کرده و سپس، روی استعدادهای خود تمرکز نمایید. استعدادهای خود مانند هنر، موسیقی، نویسندگی و رقص را با غرور بیان کنید. چیزهایی که از آن‌ها لذت می‌برید را پیدا نموده و به سمت علایق و استعدادهای خود بروید.

  • اضافه کردن استعدادها و سرگرمی‌های جدید به زندگی نه تنها اعتمادبه‌نفس شما را بیشتر می‌کند، بلکه شانستان را برای دیدار با اشخاص سازگار با شما بیشتر می‌کند.
  • زمانی که به دنبال علایق خود می‌روید نه تنها اثر رو به رشدی روی شما می‌گذارد، بلکه احساس منحصربه‌فرد بودن و پیشرفت خواهید داشت که این نیز باعث بالا رفتن اعتمادبه‌نفس شما می‌شود.

۷- به خودتان افتخار کنید. شما نه تنها باید به استعدادها و مهارت‌های خود افتخار کنید، بلکه باید به چیزهایی که شخصیت شما را والا و ارجمند می‌کنند نیز فکر نموده که این می‌تواند طرز فکر، شادی یا مهارت و توانایی‌های شما در مقابله با استرس باشد. ممکن است شما فکر کنید هیچ ویژگی و خصوصیت قابل تحسینی ندارید، در حالی که چنین نیست و اگر شما به عمق وجودتان بروید به این نتیجه خواهید رسید که ویژگی‌های قابل تحسین زیادی دارید و بهتر است آن‌ها را ثبت کرده تا بیشتر روی آن‌ها تمرکز کنید.

۸- تعریف و تمجیدهای دیگران را از صمیم قلب بپذیرید. افرادی که اعتمادبه‌نفس کمی دارند، هنگامی که شخصی از آن‌ها تعریف می‌کند، بسیار تعجب کرده و فکر می‌کنند که دروغ می‌گوید یا اشتباه فکر می‌کند. اگر خودتان را نادیده بگیرید، در جواب به آن شخص می‌گویید که «بله درست است» یا از او می‌خواهید که تعریف کردن را تمام کند. در حالی که شما باید در مقابل تعریف و تمجیدهای آن شخص تعارف کنید.

  • آن تعریف را از صمیم قلب قبول کنید و پاسخ مثبتی به طرف بدهید. تشکر کردن و لبخند زدن می‌تواند راه‌حل خوبی باشد. اجازه بدهید شخصی که از شما تعریف می‌کند، متوجه قدردانی شما شود و به نقطه‌ای برسید که واقعاً تعریف‌هایی که از شما می‌شود را از صمیم قلب قبول کنید و از آن‌ها لذت ببرید.
  • شما می‌توانید این تعریف‌هایی که از شما می‌شود را به لیست ویژگی‌های مثبت خود اضافه کرده و از آن‌ها برای بالا بردن اعتمادبه‌نفس خود استفاده کنید.

۹- به آینه نگاه کنید و لبخند بزنید. مطالعات مربوطه با نام «نظریه بازخورد چهره» نشان می‌دهد که حالت‌هایی که روی صورت شما قرار دارند، مغزتان را برای ثبت یا تشدید احساسات خاص تشویق می‌کنند؛ بنابراین اگر هر روز به آینه نگاه کنید و لبخند بزنید، شادتر می‌شوید و اعتمادبه‌نفس شما برای مدت طولانی‌تری بالا می‌رود. همچنین این کار به شما کمک می‌کند که ظاهر شادتری داشته باشید و آنچه هستید را قبول کنید.

  • به نظر می‌رسد وقتی که به دیگران لبخند می‌زنید، آن‌ها نیز به شما خوب جواب می‌دهند؛ بنابراین، علاوه بر اینکه خودتان احساس شادی می‌کنید، ممکن است به دلیل بازخوردی که از دیگران نیز دریافت می‌کنید، اعتمادبه‌نفس بیشتری به دست آورید.

بخش ۲: برخورد با احساسات

۱- با ترس‌های خود کنار بیایید. ممکن است چنین فکر کنید افرادی که اعتمادبه‌نفس بالایی دارند، هیچ ترسی در زندگی‌شان ندارند. این طرز فکر کاملاً اشتباه است. ترس نشان می‌دهد که شما در حال پیشرفت هستید. ممکن است در هنگام کنفرانس در مقابل گروهی از افراد یا صحبت با رئیس خودتان در مورد افزایش حقوق خود، ترس‌هایی داشته باشید.

  • اگر شما توانایی این را دارید که با ترس‌هایتان مقابله کنید، اعتمادبه‌نفس شما بالا است و می‌توانید به سرعت پله‌های ترقی و رشد را طی کنید.
  • یک کودک را تصور کنید که راه رفتن را یاد می‌گیرد. احتمال‌های زیادی در انتظار آن کودک است؛ اما او در اولین گام‌ها ترس افتادن و سقوط کردن دارد. هنگامی که با ترس خود کنار می‌آید، شروع به راه رفتن می‌کند و در همین حال است که یک لبخند زیبا بر روی صورتش ظاهر می‌شود. بله، این شما هستید که از ترس‌های خود عبور کرده‌اید.

۲- صبور باشید. گاهی لازم است برای حرکت به جلو، کمی عقب‌نشینی کنید. به یاد داشته باشید که این اعتمادبه‌نفس یک‌شبه به وجود نمی‌آید. شما ممکن است در زندگی چیزهای جدیدی را امتحان کنید که باعث رسیدن به هدفتان نشود، بهتر است از آن‌ها درس بگیرید. اولین مسیرها و گام‌ها در رسیدن به هدف، برای یادگیری بیشتر و شناختن خودتان هستند. اعتمادبه‌نفس باید به مرور زمان تقویت پیدا کند و بیشتر شود.

به عنوان مثال ممکن است از رئیس خود درخواست کنید که پست شما را ارتقاء دهد و او جواب «نه» به شما بدهد. چه چیزی می‌توانید از این یاد بگیرید؟ در مورد چگونگی و شرایط ارتقاء پست با او صحبت کنید و هر کاری که لازم است را انجام دهید.

۳- تعادل خود را حفظ کنید. همانند هر چیز دیگر زندگی، ایجاد اعتمادبه‌نفس نیز نیاز به حفظ تعادل دارد. اعتمادبه‌نفس خیلی کم می‌تواند مانع شما در رسیدن به اهدافتان و حس خوبی که می‌توانید در مورد خودتان داشته باشید، شود. از سوی دیگر واقع­بین بودن شما مهم است. شما نباید زمان و تلاش لازم برای رسیدن به اهدافتان را دست‌کم بگیرید.

۴- خودتان را با دیگران مقایسه نکنید. اگر می‌خواهید اعتمادبه‌نفس خود را بالا ببرید، روی زندگی خودتان و بهبود آن تمرکز کنید نه اینکه زندگی خود را با دوست، آشنا یا افراد مشهور که در تلویزیون می‌بینید، مقایسه کنید. اگر می‌خواهید اعتمادبه‌نفس خود را بالا ببرید باید این را قبول کنید که همیشه افرادی وجود دارند که از شما زیباتر، باهوش‌تر و ثروتمندتر هستند. تمام این موارد بی‌اهمیت هستند و مهم، اهمیت دادن شما به اهداف و رؤیاهایتان است.

  • ممکن است اعتمادبه‌نفس کمی داشته باشید چون فکر می‌کنید که همیشه افرادی وجود دارند که از شما بهتر هستند. با این حال، مهم این است که در پایان روز از کارهایی که انجام داده‌اید، راضی باشید. اگر شما هیچ‌گونه اطلاعاتی در این زمینه ندارید، بهتر است قبل از شروع حرکت روبه‌جلوی خود، در مورد افرادی که در مورد زمینه‌ی مورد نظر شما پیشرفت‌هایی داشته‌اند، جستجو کنید.
  • علاوه بر این، مطالعات نشان داده است که گذراندن وقت در رسانه‌های اجتماعی اغلب مردم را به مقایسه کردن خود با دیگران تشویق می‌کند. از آنجایی که مردم به جای حقایق زندگی دیگران، موفقیت‌های خودشان را به اشتراک می‌گذارند، ممکن است فکر کنید که زندگی آن‌ها بسیار شگفت‌انگیزتر از شما است که این طرز فکر کاملاً اشتباه بوده و هر کسی در زندگی خود پیشرفت‌هایی دارد.

۵- ضعف‌های خود را بشناسید. چه چیزی دغدغه‌ی ذهنی شماست؟ چه چیزی باعث ناراحتی یا شرمندگی شما می‌شود؟ این می‌تواند هر چیزی مانند آکنه، پشیمانی، دوستان مدرسه، یک زخم قدیمی یا تجربه منفی باشد. هر چیزی که باعث احساس شرمندگی و خجالت‌زدگی شما می‌شود را شناسایی کنید و نام آن را بنویسید. سپس، با پاره کردن یا سوزاندن آن تکه کاغذها حس مثبتی را در خود ایجاد کنید و با قدرت به راه خود ادامه دهید.

  • این کار شخصیت شما را پایین نمی‌آورد، بلکه شما را با مشکلاتی که دارید روبرو می‌سازد و از آن‌ها آگاه می‌کند و سپس، می‌توانید به‌راحتی آن‌ها را کنار بگذارید.

۶- از اشتباهات خود درس بگیرید. به یاد داشته باشید که هیچ شخصی کامل نیست. حتی افراد با اعتمادبه‌نفس نیز بی‌عیب نیستند. در مواقعی ممکن است احساس کنیم که چیزی کم است. این یک واقعیت است. زندگی پر از پستی و بلندی است و این احساس ضعف‌هایی که به مرور زمان با آن‌ها مواجه می‌شویم، بالاخره برطرف می‌شوند و کاملاً بستگی به شخصیت، مکان و خلق‌وخوی ما دارد؛ به عبارت دیگر، آن‌ها در زندگی ما به طور ثابت نمی‌مانند. اگر مرتکب اشتباهی شدید، بهترین کاری که می‌توانید انجام دهید این است که آن را تشخیص دهید، عذرخواهی کنید و برنامه‌ای برای جلوگیری از انجام آن در آینده ایجاد کنید.

  • اجازه ندهید که یک اشتباه باعث شود فکر کنید که نمی‌توانید به هدف و رؤیای خود دست پیدا کنید. به طور مثال، از دست دادن یک عشق زیبا، به معنی این نیست که دیگر در زندگی خود عاشق نخواهید شد.

۷- از کمال‌گرایی دوری کنید. کمال‌گرایی شما مانع رسیدن به اهدافتان می‌شود و به نوعی شما را فلج می‌کند. اگر شما فکر کنید که همه چیز باید کامل باشد، هرگز در زندگی، از شرایط زندگی خود و آنچه دارید راضی نخواهید بود. به جای این کمال‌گرایی، یاد بگیرید که چگونه کار خود را به خوبی انجام دهید تا به مرور زمان همه چیز را تکمیل کنید. اگر شما ذهنیت کمال‌گرایی داشته باشید، فقط می‌توانید به یک نسخه‌ی بالاتر از اعتمادبه‌نفس دست پیدا کنید.

۸- قدردانی را تمرین کنید. اغلب، احساس ضعف و عدم اعتمادبه‌نفس ریشه در این دارد که شما احساس می‌کنید به اندازه کافی به چیزی مانند رابطه‌ی عاطفی، پول یا موفقیت دست پیدا نکرده‌اید. اگر قدر هر چیزی که در زندگی دارید را بدانید، با احساس ضعف و نارضایتی خود مبارزه خواهید کرد. اگر صلح درونی داشته باشید و احساسات نارضایتی خود را کنترل کنید، قدردانی از داشته‌هایتان نیز به همراه آن می‌آید. زمانی را به این موضوع اختصاص دهید و در گوشه‌ای بنشینید و در مورد همه چیز مانند دوستان، سلامتی و … خود فکر کنید.

  • فهرستی از هر آنچه موجب خوشحالی شما می‌شوند و قدردان آن‌ها هستید، تهیه کنید. آن را بخوانید و هر هفته‌یک مورد جدید به آن اضافه کنید، این کار باعث می‌شود چارچوب ذهنی قوی و مثبتی داشته باشید.

بخش ۳: تمرین مراقبت از خود

۱- مراقب خودتان باشید. برای انجام یک کار، باید ابتدا گام‌های کوچکی بردارید. این می‌تواند شامل مراقبت‌های شخصی از خود مانند حمام کردن به طور مرتب، مسواک زدن و شستن دندان‌ها، خوردن مقدار مناسب غذا، خوردن غذای خوشمزه و سالم و … باشد. منظور کلی این است که برای خودتان نیز وقت بگذارید، حتی اگر سرتان بسیار شلوغ است و مجبورید برای دیگران وقت زیادی بگذارید.

  • شاید این مورد زیاد به چشم نیاید ولی وقتی از خودتان مراقبت نموده و نیازهای اولیه‌ی زندگی خودتان را برطرف می‌کنید، به خودتان می‌گویید که من سزاوار این هستم که برای خودم وقت بگذارم، به خودم توجه کنم و مراقب خودم باشم.

۲- به ظاهر خود توجه کنید. قرار نیست که شما یک قیافه‌ی عالی و جذاب داشته باشید تا بتوانید اعتمادبه‌نفس خودتان را بالا ببرید. اگر می‌خواهید نسبت به هر آنچه هستید و انجام خواهید داد، احساس بهتری داشته باشید، باید زمانی را برای کارهایی مانند دوش گرفتن روزانه، مسواک زدن دندان‌ها، پوشیدن لباس‌های مناسب اندام خود و … اختصاص دهید و از خود مراقب کنید و مطمئن شوید که به ظاهر خود توجه کرده‌اید و برای آن وقت گذاشته‌اید. انجام این کارها به این معنا نیست که ظاهر سطحی باعث بالا رفتن اعتمادبه‌نفس شما می‌شود بلکه مراقبت از خودتان باعث می‌شود که احساس کنید، لایق بهترین‌ها هستید و این ارزش را دارید که مراقب خودتان باشید.

۳- به طور منظم ورزش کنید. بخش مراقبت از خود شامل ورزش کردن نیز است. ورزش ممکن است، برای شما یک پیاده‌روی ساده و برای شخص دیگری دوچرخه‌سواری باشد. از هر جایی که هستید، شروع کنید. ورزش کردن نباید برای شما سخت باشد.

  • مطالعات نشان می‌دهد که ورزش کردن برای داشتن یک نگرش مثبت ضروری است و داشتن نگرش مثبت، خود نیز باعث بالا رفتن اعتمادبه‌نفس می‌شود.

۴- خوب بخوابید. ۹-۷ ساعت خوابیدن باعث می‌شود که دید و نگرش بهتری نسبت به همه چیز داشته باشید و این باعث ایجاد نگرش مثبت و بالا رفتن انرژی شما می‌شود. به‌اندازه‌ی کافی خوابیدن باعث کنترل احساسات و استرس شما می‌شود.

بخش ۴: تعیین اهداف و ریسک‌پذیری

۱- اهداف کوچک و قابل دستیابی برای خود تعیین کنید. اغلب مردم اهداف غیر واقعی یا غیر قابل دستیابی را برای خود تعیین می‌کنند که یا با مشکل روبرو می‌شوند یا هرگز شروع نمی‌شوند. این مورد واقعاً به اعتمادبه‌نفس شما ضربه می‌زند.

  • به تدریج اهداف کوچک خود را تنظیم کنید تا اهداف بزرگ‌تر قابل دستیابی باشند.
  • تصور کنید که می‌خواهید در یک مسابقه‌ی دو شرکت کنید، ولی نگران این هستید که به هدف نرسید. از خانه بیرون بیاید و در روز اول ۲۶ مایل بدوید و تمرین کنید. اگر شما در حالت کلی اصلاً دونده نیستید، ۱ مایل دویدن را هدف قرار دهید. اگر شما می‌توانید ۵ مایل را به‌راحتی طی کنید، حتماً می‌توانید ۶ مایل را نیز شروع کنید.
  • به عنوان مثال، اگر یک میز کثیفی دارید و فکرتان به شدت درگیر تمیز کردن کل میز است، می‌توانید با برداشتن کتاب‌ها و قرار دادن آن‌ها در قفسه شروع کنید. حتی روی هم قرار دادن برگه‌ها و مقالاتی که روی میز پخش هستند نیز حرکتی برای تمیز کردن میز محسوب می‌شود.

۲- از تجربه کردن چیزهای متفاوت و ناشناخته نترسید. افرادی که اعتمادبه‌نفس پایینی دارند، دائماً نگران این هستند که اگر اتفاق غیرقابل پیش‌بینی رخ بدهد، هرگز موفق نخواهند شد. در همین حال است که باید بر این ترس خود غلبه کنید و چیزی که کاملاً جدید، ناشناخته و متفاوت است را امتحان کنید. انجام کارهایی مانند سفر به خارج از کشور با دوست خود، یا ملاقات پسرعمویی که در خارج از کشور زندگی می‌کند، باعث می‌شود که شما بتوانید احساسات خود را کنترل کنید. اگر متوجه شوید که می‌توانید حتی در شرایطی که پیش‌بینی نکردید موفق شوید، اعتمادبه‌نفس شما خیلی بالاتر می‌رود.

  • وقت بیشتری را با افراد پرهیجان و ماجراجو بگذرانید. بعد از یک مدت به این نتیجه خواهید رسید که دوست دارید اتفاقات غیرمنتظره برای شما پیش بیاید و کارهای متفاوتی انجام دهید که این‌ها باعث می‌شوند، احساس خوبی داشته باشید.

۳- به نقاط ضعف خود که نیاز به تقویت و بهبود دارند، توجه کنید. البته ممکن است برخی موارد مانند قد، مدل مو و … خود را دوست نداشته باشید و نتوانید به‌راحتی آن را تغییر دهید؛ اما در عین حال، برخی موارد وجود دارند که شما آن‌ها را به عنوان ضعف خود می‌بینید و می‌توانید آن‌ها را با کمی تعهد و تلاش بیشتر برطرف کنید.

  • اگر می‌خواهید اجتماعی شوید یا در مدرسه و درس‌هایتان بهتر شوید، برنامه‌ای برای موفقیت خود ایجاد کرده و عمل به آن را شروع کنید. ممکن است شما اجتماعی‌ترین فرد مدرسه یا دانشگاه نشوید، اما می‌توانید راه‌های زیادی را برای بالا بردن اعتمادبه‌نفس خود امتحان کنید. فقط کافی است برنامه‌ای برای ایجاد تغییرات بهتر در خود درست کنید.
  • بیش از حد سختگیر نباشید. سعی نکنید همه چیز را به طور کامل تغییر دهید. کافی است، با یک یا دو جنبه‌ی منفی خود که قصد ترک آن‌ها را دارید، شروع کنید.
  • داشتن یک دفترچه یادداشت که در آن نمودار رسیدن به اهداف خود را ثبت می‌کنید، می‌تواند تفاوت بزرگی در شما ایجاد کند. این کار به شما کمک می‌کند که در مورد چگونگی کارکرد برنامه خود فکر کنید و می‌توانید به قدم‌هایی که برداشته‌اید، افتخار کنید.

۴- به دیگران کمک کنید. زمانی که شما خودتان حس می‌کنید که شخص مهربانی هستید و در زندگی دیگران تغییرات مثبتی ایجاد می‌کنید حتی سرو یک قهوه‌ی صبحانه برای یک شخص، می‌دانید که یک نیروی مثبتی در دنیا محسوب می‌شوید و این افکار باعث بالا رفتن اعتمادبه‌نفس شما می‌شوند. در کارهای تکراری هفته‌ی خود، راهی را برای کمک کردن به دیگران داشته باشید. مثلاً در کتابخانه‌ی محلی خود به عنوان داوطلب فعالیت کنید یا به خواهر خود خواندن و نوشتن یاد بدهید. کمک کردن شما نه تنها برای دیگران مفید است، بلکه به شما نیز کمک می‌کند تا اعتمادبه‌نفس بیشتری داشته باشید چون قدرتی دارید که می‌توانید به دیگران نیز آن را ارائه دهید.

  • شما مجبور نیستید که فقط به دیگران کمک کنید تا از مزایای این کمک کردن بهره‌مند شوید. گاهی اوقات ممکن است شخصی که به شما نزدیک است، مانند مادر یا دوست‌تان بیشتر از دیگران به کمک شما نیاز داشته باشد.

 

منبع: چطورپدیا

۰۳ ارديبهشت ۹۸ ، ۱۸:۵۷ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
viator baran4

۵ روش افزایش اعتماد به ‌نفس

۵ روش افزایش اعتماد به ‌نفس

اعتمادبه‌نفس به عنوان یک احساسی برای اعتماد به توانایی، کیفیت زندگی و عقاید هر شخص تعریف می‌شود. داشتن وافزایش اعتمادبه‌نفس برای سلامتی و آسایش روحی شما مهم و ضروری است. داشتن یک حد مناسبی از اعتمادبه‌نفس به شما کمک می‌کند تا به موفقیت‌های شخصی و حرفه‌ای دست پیدا کنید.

افزایش اعتماد به ‌نفس

مزایای اعتماد به‌ نفس

زمانی که شما به خودتان و توانایی‌هایتان اعتقاد داشته باشید، مایل به انجام کارهای جدید هستید. اگر شما اقدام به تقویت خود در زمینه آشپزی می‌کنید و در یک کلاس آشپزی ثبت‌نام می‌کنید، یعنی در خودتان نیز این توانایی را می‌بینید و کلید موفقیت خود را در این کلاس پیدا می‌کنید. زمانی که اعتمادبه‌نفس دارید، تمامی منابع و توانایی‌های خود را به وظیفه‌ای که در دست دارید، اختصاص می‌دهید. انرژی و توان خود را صرف نگرانی خود در مورد ضعف‌های خود نکنید بلکه شما می‌توانید همین انرژی را صرف تلاش کردن برای رسیدن به اهداف خود بکنید. در نهایت، شخص با اعتمادبه‌نفس، در تمامی شرایط بهتر عمل می‌کند.

افزایش اعتماد به ‌نفس

به طور مثال، اگر در مورد ارائه‌ای که دارید، به خود اعتماد داشته باشید بیشتر بر روی ارائه پیام خود به مخاطبان تمرکز می‌کنید ولی در عین حال اگر به توانایی خود اعتماد نداشته باشید، به جای تمرکز روی پیام‌رسانی، این نگرانی را دارید که هیچ‌کس به شما گوش نمی‌دهد یا ممکن است با مشکلی مواجه شوید. در نتیجه، ممکن است تلاش کنید که تمرکز خود را بالا ببرید و در این حال بعضی کلمات را اشتباه بگویید یا لکنت زبان بگیرید که این نیز باعث می‌شود فکر کنید که واقعاً قدرت ارائه‌ی شما پایین است و ارائه‌دهنده‌ی بدی هستید.

خوشبختانه روش‌هایی وجود دارد که با استفاده از آن‌ها می‌توانید اعتمادبه‌نفس خود را بالا ببرید. اگر در زمینه‌ای به خودتان اعتماد ندارید یا در تلاش هستید که در مورد چیزی اعتمادبه‌نفس خودتان را بالا ببرید، استراتژی‌هایی که در ادامه مطرح می‌شوند، به شما کمک خواهد کرد.

مقایسه کردن خود با دیگران را متوقف کنید

در صورتی که خودتان را با دوستانی که در فیس‌بوک و اینستاگرام دارید، مقایسه نموده یا حقوقی که می‌گیرید را با حقوق دوستانتان مقایسه می‌کنید، اصلاً کار درستی انجام نمی‌دهید و مقایسه‌ی سالمی نیست. مطالعه‌ای که در مورد تفاوت‌های فردی و شخصیتی انجام شد، رابطه‌ی مستقیمی را میان حسادت و احساس شما نسبت به خودتان پیدا کرده است.

در واقع محققان به این نتیجه رسیده‌اند کسی که خودش را با دیگران مقایسه می‌کند، در حقیقت به آن‌ها حسادت می‌کند. هر چه بیشتر به آن‌ها حسادت کنند، احساسشان نسبت به خودشان بدتر می‌شود. این می‌تواند یک چرخه‌ی بدی باشد.

به زمانی که صرف مقایسه‌ی مهارت، دستاورد یا ثروت خود با دیگران می‌کنید، توجه نمایید. این فکر که دیگران بهتر هستند، باعث می‌شود که اعتماد شما نسبت به خودتان به مرور زمان کمتر شود. زمانی که متوجه شدید در حال مقایسه کردن خود با دیگران هستید، به خود یادآوری کنید که این کار اصلاً به نفع شما نیست. هر کسی به سبک خودش زندگی می‌کند و زندگی یک رقابت نیست.

مراقب بدن و سلامتی خود باشید

اگر نسبت به بدن خود بی‌توجهی کنید و به نیازهای آن پاسخگو نباشید، خیلی سخت است که احساس خوبی نسبت به خودتان داشته باشید. کم‌خوابی، داشتن یک رژیم غذایی ناسالم و ورزش نکردن تأثیرات و عوارض بدی روی شما خواهد گذاشت.

مطالعات نشان می‌دهد که داشتن فعالیت فیزیکی نشان دهنده اعتمادبه‌نفس شخص است. مطالعه‌ای که در مورد درمان بیماری‌های عصبی انجام شد، نشان داد که داشتن فعالیت فیزیکی، تصویر بدنی شرکت‌کنندگان را بهبود می‌بخشد. زمانی که تصویر بدنی آن‌ها بهبود پیدا می‌کند، اعتماد به ‌نفس‌شان نیز بیشتر می‌شود.

مراقبت از خود را در اولویت قرار دهید. زمانی که احساس می‌کنید از لحاظ فیزیکی بهترین هستید، اعتماد به ‌نفس‌تان بالاتر می‌رود.

خود دلسوزی را تمرین کنید

خود دلسوزی به این معنی است که زمانی که کاری را اشتباه انجام دادید و یک تجربه‌ی منفی در زندگی کسب کردید، با خودتان به مهربانی رفتار کنید و خودتان را سرزنش نکنید. اگر با خود با خشونت صحبت کنید و بیشتر حالت سرزنش داشته باشید، انگیزه‌ی خود را برای بهتر بودن از دست می‌دهید. در حقیقت، مطالعات نشان می‌دهد که خود دلسوزی تمایل دارد، اثر متقابل روی شخص داشته باشد.

مطالعه‌ای که انجام شد نشان می‌دهد که خود دلسوزی، اعتمادبه‌نفس را بیشتر می‌کند. اگر شما نتوانید کاری را به آن نحوی که انتظار داشتید، انجام دهید بهتر است به جای فکر کردن به «من خیلی احمق هستم، همه چیز را خراب کردم» به «هر کسی ممکن است دچار اشتباه شود و این یک اتفاق عادی است» فکر کنید و این کار باعث می‌شود که احساس خوبی پیدا کنید.

به جای اینکه خودتان را مورد سرزنش قرار دهید یا روی خودتان اسم (مانند احمق) بگذارید، به خودتان بگویید که دوست دارید با دوستان مورد اعتماد خود صحبت کنید. ضعف‌های خودتان را از بین ببرید و به خودتان بخندید و یادآوری کنید که هیچ‌کس کامل نیست.

با شک و تردیدهای خود کنار بیایید

اکثر مردم از انجام دادن برخی کارها مانند دعوت از دوست خود در یک تاریخ مشخص یا درخواست ارتقاء از رئیس خود صرف‌نظر می‌کنند تا احساس اعتمادبه‌نفس بیشتری داشته باشند. چون فکر می‌کنند رد شدن این درخواست‌ها باعث ناامیدی و پایین آمدن اعتمادبه‌نفس آن‌ها می‌شود. در حالی که گاهی اوقات، بهترین راه کسب اعتمادبه‌نفس، انجام دادن آن کارها است.

طرز برخورد با این‌گونه ترس‌ها که ناشی از عدم اعتمادبه‌نفس است را تمرین کنید. اگر حس می‌کنید که دچار شرمندگی می‌شوید و این کار باعث ضایع شدن شما می‌شود، عیبی ندارد در هر صورت این کار را انجام دهید. این بدان معنا نیست که برای آن کار هیچ تمرینی نداشته باشید، بلکه اگر سخنرانی بزرگی دارید، قبل آن تمرین کنید و آن سخنرانی را یک بار هم در مقابل دوستان و خانواده خود نیز اجرا کنید تا آمادگی پیدا کنید.

مزایای اعتماد به‌ نفس

هرگز انتظار نداشته باشید که اعتمادبه‌نفس ۱۰۰ درصد پیدا کنید تا آن کار را انجام دهید چون امکان دارد که هیچ موقع این مقدار اعتمادبه‌نفس را پیدا نکنید.

خوشبختانه، کمی شک و تردید داشتن باعث می‌شود که کار خود را بهتر انجام دهید. تحقیقی که در زمینه روانشناسی ورزش و تمرین انجام شد، نشان داد که ورزشکارانی که شک و تردیدهایی نسبت به خود دارند نسبت به ورزشکارانی که اعتمادبه‌نفس ۱۰۰ درصد دارند، بهتر عمل می‌کنند.

رفتارهای خود را مورد آزمایش قرار دهید

هنگامی که مغزتان به شما می‌گوید که شما تا به حال هیچ گفتگوی کاری در یک جلسه انجام نداده‌اید یا اینکه حیطه‌ی کاری مورد نظر خیلی فرق دارد و شما تا به حال چنین تجربه‌ای نداشته‌اید، به خودتان یادآوری کنید که افکار شما همیشه هم دقیق و درست نیستند و گاهی اوقات، بهترین راه برای مقابله با افکار منفی به چالش کشیدن آن‌هاست.

سعی کنید کارهایی که مغزتان شما را از انجام دادن آن‌ها منع می‌کند را انجام دهید. به خودتان بگویید این فقط یک آزمایش است و ببینید چه اتفاقی می‌افتد.

ممکن است یاد بگیرید که نگران بودن یا مرتکب اشتباه بودن، آن‌قدرها هم که فکر می‌کنید بد نیست و هر بار که به جلو حرکت می‌کنید، می‌توانید اعتمادبه‌نفس بیشتری به دست آورید.

ادامه …

هر کسی در تلاش است که با مشکلاتی که مرتبط با اعتمادبه‌نفس است، مبارزه کند؛ اما اگر مشکلاتی که داشتید مربوط به شغل، زندگی اجتماعی یا آموزش شما بود، بهتر است از یک منبع حرفه‌ای کمک بگیرید. گاهی اوقات ممکن است اعتمادبه‌نفس کم ناشی از مسئله‌ی بزرگ‌تر مانند یک اتفاق ناخوشایند در گذشته باشد. در موارد دیگر ممکن است نشانه‌ای از یک مشکل روانی باشد.

ممکن است اعتمادبه‌نفس شما بیش از حد باشد. اگر به توانایی‌های خود بیش از حد اعتماد داشته باشید، ممکن است اصلاً سراغ آن کار نروید و برای انجام آن اقدام نکنید.

اعتماد به نفس بیش از حد ممکن است باعث شود که دنبال تحصیل و کسب علم نروید که در این صورت اگر لازم شد که در مورد موضوعی سخنرانی یا ارائه داشته باشید، چون تا به حال ارائه نداشته‌اید ممکن است آمادگی لازم را برای آن نداشته باشید.

بنابراین مهم است که یک حد سالم و طبیعی از اعتمادبه‌نفس داشته باشید تا به شما کمک کند که بهترین عملکرد خود را نشان دهید.

 

منبع: چطورپدیا

۳۰ فروردين ۹۸ ، ۱۸:۵۲ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
viator baran4

شروع دوباره زندگی با تغییرات جدید

شروع دوباره زندگی با تغییرات جدید

زندگی

ماندن در منطقه امن خود به‌قدری آرامش‌بخش است که پذیرش تغییرات را به‌مراتب سخت‌تر می‌کند؛ به‌ویژه هنگامی که تغییر مورد نظر آسان نبوده و یا حتی چیزی است که نسبت به آن احساس خوبی نداریم؛ ترسی ناشی از عدم اطمینان راه خود را به ذهن باز کرده و فرد گاهی این فکر را در سر می‌پروراند که برای دستیابی به این هدف، چه چیزهایی را باید فدا کنم؟ شاید بهتر است همین‌جا که هستم، بمانم؟ این جملات آشنا به نظر نمی‌رسند؟

آیا تاکنون در موقعیتی قرار گرفته‌اید که احساس کنید هیچ چیز سر جای خودش نیست؟ زمانی که در رابطه با مسائل کاری و یا در زمینه‌ی روابط شخصی، احساس گرفتاری و نارضایتی از وضع موجود را داشته باشید؟ اغلب می‌دانیم که به تغییر نیاز داریم؛ با این وجود از تصمیم‌گیری آگاهانه برای برداشتن گامی رو به جلو می‌هراسیم؛ زیرا احتمالاً هنوز نمی‌دانیم که چه چیزی می‌بایست تغییر کند.

ممکن است طی ۵ سال گذشته در یک شرکت خاص و در یک جایگاه ثابت کار کرده باشید. شاید نتوان گفت که از شغل خود بیزار هستید؛ اما فکر انجام این کار برای ۵ یا ۱۰ سال دیگر مو بر تنتان سیخ می‌کند و تمایل دارید که کاری مفیدتر و یا فعالیتی کاملاً متفاوت‌ انجام دهید.

حتی ممکن است در اواخر دوران میان‌سالی خود باشید. زمانی که در یک مسیر شغلی خوب قرار گرفته و اتفاقات بسیاری در اطرافتان جریان دارد، مانند خانواده‌ای که به آن‌ اهمیت می‌دهید. از لحاظ مالی پایدار بوده و احتمالاً در شرف ترفیع کاری نیز قرار دارید؛ اما به طریقی از آنچه تاکنون به دست آورده‌اید، راضی نیستید. احساس می‌کنید چیزی در این میان کم بوده و در عین حال، برای رها کردن تمام ثباتی که تا کنون کسب شده و آغاز جست و جو در پی علایق قلبی، زمان زیادی گذشته است. چرا اکثر ما به‌موجب تفکرات اشتباهی چون دیگر برای آغاز دیر شده یا برای شروع دوباره پیر شده‌ایم، فرصت‌ها و توانایی‌های خود را محدود می‌کنیم؟

یک مثال فرضی

فرض کنید دوستی داریم که در اواسط دهه چهارم زندگی خود بوده، مدیر ارشد یکی از شرکت‌های بزرگ است و بیش از ۱۵ سال به حسابرسی برای آن شرکت اشتغال دارد. چنین فردی یقیناً درآمد خوبی دارد، مالک یک آپارتمان شخصی است و از خوشی‌های زندگی خویش لذت می‌برد؛ اما برای تمامی این تسهیلات، می‌بایست سختی کار خود را تحمل نماید! در ظاهر گویا همه چیز بر وفق مراد وی است و احتمالاً گام بعدی ترفیع به درجه مدیریت و یا یافتن همسر مورد علاقه‌اش باشد؛ اما زمانی که از او در رابطه با رضایت شغلی می‌پرسیم، پس از چندین دقیقه تردید می‌گوید: گاهی اوقات آرزو می‌کنم که بتوانم شغل فعلی‌ام را ترک کرده و کاری انجام دهم که دغدغه و استرس کمتری داشته باشد؛ اما او به این شیوه زندگی عادت کرده و احساس می‌کند که برای جست و جو در پس حرفه‌ای جدید، خیلی دیر شده است! خطرات این مسیر بسیار زیاد بوده و تنها کاری که از وی برمی‌آید، تحمل است.

درگیری‌های خارجی که این فرد با آن‌ها مواجه می‌شود، عبارت‌اند از ثبات مالی، نفوذ اجتماعی بر همسالان خود، ترک زندگی مجلل و ثروتمندانه‌ی خود و یا موقعیت و یا شناختی که در ادامه‌ی شغل فعلی کسب خواهد کرد؛ از سوی دیگر، در درون، ترس از دست دادن تمام آنچه در طول عمر خود ساخته او را رها نمی‌کند. طی این سال‌ها، شغل حسابرسی باعث شده او در هنگام اخذ تصمیم‌های مهم بسیار محتاط‌تر عمل کند و اکنون اندیشه‌ی ترک شغل فعلی تنها به خیال جست و جو و یافتن جایگزینی که معنای بیشتری به زندگی‌اش می‌بخشد، به‌قدر کافی منطقی به نظر نمی‌رسد.

چطور می‌توان به دنبال معنای بیشتر بود؟ در حالی که در وهله‌ی اول، کل این مسیر حرکت هوشمندانه‌ای به نظر نمی‌رسد؟

این تفکر ممکن است ناشی از عدم کنترل درونی فرد باشد؛ طوری که احساس کند در مسیر زندگی، همواره عوامل خارجی به‌مراتب بیشتر از اقدامات خود او تأثیرگذار هستند. ممکن است با خود بگویید به‌وفور افراد جوان‌تر و لایق‌تر وجود دارند که توانایی‌هایشان به‌مراتب بیشتر از من است، پس بهتر آنکه در جای خود مانده و با شروع یک حرفه جدید، خطر نکنم. احتمال دیگر آن‌که احساس می‌کنید در این مرحله از زندگی، دیگر زمان و انرژی لازم برای آغاز یک شغل جدید را ندارید.

هر فردی ممکن است روزی خود را گرفتار سناریویی مشابه آنچه ذکر شد، بیابد. این یک مانع است. حال آنکه این مانع می‌تواند تنش‌ها و درگیری‌های شغل فعلی، عدم رضایت فرد از کار خود یا رکود ناشی از فکر عدم پیشرفت باشد؛ فرد باید خود تصمیم بگیرید که آیا می‌خواهد این مانع را از بین ببرد و یا تسلیم آن شود.

هرگز برای تغییر دیر نیست!

خبر خوب این است که ما انسان‌ها، با پیشرفت روز افزون جامعه، برای پوشاندن جامه‌ی عمل به خواسته‌هایی که پیشتر فکر می‌کردیم از سنی به بعد ممکن نخواهد بود، فرصت بیشتری در اختیار داریم. این روزها، افراد بیشتری برای جابه‌جایی مرزها و شکستن کلیشه‌ها تلاش می‌کنند.

اینجا تنها سخن از سن نیست! سن یک وضعیتی از حالت ذهن و یک ساختار اجتماعی است که نباید قابلیت‌ها و جاه‌طلبی‌های فرد را تعیین و یا محدود کند. در روند تغییر، عواملی فراتر از سن و زمان دخیل هستند. این به خود فرد بازمی‌گردد. او و توانایی وی برای پذیرش چالش‌ها و عزم راسخ جهت از بین بردن وضعیت فعلی.

عموماً علت اندیشه‌ی «اکنون دیگر برای تغییر دیر شده»، قیاس خود با سایرین است. فرد خود را با افراد جوان‌تر و موفق‌تر مقایسه می‌کند، در حالی که قیاس درست، قیاس وضعیت فعلی با وضعیت ۱۰ سال دیگر خودمان خواهد بود.

در داستانی که ذکر شد، می‌توان راهکاری به آن فرد ارائه کرد تا به کمک آن بدون هرگونه ریسک زمان، تلاش و تحمل سختی بتواند تحولات گسترده‌ای در زندگی خود پدید آورد و این راهکار ابداً ترک شغل فعلی و یا غرق شدن در کار نیست. این افراد با ۷ مهارت بنیادی که در ادامه‌ی مطلب معرفی می‌شود، می‌توانند در کنار تقویت کنترل درونی خود جهت ایجاد تغییرات لازم در زندگی، مجدداً کنترل کامل حرکات خود را در دست گرفته و موانع پیش رو را از بین برند.

راه حل: ۷ مهارت بنیادی زندگی

این هفت مهارت نکات جدیدی نبوده و تقریباً تمامی افراد بدان آگاه هستند؛ تنها مسئله‌ی مهم، چگونگی برقراری ارتباط مابین این مهارت‌ها و تفکر عمیق در آن‌ها جهت شناسایی قابلیت‌های فردی است. پس از شناسایی این مهارت‌ها، فرد درمی‌یابد که ابعاد گوناگونی برای مشاهده و انجام کارها وجود دارد. خلاقیت چیزی به‌مراتب فراتر از یک استعداد طبیعی است و با کنترل درست آن، می‌توان موانع پیش رو را به‌سادگی حذف کرد.

حال به کمک این ۷ مهارت بنیادی، دیگر رکود و عقب‌گرد معنایی ندارند! فرد با به‌کارگیری درست خلاقیت، رو به جلو حرکت کرده و در کنار موفقیت‌های شغلی، در سبک زندگی شخصی خود نیز تغییراتی را مشاهده خواهد کرد.

تمام موفقیت‌های زندگی انسان، چه در مسائل کاری، روابط شخصی و یا حتی سلامتی وی، توسط این ۷ مهارت‌های ذهنی قابل دستیابی بوده و با کسب آن‌ها، صرف نظر از سن، علاوه بر پیشرفت در تمامی بخش‌های زندگی، از زندگی روتین خسته کننده‌ی خود خلاص خواهیم شد.

بیش از ۳۰٪ بزرگ‌سالان چنین بحرانی را تجربه می‌کنند. خود را نجات دهید! تمام تلاش خود را به کار بندید تا نهایتاً پس از بازنشستگی و در سنین کهن‌سالی، احساس فرد پرحسرتی که در تمام طول عمر تسلیم تقدیر خود بوده را نداشته باشید. به زندگی خود اجازه ندهید ثابت و بدون تغییر بماند تا پس از ۲۰ سال تلاش سخت و مداوم تازه به خود بیایید! از قابلیت‌های فردی خود که در پس وضعیت فعلیتان پنهان شده، ناامید نشوید. تلاش کنید تا در سن ۴۰ سالگی، ده برابر نسبت به سن ۲۰ سالگی خود موفق‌تر باشید! بدون ترک شغل و مسئولیت‌های فعلی، به دنبال خواسته‌هایی که در تمام طول عمر در سر پرورانده‌اید، بروید. دید خود را باز کرده و انرژی و انگیزه خود را به زمانی بازگردانید که زندگی همچنان مملو از رویاها و خیالات زیبا بود؛ این بار به همه‌ی آن‌ها دست یابید!

 

منبع: چطورپدیا

۰۹ اسفند ۹۷ ، ۱۶:۵۰ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
viator baran4

۷ گام ساده برای تقویت انرژی

۷ گام ساده برای تقویت انرژی

آیا صبح که از خواب برمی‌خیزید احساس کسلی و بی‌حالی دارید؟ آیا برای تأمین نیروی لازم در طول روز، به نوشیدنی‌های کافئین‌دار نیازمند هستید؟ اگر این مسئله آشنا به نظر می‌رسد، اکنون وقت آن رسیده که راه‌حل‌های سریع را کنار گذاشته و برنامه‌ای برای مدیریت انرژی خود تهیه کنید. در شروع کار، ممکن است کمی سخت به نظر برسد، اما به‌محض آنکه از مزایای سبک زندگی شادتر، سالم‌تر و پربارتر بهره‌مند شدید، انرژی از دست رفته به‌سرعت بازمی‌گردد.

مدیریت انرژی چیست؟ به انرژی همانند یک منبع محدود، مثل پولی که در یک حساب بانکی ذخیره شده، بنگرید. اشخاص مختلف بنا به عواملی چون سن، میزان خواب، سطح استرس، شرایط پزشکی و سبک‌های متفاوت زندگی، در طول روز میزان مشخصی از این منبع را استفاده می‌کنند. در طول روز، فعالیت‌های روزانه سبب می‌شوند که انرژی فرد تحلیل رفته و در حساب وی ذخیره شود.

هرچند همواره نمی‌توان فعالیت‌هایی که از منبع انرژی تغذیه می‌کنند را کنترل کرد؛ اما می‌توان اقدامات لازم را برای ذخیره‌سازی بیشتر آن در حساب منبع انجام داد. به کمک این ۷ اصل مدیریت انرژی، می‌آموزید که چگونه سطح انرژی خود را افزایش دهید و با هر قدمی که در راستای این فرایند مراقبت از خود برمی‌دارید، احساس بهتری خواهید داشت.

غذای مغذی

۱- غذای مغذی بخورید

همه ما آگاه هستیم که غذای سالم در اصل برای حفظ تندرستی و سلامتی بدن است؛ اما معمولاً از آن به‌عنوان ابزاری برای کاهش وزن یاد می‌شود. با این حال، با توجه به دستورالعمل‌های غذایی، یک رژیم غذایی متعادل از میوه‌ها و سبزیجات، پروتئین‌های کم‌چرب، لبنیات کم‌چرب و دانه‌های کامل، تمام چیزی است که برای حفظ سطح انرژی مطلوب نیاز خواهیم داشت. غذایی که می‌خوریم تا حدودی تعیین‌کننده‌ی احوال ما خواهد بود؛ از تمام گروه‌های غذایی، مواد غذایی گوناگون مصرف کنید تا به کمک طیف وسیعی از این مواد مغذی دریافتی، انرژی لازم را در طول روز حفظ نمایید.

میوه‌ها و سبزیجات تازه و یا یخ‌زده را انتخاب کنید، خصوصاً سبزیجات مقوی برگ سبز و کلم بروکلی، همچنین سبزیجات نارنجی از جمله هویج و سیب‌زمینی شیرین. برای تأمین پروتئین سالم، تخم‌مرغ، سویا و حبوبات مختلفی وجود دارند؛ در طول روز صرف ۸۵ گرم غلات، نان، برنج یا پاستا را در نظر داشته باشید.

۲- هر شب ۷ الی ۸ ساعت بخوابید

داشتن خواب کافی عادت سالمی است که بهتر است همه‌ی افراد روی آن کار کنند. همه‌ی ما می‌دانیم که هر شب حداقل هفت ساعت به بستن چشم‌ها نیاز داریم، پس چه چیزی مانع از تحقق این امر می‌شود؟ به راه‌حلی برای رفع بزرگ‌ترین اختلال خواب خود فکر کرده و این نکته را به یاد داشته باشید که خواب ناکافی قادر است مشکلات جدی سلامتی را ماندگار ساخته و همچنین بر حال فرد، انگیزه و سطح انرژی او تأثیر منفی خواهد داشت. اولویت‌دهی به خواب یکی از بهترین راه‌های ممکن برای داشتن روزی موفق و پرانرژی است.

۳- با انسان‌های خوب مراوده داشته باشید

زمان بیشتری را در کنار افرادی که حضور در کنار آن‌ها برای شما لذت‌بخش است، سپری کنید. برقراری ارتباط با افرادی که از لحاظ مثبت‌نگری و علایق مشابه هستند، سبب تهییج و تحریک فرد خواهد شد. از سوی دیگر، افرادی که با آن‌ها سازگار نیستید و یا انسان‌هایی که همواره دید منفی دارند، اغلب شکایت می‌کنند یا تصمیمات ضعیف می‌گیرند، تنها حساب انرژی را تخلیه خواهند کرد. افرادی که با آن‌ها مراوده دارید را درست گزینش نمایید.

۴- بیش از حد پیگیر اخبار نباشید

اخبار، راه مهمی برای ارتباط با جهان اطراف و وقایعی است که در آن رخ می‌دهد و می‌تواند آموزشی، سرگرم‌کننده و حتی گاهی سبب افزایش اطلاعات فرد شود؛ اما متأسفانه اغلب مملو از داستان‌های رنج‌آور است. این داستان‌ها دید فرد را نسبت به جهان تغییر داده و سبب می‌شوند که به‌جای شناخت خوبی‌های اطراف، بر روی بدترین ترس‌های موجود تمرکز کند. هیچ‌گاه نمی‌توان به‌طور کامل از این حوادث اجتناب کرد؛ اما سعی کنید تا حد امکان، خصوصاً در طول مراحل آزمایش، فاصله‌ی خود را با آن حفظ نمایید.

۵- ورزش منظم داشته باشید

آیا تاکنون اتفاق افتاده که در نیمه‌ی روز احساس سستی و کسلی داشته باشید؟ آیا با وظایف ساده‌ی روزمره مانند خرید مواد غذایی یا انجام کارهای خانه از نفس می‌افتید؟ طبق دستورالعمل‌های فعالیت فیزیکی که برای ساکنین آمریکا ارائه شده، برخلاف باور عموم، ۱۵۰ دقیقه فعالیت هفتگی نه‌تنها چیزی از حساب انرژی فرد کم نمی‌کند؛ بلکه به آن می‌افزاید. می‌پرسید چطور؟ ورزش سبب کاهش استرس و تنش، تقویت عضلات و استقامت فرد می‌شود و به این ترتیب در کارکرد مؤثر بدن، طی انجام کارهای دیگر یا فعالیت‌های فیزیکی بیشتر، نقش بسیار مهمی دارد.

۶- هر روز عملی معنی‌دار انجام دهید

نسبت به چه چیزی احساس بسیار خوبی دارید؟ آیا از استعداد ویژه‌ای برخوردارید که دوست دارید آن را بیشتر تمرین کرده یا با دیگران به اشتراک بگذارید؟ هر روز کاری انجام دهید که از آن لذت می‌برید، حتی اگر چیزی به‌سادگی خوردن یک غذای سالم و یا گوش دادن به آهنگ مورد علاقه باشد. تلاش برای چیزهایی که برای فرد اهمیت دارند، به او کمک می‌کند تا انرژی خود را در مسیری که بهترین را برای او به ارمغان می‌آورد، صرف کرده و آن را به‌درستی ذخیره کند.

۷- برای دیگران افکار خوب داشته باشید

حفظ ذهنیتی دلسوزانه و شفیق، راه دیگری برای حفظ انرژی است. توجه بامحبت، مثالی از تمرین این نوع تفکر خواهد بود. برای مثال در برخورد با افراد غریبه، حین ادای جمله‌ی آرزوی خوبی برایتان دارم، ارتباط چشمی برقرار کرده و لبخند بزنید. این رویکرد مثبت، شما را از قضاوت آن فرد دور می‌کند. قضاوت دیگران می‌تواند در نهایت باعث شود که خود را قضاوت کنیم و این گفتمان درونی منفی بسیار طاقت‌فرسا است.

آزمایش‌ها

۱- میزان انرژی خود را نظارت کنید

در طول روز میزان انرژی خود را بین ۱ تا ۱۰ درجه‌بندی کنید؛ به‌طوری که ۱۰ بیشترین میزان انرژی باشد. به جزئیات روز خود توجه کنید تا بتوانید افراد یا وقایعی که بیشترین تأثیر را بر شما داشته‌اند، شناسایی نمایید.

۲- تغییرات ساده و جزئی ایجاد کنید

هنگامی که افراد یا حوادث مخرب انرژی خود را شناسایی کردید، به مراحل بعدی فکر کنید. به‌جای تلاش برای حل تمامی مشکلات در یک زمان خاص، یک بخش مهم را انتخاب کرده و در تعیین اهداف، واقع‌بین باشید. برای نمونه، اگر بی‌نظمی منزل یک منبع بزرگ استرس روزانه برای شما است، به‌جای غرق شدن در تمیزکاری هم‌زمان، هر هفته یک کابینت، گنجه و یا کشو را برای نظم دهی انتخاب کنید؛ پس از آن هر زمان که احساس آمادگی داشته‌اید، به سراغ هدف بعدی بروید.

۳- برنامه بریزید و اولویت‌بندی کنید

در طول روز، زمانی که سطح انرژی در بالاترین سطح خود قرار می‌گیرد را شناسایی کرده و وظایف مهم را در این لحظات که احساس سرزندگی و سازندگی دارید، انجام دهید تا از این انرژی به‌خوبی بهره برید.

 

منبع: چطورپدیا

۲۸ بهمن ۹۷ ، ۲۳:۵۹ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
viator baran4

۷ مهارت‌ اساسی برای ساختن زندگی رویایی چیست؟

۷ مهارت‌ اساسی برای ساختن زندگی رویایی چیست؟

جای خالی که در جمله بالا مشاهده می‌کنید، برای این در آنجا قرارگرفته است که شاید شخص مناسب‌تر برای پر کردن این جای خالی خود شما باشید. همه ما افرادی خاص با ویژگی‌های منحصربه‌فرد و با پیشینه‌های متفاوت فرهنگی و اجتماعی هستیم. هرکدام از ما در مرحله متفاوتی از زندگی خود قرار داریم، بنابراین جمله بالا برای هرکدام از ما می‌تواند معنی متفاوتی داشته باشد.

اگر شما به‌طور حرفه‌ای در حال انجام کاری هستید، چرا این حیطه کاری را بر‌گزیده‌اید؟ آیا شغلی است که به آن علاقه زیادی دارید و برای شما رضایتِ خاطر به ارمغان می‌آورد؟ یا فقط به دلیل این است که رشته تحصیلی این کار را در دانشگاه مطالعه کردید و با مهارت‌هایی که آموختید کاری را پیدا کرده و استخدام شدید؟ شاید هم به دلیل درآمد بالایی است که از انجام این کار کسب می‌کنید یا می‌دانید که در آینده کسب خواهید کرد.

ساختن زندگی رویایی

اگر در آستانه بازنشستگی بودید چه؟ بیایید فرض را بر این بگذاریم که فقط دو یا سه سال مانده که بازنشست شوید. آیا در سی، چهل سالی که گذشت تمام کارهایی که می‌خواستید انجام دهید را انجام داده‌اید؟ اهداف یا رؤیاهای به سرانجام نرسیده‌ای دارید؟ آیا تا این لحظه از زندگی از دستاورد‌هایی که داشته‌اید، تمام تصمیمات و خطرهایی که به‌ جان خریده‌اید، راضی و خشنود هستید؟

قطعاً بسیاری از ما بعد از دانشگاه، با این امید سر از محل کار خود درمی‌آوریم که با کسب درآمدی مناسب ایجاد ثبات اقتصادی، به این توانایی برسیم که علایق خود را پیگیری کنیم و کارهایی که دوست داریم را انجام دهیم. در شغلی که داریم جای پای خود را محکم می‌کنیم و با گذشت زمان نیم‌نگاهی هم به فهرست امیال و آرزوهایمان خواهیم داشت. اگر به دو سال گذشته نگاه کنید، چه مقدار از زمان خود را صرف کارهایی کرده‌اید که دوست دارید و از انجام آنها لذت می‌برید؛ کارهایی که حس زیبای مفید بودن و رضایتمندی را به شما القاء می‌کند؟ آیا برده کار خود و اقتصاد شده‌اید یا برده فرزندانتان؟ یا اینکه میان کار و علایق خود توازن ایجاد کرده‌اید؟

چه زمانی می‌توان گفت، دیگر کافی است؟!

متأسفانه بسیاری از ما، زنده‌ایم برای کار کردن. واقع‌گرایان می‌گویند: اگر شما رویکرد کار برای زندگی را برگزینید؛ با این ‌حال هنوز هم نیازمند پشتیبانی مالی هستید. پول است که قدرت می‌آورد. جهانی که امروزه در آن زندگی می‌کنیم، چنین است. پس اگر پول کافی به دست نیاورید، لذت بردن واقعی از زندگی سخت می‌شود. بدون پول سخت می‌توان خوشحال بود؛ پس در تلاش برای فراهم آوردن مادیات و یک زندگی شایسته، بسیاری از ما تمام عمر خود را صرف مال‌اندوزی می‌کنیم. آیا روزی می‌رسد که به خود آییم و ببینیم که پولِ زیادی داریم؟ به چه قیمتی؟

بسیاری از مؤسسین شرکت‌های بزرگ، میلیونرها و حتی بیلیونرها بر سر این موضوع اتفاق‌نظر دارند که پول تمام خوشبختی‌های دنیا را برای شما به همراه نمی‌آورد. پول داشتن خوب است، اما تمام خواسته‌های شما را عمیقاً برطرف نمی‌کند. به جایی می‌رسید که به اصطلاح همه‌چیز دارید و با این ‌حال یک حس پوچی و بیهودگی به شما دست می‌دهد؛ یک جای خالی که باید پر شود، نه با پول و دارایی‌های مالی. پس سؤال اینجاست که اگر ثبات اقتصادی، جایگاه اجتماعی و دارایی‌های مالی را در نظر نگیریم، چه چیز بیشتری در زندگی وجود دارد؟ چگونه می‌توانیم کار را به بخشی از زندگی تبدیل کنیم، جای اینکه تمام زندگی ما را دربربگیرد؟ شاید بهتر باشد در تفکراتمان برای واژه زندگی به دنبال مفهوم تازه‌ای باشیم.

هدف شما در زندگی چیست؟

طبیعت زندگی چیست؟ زندگی برای شما چه مفهومی دارد؟ آیا هدف خاصی دارید؟ اگر فقط به دنبال کار باشیم، کار تمام چیزی است که خواهیم یافت؛ اما اگر به‌طور هدفمند به دنبال حرفه خاصی باشیم، چیزی بیش از یک کار ساده خواهیم یافت. راه خدمت به بشریت و آن مفهوم والاتر در زندگی که به دنبالش بودیم را خواهیم یافت. موافق نیستید؟

تحقیقات نشان داده که یافتن هدف و معنا در زندگی خوشبختی و رضایت کلی را افزایش می‌دهد؛ سلامت جسمی و روانی را بهبود می‌بخشد، باعث افزایش انعطاف‌پذیری و عزت‌نفس می‌شود و از احتمال ابتلا به افسردگی می‌کاهد. پس نکته قابل‌توجه این است که خوشحالی در زندگی به‌تنهایی کافی نیست، چراکه خوشحالی مانند موجی از احساسات است که می‌گذرد و همیشگی نیست. چه‌بهتر که در زندگی به‌جای خوشحالی به دنبال معنا و مفهوم باشیم.

معنای زندگی، تنها در مورد بالا بردن ارزش‌های خویشتن نیست، بلکه برای ارج نهادن به لحظه حال است. با وجود اینکه خوشحالی حسی است که در لحظه درک می‌شود، در نهایت مانند دیگر احساسات محو می‌شود. تأثیرات مثبت و احساسات لذت‌بخش، کوتاه و زودگذر هستند. مقدار زمانی که مردم می‌گویند احساس خوب یا بدی دارند، با خوشحالی هماهنگ است، اما هرگز با معنای زندگی همخوانی ندارد.

به طرز کنایه‌آمیزی، کسانی که فقط به دنبال خوشبختی بوده‌اند، درنهایت خود را ناراضی‌تر از بقیه می‌یابند. به گفته ویکتور فرانکل، از بازماندگان هولوکاست و عصب‌شناس معروف استرالیایی: «همین به دنبال خوشبختی بودن است که خوشبختی را از ما می‌رباید»؛ مصداق همان مثال است که دنبال کردن ثروت با هدف خوشبختی دقیقاً همان چیزی است که باعث نارضایتی خیلی‌ها شده است.

پس دوباره به این جمله بنگرید: «در زندگی مفاهیم مهم‌تری از ــــــــــ هم وجود دارد».

آیا به پاسخ معناداری رسیده‌اید؟ اگر تا به اینجای متن را مطالعه کرده‌اید و اکنون در فکر فرو رفته‌اید و سعی دارید که هدف واقعی خود در زندگی را بیابید، دلسرد نشوید؛ ما در این سفر همراهتان هستیم تا به شما کمک کنیم که چارچوب ذهنی و فعالیت‌های خود را در راستای رسیدن به معنای واقعی زندگی تغییر دهید.

هر آنچه که در زندگی می‌توانید به انجام برسانید به دانستن هفت مهارت اساسی بستگی دارد. داشتن این مهارت‌ها نیازهای ضروری شما برای رسیدن به موفقیت است و شما را در راهی قرار می‌دهند که در انتها به رضایتمندی و معنای واقعی در زندگی برسید. بهترین جای ماجرا این است که این مهارت‌ها درون تک‌تک ما وجود دارند. مشکل اینجاست که ما همیشه به بهترین شکل از آنها استفاده نمی‌کنیم و حتی گاهی از قدرتی که این مهارت‌ها در کمک به بهبود وضعیت زندگی ما دارند، بی‌خبر هستیم.

هرکدام از این مهارت‌ها به‌نوبه خود خاص و ویژه هستند و می‌توانند در مراحل مختلف زندگی و در رویارویی با مشکلات به ما کمک کنند؛ اما این هفت مهارت اساسی با یکدیگر می‌توانند به شما این امکان را ارائه دهند که هر موقعیتی را به نفع خود تغییر دهید. مهم نیست که در چه مرحله‌ای از زندگی قرار دارید، به دنبال چه چیز هستید یا چه حسی را کم دارید؛ وقتی که نه تنها از یک یا دو، بلکه از هفت مهارت اساسی بهره می‌برید، راه شما برای رسیدن به معنا در زندگی بسیار هموارتر از قبل خواهد بود.

هفت مهارت اساسی

بیایید با یکدیگر این هفت مهارت اساسی را به‌طور مختصر مرور کنیم.

خلاقیت

مهارت اول: خلاقیت

خلاقیت به شما این امکان را می‌دهد که برای مشکلات راه‌حل‌های خاصی بیابید و به مسائل به‌گونه‌ای بنگرید که شاید پیش ‌از این انتظار چنین نگرشی را از خود نداشتید. خلاقیت چیزی فراتر از تصورات هنرمندانه و زیبایی‌شناسی و یکی از ستون‌های اصلی «تغییر» است.

مهارت دوم: یادگیری

بدون یادگیری شما قادر به پیشرفت در زندگی نخواهید بود. با این ‌حال افراد بسیاری وجود دارند که از قافله عقب می‌مانند، نه به این دلیل که آنها توانایی فکری ندارند بلکه به این دلیل که نمی‌دانند چگونه می‌توانند به‌طور مؤثر یاد بگیرند.

حافظه

مهارت سوم: حافظه

در کنار همه اینها ما حافظه را داریم که یکی از مهم‌ترین عناصر است؛ چراکه بدون آن هیچ‌چیز ندارید که بدان رجوع کنید و تمام یادگیری‌ها و تجاربی که بر روی این زمین داشته‌اید، بدون برداشت باقی می‌مانند. با این حجم از اطلاعات موجود و روزافزون، چگونه می‌توانید این تمام این دانش را ذخیره کنید؟

مهارت چهارم: تمرکز

همه فعالیت‌هایی که انجام می‌دهید، شامل مقدار معینی از تمرکز است. این فعالیت‌ها ممکن است شامل بالا رفتن از پله‌های ترقی شغلی باشد و یا مسئولیت‌پذیری به‌عنوان یک پدر یا مادر. تمرکز به‌سان جریانی است که شمارا به سمت اهدافی که دارید سوق می‌دهد. بدون تمرکز، راه خود را گم می‌کنیم، انگیزه ادامه دادن را از دست می‌دهیم و حس می‌کنیم که از مسیر پیشرفت خارج ‌شده‌ایم.

مهارت پنجم: انگیزه

بسیاری از ما از زندگی، شغل و مسئولیت‌هایی که داریم راضی نیستیم چراکه انگیزه لازم و آن هدف کلیدی که پیش‌تر در موردش سخن به میان آمد را در خود نمی‌بینیم. انگیزه به پیشرفت شما کمک می‌کند و تمرکز لازم برای رسیدن به اهداف را به شما ارزانی می‌دارد.

مهارت ششم: عادات

همان‌طور که هر روز تازه پر از کارهای روزمره است؛ از آماده شدن برای کار گرفته تا خواباندن بچه‌ها در شب و گذراندن وقت با خانواده در آخر هفته، تمام اینها نتایج عاداتی است که در طول زمان تثبیت ‌شده‌اند؛ بنابراین، عادات نقش بزرگی در زندگی شما ایفا می‌کنند. دنبال کردن خوشبختی، پول و یا معنا در زندگی، همه اینها به عادات شما بستگی دارد. اگر می‌بینید که تحت تأثیر عادات بد و منفی قرار گرفته‌اید، احتمال اینکه در راه رسیدن به اهدافتان با مشکل مواجه شوید، بیشتر است.

مهارت هفتم: زمان

عادات بد همچنین منجر‌ به استفاده غلط از زمان یا مدیریت نادرست زمان می‌شود. شاید این احساس را داشته باشید که به دلیل مدیریت نادرست زمان، ثبات شغلی لازم را ندارید. زمان زیادی را مشغول به کار هستید، درحالی‌که خروجی و تولید قابل قبولی ندارید. یا اینکه عادات مشخصی دارید که زمان را از شما می‌گیرد، زمانی که می‌تواند صرف انجام کارهای مفیدتر شود. شاید در مسیر بازنشستگی قرار دارید و فکر می‌کنید دیگر برای یافتن معنایی تازه در زندگی دیر شده است. زمان زیادی برای آغاز یک ماجراجویی تازه باقی نمانده است.

آیا آمادگی این را دارید که از زندگی خود لذت ببرید؟

حقیقت ساده این است که اگر این هفت مهارت را در خود تقویت کنید، خواهید دید که در هر مرحله‌ای از زندگی که باشید، یافتن معنای زندگی و رسیدن به اهداف و آرزوهایی که در سر دارید، امکان‌پذیر است. هیچ روش جادویی برای فهمیدن زندگی وجود ندارد. مهارت‌ها از روز اول وجود داشته‌اند، شما فقط باید یاد بگیرید که چگونه از آنها برای رسیدن به موفقیت بهره ببرید.

ما برای نشان دادن راه به شما اینجا هستیم. هدف چطورپدیا تجهیز شما با بهترین ابزار برای بالا بردن قدرت بهره‌وری، انگیزه و تمرکز برای رسیدن به هدف واقعی زندگی، در کوتاه‌ترین زمان ممکن است. در این سفر برای تغییر همراه ما باشید تا به شما نشان دهیم که چگونه هفت مهارت اساسی خود را بهتر کنید و درنهایت تبدیل به فرد جدیدی شوید. کسی که آماده است با سرعت بسیار بالاتری به دنبال اهدافش برود و یا اهداف تازه‌ای را بدون محدود ‌شدن به زمان، سن و یا مسئولیت‌های مختلف پیدا کند. اگر به دنبال شانسی دوباره بوده‌اید و یا مدتی است که در حاشیه مانده‌اید، این فرصت شماست که دوباره پیشرفت کنید. هر‌کسی می‌تواند تغییر کند. آیا آمادگی این را دارید که از زندگی خود لذت ببرید؟ برای آغاز سفر خود، در ادامه مقالات سبک زندگی درچطورپدیا را کلیک کنید.

 

منبع: چطورپدیا

۱۴ بهمن ۹۷ ، ۱۲:۵۷ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
viator baran4