تربیت فرزندان سالم بعد از طلاق
در بسیاری از خانوادههایی که پدر و مادر از هم طلاق میگیرند، فرزندان به خاطر ضربه روحی بدی که میخورند، هیچ تمایلی به ازدواج در آینده ندارند. پدیده طلاق و تحمل عواقب بعد از آن برای فرزندان واقعاً سخت است و بسیاری از آنها اصلاً نمیدانند که چرا پدر و مادر آنها از هم جدا شدهاند و حتی خودشان را مقصر طلاق والدینشان میدانند و دائم خود را سرزنش میکنند. پدیده تلخ طلاق و سپس بدرفتاری پدر و مادر و یا یکی از آنها بعد از جدایی باعث میشود که این دسته از فرزندان با خود عهد ببندند که در آینده هرگز تن به ازدواج ندهند.
بعد از طلاق هم والدین میتوانند با انجام یک سری از کارها به فرزندان خود کمک کنند تا از این بابت احساس گناه نداشته باشند، خود را سرزنش نکنند و از طرفی از نظر روانی، اجتماعی و عاطفی هم بهدرستی تربیت شوند. اگر شما به عنوان والدین فرزندانتان میخواهید که در آینده فرزندانی داشته باشید که سالم باشند و زندگی و روابط خوبی داشته باشند؛ میتوانید از روشهای زیر استفاده کنید.
۱- به خاطر فرزندانتان سعی کنید با همسر سابقتان خیلی عادی رفتار کنید
هرگز جلوی چشم فرزندانتان، با یکدیگر دعوا نکنید، زیرا هیچ نیازی نیست که فرزندانتان شاهد دعواهای ادامهدار شما باشند. ممکن است بعضی از والدین بعد از طلاق هنوز هم به خاطر بچهها با یکدیگر در ارتباط باشند و حتی بتوانند بهتر از قبل با یکدیگر صحبت کنند؛ البته این موضوع در مورد همهی والدین صدق نمیکند و اکثر والدین بعد از طلاق به شدت افسرده و غمگین میشوند. شما به عنوان یک پدر و مادر نباید با فرزند خود در این مورد مشورت کنید و یا با او درد و دل کنید. شما باید با یک مشاور در این زمینه صحبت کنید تا بتوانید خیلی خوب از او راهنمایی بگیرید.
صحبت با فرزندان میتواند به آنها آسیب روحی و روانی زیادی برساند. همیشه به این فکر کنید که فرزند شما ۵۰ درصد از خصوصیات شما را به ارث برده است و ۵۰ درصد دیگر را هم از همسرتان. پس ممکن است هنگام صحبت کردن با او خیلی راحت حرفهای شما را نپذیرد و طرفداری همسرتان را بکند. همسر سابق شما هنوز هم والد فرزندتان است و ۵۰ درصد از ژنتیک همسرتان را دارد. فرزندتان فکر میکند که هنوز بخشی از وجودش را مدیون همسرتان است و حتی شاید احساس کند که به همان اندازه که او پدر/ مادرش را دوست دارد، شما علاقهای به او ندارید.
در زندگی یک سری موقعیتهای خاصی برای شما پیش میآید که مجبور میشوید همسرتان را ببینید؛ مثلاً در جلسات اولیا و مربیان، مراسم عروسی و جشن فارغالتحصیلی فرزندتان. سعی کنید در این موقعیتها همیشه ظاهرتان را حفظ کنید و خیلی عادی با همسر سابقتان صحبت کنید. استفاده از جملاتی مثل «حال شما چطوره؟» و «هوا به نظر خیلی خوب میاد» میتواند سکوت بین شما را از بین ببرد و تصویر خوبی از شما در ذهن فرزندتان به جا بگذارد.
تمام احساسات ناخوشایندی که نسبت به همسر سابقتان دارید را با مشاورتان در میان بگذارید. جلوی فرزندانتان به هیچ وجه از همسر سابقتان انتقاد نکنید. صحبت با مشاور در مورد هر چیزی که در ذهنتان است، میتواند بسیار مفید باشد و از طرفی هیچ آسیبی به فرزندانتان نمیزند. زندگی در کنار هر یک از والدین و گذراندن زمان با هر یک از آنها بهصورت جداگانه برای فرزندانتان به اندازه کافی سخت است. همانطور که میدانید این انتخاب فرزندانتان نبوده است. وقتی با همسر سابقتان روبرو میشوید، سعی کنید چند کلمهای با او صحبت کنید تا فرزندانتان احساس بهتری داشته باشند. اگر این کار برای شما سخت است، ارتباطهایتان را به حداقل برسانید. شما میتوانید در توافقنامه حق حضانت فرزندانتان، نحوه ارتباط با همسرتان را هم مشخص کنید.
حق حضانت فرزند
حضانت فرزند، توافقی بین والدین است که یکی از والدین مسئولیت بزرگ کردن فرزند را به عهده میگیرند. حضانت فرزند باعث میشود که او فقط در یک مکان و با یکی از والدین زندگی کند و در نتیجه والدین هم راحتتر هستند و ارتباط کمتری با یکدیگر دارند. هنگامی که میخواهید با همسرتان در مورد حضانت فرزند صحبت کنید، سعی کنید در حضور تعدادی شاهد این کار را انجام دهید تا درگیری خاصی بین شما به وجود نیاید.
توجه داشته باشید که حتی والدین کاملاً فهمیده و با شخصیت هم وقتی در موقعیتهای سخت و مکانهای خاصی قرار میگیرند، ممکن است پریشان و عصبانی به نظر برسند؛ حتی گاهی اوقات حضور همسر سابق باعث میشود تا فرد عملکردی تهاجمی داشته باشد و در نهایت بسیار عصبانی به نظر برسد. در چنین شرایطی، حق حضانت فرزند را میتوان بهصورت غیابی گرفت تا برخورد رودررو باعث عصبانیت دو طرف نشود. این کار کمک میکند تا فرزندان تحت تأثیر آثار منفی ناشی از ارتباطات مخرب بین والدین قرار نگیرند. البته فرزندان هم باید به اندازه کافی بزرگ باشند تا بتوانند بهراحتی با یکی از والدین خود زندگی کنند. در دادگاههای قضایی که برای حق حضانت فرزند خود اقدام میکنید، میتوانید طوری هماهنگ کنید که مثلاً یک ربع دیرتر از همسر سابقتان در دادگاه حضور پیدا کنید تا او را نبینید و بهراحتی فرزندانتان را تحویل بگیرید.
۲- با توجه به سن فرزندتان در مورد علت طلاق با او صحبت کنید
هیچ وقت به فرزندتان دروغ نگویید که همسر سابقتان برای مدت کوتاهی از خانه رفته است. اگر شما از همسرتان میخواهید طلاق بگیرید، باید به فرزندتان حقیقت را بگویید؛ هرچند لازم نیست که تمام جزئیات را با او در میان بگذارید. شما میتوانید به فرزندتان بگویید که پدر و مادرش قرار نیست از این به بعد با یکدیگر زندگی کنند و البته همچنان فرزند خود را دوست دارید. فرزندتان نیاز دارد تا مطمئن شود که جدایی پدر و مادرش، تقصیر او نیست و همچنین نیاز دارد تا از دهان شما بشنود که همچنان او را دوست دارید.
بعد از طلاق مخصوصاً ماههای اول زندگی برای فرزندتان میتواند بسیار چالشبرانگیز و کاملاً متفاوت با زندگی او در گذشته باشد. اگر نتوانستهاید به فرزندتان بگویید که میخواهید طلاق بگیرید و یا طلاق گرفتهاید، میتوانید از ویدئوهای آموزشی در این زمینه کمک بگیرید.
۳- به فرزندتان اجازه بدهید تا ناراحتی خود را نشان دهد
احساس «ناراحتی» یکی از طبیعیترین عواطفی است که انسان میتواند در طول زندگی خود آن را تجربه کند؛ مخصوصاً وقتی زندگی به طور ناگهانی تغییر میکند. فرزندان هم مانند پدر و مادر بعد از طلاق در درون خود احساس ناراحتی زیادی میکنند. میزان احساساتی که فرزندان از خود نشان میدهند، بسیار متفاوت است. احساس ناراحتی مراحل مختلفی هم دارد؛ مثل انکار، عصبانیت، فاصله گرفتن از واقعیت و عدم پذیرش، افسردگی و در نهایت پذیرش. ترتیب این مراحل در هر فردی متفاوت است و ممکن است بعضی از مراحل هم چندین بار تکرار بشوند.
مهم این است که شما بپذیرید که احساسات فرزندتان هم بخشی کاملاً طبیعی از طلاق شماست. به فرزندتان اجازه بدهید که به طور آزادانه با شما در این مورد صحبت کند. ابراز احساسات فرزندتان، چه به صورت کلامی و چه به صورت کتبی، به او کمک خواهد کرد تا بتواند این مراحل را راحتتر بگذراند. فرزندتان را تشویق کنید تا از جملاتی استفاده کند که با عبارت «من احساس میکنم که…»، شروع بشوند و تمامی احساسات خود را در مورد طلاق به شما بگویند. شما نباید دائم از خودتان دفاع کنید و همچنین نباید کاری کنید تا احساسات او را سرکوب کنید. اجازه بدهید که خیلی راحت حرفهای خود را به شما بزنند، با آنها همدردی کنید و حتی بگذارید تا با صدای بلند در مورد احساسات خود صحبت کنند.
۴- برای حل مشکلات فرزندتان از مشاور کمک بگیرید
بعضی از بچهها از دوران بحرانی بعد از طلاق والدین خود بهراحتی عبور میکنند و دستهای دیگر هم به سختی. شما به عنوان والد فرزند خود باید به رفتار فرزندتان توجه کاملی داشته باشید و هر گونه رفتار غیر عادی را با یک مشاور حرفهای در میان بگذارید. در ادامه به چند تا از رفتارهای غیر عادی که ممکن است فرزندتان از خود نشان دهد اشاره میکنیم:
- افزایش خشم و عصبانیت
- بروز مشکلاتی در مدرسه مانند افت نمرههای او
- ایجاد مشکل و یا دعوا با هم سن و سالهای خودش
- ایجاد مشکلات خاص در مدرسه که تا حدی عجیب به نظر میرسند
- سوءتغذیه
- خودزنی
- بیخوابی
- نشانههای افسردگی مثل از دست دادن علاقه به زندگی و یا احساس ناامیدی
- استفاده از دارو یا مواد مخدر
اگر در فرزندتان یک یا چند نمونه از موارد بالا را مشاهده کردید، حتماً باید از مشاور کمک بگیرید. در مواردی که فرزندتان مشکلات روحی و روانی مانند افسردگی یا سو تغذیه دارد، یک مشاور میتواند بهراحتی این مشکلات را حل کند. اگر در مورد کمک گرفتن از یک مشاور شک و تردید دارید، شاید خودتان بتوانید به فرزندتان کمک کنید ولی از طرفی احتمال دارد که نتوانید بهراحتی از پس این مشکلات بربیایید. مشاوره میتواند به فرزندتان کمک کند تا استعدادهای جدیدی را در خودش پرورش بدهد، افکار و احساسات خود را کنترل کند و بدون توجه به مشکلات والدین و طلاق بین آنها احساس اعتماد به نفس بیشتری بکند.
مشاوره گروهی
یکی از گزینههایی که اکثر والدین آن را نادیده میگیرند، مشاوره گروهی است. مشاوره گروهی میتواند برای فرزندان شما بسیار مفید باشد زیرا در این شرایط آنها احساس تنهایی نمیکنند. در مشاوره گروهی فرزندانتان میتواند با بچههای دیگری روبهرو بشوند که شرایط یکسانی دارند و والدین آنها هم از یکدیگر جدا شدهاند. بسیاری از مؤسسات هستند که مشاورههای گروهی را برگزار میکنند و با دارا بودن مربیان با تجربه و همچنین منابع مفید از فرزندانتان در این شرایط حمایت میکنند. در این جلسات، مربیان مهارتهای جدید و مفیدی را به بچهها آموزش میدهند و با انواع بازیهای سرگرم کننده، موسیقی، داستان، ویدئو و بحثهای مفید به آنها کمک میکنند تا به سلامت از این دوران بحرانی بگذرند.
در این جلسات موضوعات مختلفی ارائه میشود مثل:
- چه اتفاقی برای خانواده من افتاده است؟
- من تنها نیستم
- برقراری روابط جدید با دیگران
- طلاق والدینم تقصیر من نیست
- به والدین خود بگویید که چه احساسی دارید
با ثبتنام فرزند خود در این مؤسسات میتوانید به آنها کمک کنید تا این دوران سخت از زندگی خود را راحتتر بگذرانند. توجه داشته باشید که بعضی از بچهها ممکن است دست به سرکوب عواطف خود بزنند و در نتیجه دیرتر احساسات خود را نشان بدهند. هر چه زودتر فرزند خود را با این مؤسسات آشنا کنید. در واقع به او کمک میکنید تا سریعتر با واقعیت روبهرو شود. مشاوره گروهی میتواند بیشتر از شما به فرزندتان کمک کند.
۵- در مورد همسر سابق خودتان چیز بدی به فرزندتان نگویید
حتی اگر همسرتان شما را ترک کرده است و باعث شده است تا تنها بمانید، باز هم خودتان را کنترل کنید و هیچچیز منفی در مورد همسر سابقتان به او نگویید. فرزند شما هنوز هم در قلب خود هر دوی شما را دوست دارد. هیچ وقت بدی همسرتان را به فرزندتان نگویید زیرا او نسبت به این قضیه حساسیت زیادی نشان میدهد. اگر میخواهید در آینده هم فرزندتان با هر دوی شما روابط خوب و سالمی داشته باشد، نباید در مورد شریک سابقتان بدگویی کنید. ضربالمثل قدیمی در این زمینه وجود دارد که میگوید: «اگر نمیتوانی چیز خوبی را بگویی، پس بهتر است هیچچیزی نگویی و سکوت کنی.»
۶- برای فرزندتان اصول و قوانین خاصی را تعیین کنید
بچهها با ایجاد نظم در زندگی میتوانند پیشرفت کنند. هر دو والد باید برای فرزندان خود نظم و اصول خاصی را تعیین کنند مثل تنظیم ساعت خواب فرزند، قوانین انجام تکالیف مدرسه، انواع بازیهای ویدئویی و فیلمهای که حق تماشا دارند و سایر قوانینی که برای رشد فرزندانشان لازم و ضروری است. اگر والدین نتوانند بین قوانینی که هر یک برای فرزندشان تعیین میکنند تعادل و هماهنگی ایجاد کنند، نمیتوانند به خوبی فرزندشان را تربیت کنند. هدف شما و همسر سابقتان باید این باشد که قوانین یکسان و مشابهی را برای فرزندتان تعیین کنید تا فرزندتان به آنها پایبند باشد. ایجاد این هماهنگیها باعث میشود تا فرزندتان در هر دو خانه، هم خانه شما و هم خانه همسر سابقتان، فرد منظم و موفقی بار بیاید و علاوه بر این، باعث میشود تا فرزندتان احساس کند که به او توجه کافی را دارید.
شاید بعد از طلاق تمایل داشته باشید که قوانین را زیر پا بگذارید زیرا فکر میکنید که فرزندتان هم تحت تأثیر این وضعیت قرار گرفته است ولی باید این را بدانید که فرزندتان بیشتر از هر زمانی به نظم و راهنمایی شما و همسر سابقتان نیاز دارد. آنها نیاز دارند تا بدانند که شما و همسر سابقتان هنوز هم والدین او هستید و بر روی کارهایش نظارت کافی دارید. اجازه ندهید که هر کاری فرزندتان دوست دارد، انجام بدهد و بعدها باعث رنجش شما بشود. بهطور مثال، اگر زمان خواب فرزندتان ساعت ۸ شب است ولی به او اجازه میدهید که تا ساعت ۹ بازی ویدیویی کند، به مرور زمان فرزندی خواهید داشت که صبحها سر وقت در مدرسه حاضر نمیشود، در طول روز احساس خستگی زیادی میکند و در نتیجه تکالیف مدرسهاش را هم به خوبی انجام نمیدهد. اگر به علایق فرزندتان بیش از حد توجه کنید، باعث میشود تا او از زیر وظایف روزانه خود شانه خالی کند و به قوانین خانه هم پایبند نباشد پس صرفاً به خاطر احساس بدی که دارید، فرزندتان را هرگز به حال خودش رها نکنید.
۷- برای فرزندتان کتابهای مفیدی در زمینه طلاق والدین تهیه کنید
کتابهای زیادی در بازار وجود دارد که مخصوص بچههایی نوشته میشوند که با طلاق والدین خود مواجه میشوند. این کتابها برای ردههای سنی مختلفی ارائه میشوند. شما میتوانید در سایتهای معروف کتاب در این مورد جستجو کنید تا بهترین آنها را برای فرزند خود سفارش بدهید. برای اینکه بتوانید کتاب مناسبی را برای او انتخاب کنید، میتوانید بخش «خلاصه» هر کتابی را مطالعه کنید. بخش پیشنهادات و انتقادات وبسایت هم میتواند به شما کمک کند تا از نظرات سایر والدین استفاده کنید و با کتابهای مفیدی که توانسته است به آنها در زندگیشان کمک کند هم آشنا شوید. کتاب کارهای زیادی هم برای بچههایی که توانایی خواندن و نوشتن دارند، در این سایتها موجود است. حتماً توجه کنید که کتابی که قصد خرید آن را دارید، متناسب با سن فرزندتان باشد تا بتوانید به او بیشتر کمک کنید.
۸- ابتدا تمام مشکلاتتان در مورد نگهداری از فرزندتان را با خودتان حل کنید
به مرور زمان مشکلات خاصی بین شما و فرزندتان به وجود میآید. شما نمیتوانید از بروز این مشکلات پیشگیری کنید ولی میتوانید با کمک همسر سابقتان این مشکلات را حل کنید. درست است که دیگر در زندگی شریک یکدیگر نیستید ولی هنوز هم در تربیت فرزندتان با هم شریک هستید. همیشه فرزندتان را در اولویت خودتان قرار بدهید. وقتی با مشکلات خاصی مواجه شدید، بر اساس علایق فرزندتان تصمیم بگیرید؛ شاید این قضیه در ظاهر آسان به نظر برسد ولی در واقعیت میتواند بسیار پیچیده هم باشد. برای مثال، فرض کنید که قصد دارید دوباره ازدواج کنید و به مدت دو هفته هم به ماه عسل بروید؛ همسر سابق شما هم نمیخواهد برنامه نگهداری از فرزندتان را تغییر بدهد تا بتوانید بهراحتی به ماه عسل خودتان بروید. اگر از برنامه نگهداری از فرزندتان سرپیچی کنید، در واقع از توافقی که قبلاً با همسر سابقتان کردهاید، سرپیچی میکنید که در نهایت مسئله نگهداری از فرزندتان با مشکلاتی مواجه میشود؛ بنابراین ترجیح میدهید به جای اینکه دو هفته به ماه عسل بروید، آخر هفته خود را با همسر جدیدتان بگذرانید تا بتوانید هم از فرزندتان نگهداری کنید و هم زندگی او را مختل نکنید.
این وضعیت میتواند واقعاً اتفاق بیفتد؛ چه بخواهید و چه نخواهید مسئولیت نگهداری از فرزندتان در اولویت زندگی شما قرار میگیرد. ازدواج قبلی شما به جدایی ختم شده است ولی فرزندان شما هنوز هم هستند و سلامتی و خوشبختی آنها در معرض خطر قرار دارد. وقتی چنین مشکلاتی در زندگی شما به وجود میآید، همیشه باید فرزندان خود را در نظر بگیرید و آنها را در اولویت زندگی خودتان قرار بدهید. مسئله توجه و نگهداری از فرزند هیچ ربطی به برد و باخت شما در زندگی ندارد و شما یا همسر سابقتان نمیتوانید راه خودتان را در پیش بگیرید و بروید. هدف نهایی شما و همسر سابقتان باید تربیت فرزندتان در بهترین شرایط ممکن باشد. شما باید به نوبه خودتان برای محافظت از فرزندتان فداکاری و از خود گذشتگی نشان بدهید. همیشه و در همه حال به خودتان یادآوری کنید که باید به علایق فرزندتان کاملاً توجه داشته باشید.
بهترین کار را در قبال فرزندتان انجام بدهید
تقریباً ۵۰ درصد از ازدواجها در سرتاسر دنیا به طلاق ختم میشود ولی با این حال، هنوز هم فرزندانی وجود دارند که در این شرایط بحرانی به خوبی تربیت شدهاند. همه چیز بستگی به والدین دارد؛ آنها میتوانند به فرزند خود کمک کنند تا از این مراحل به سلامت عبور کند و احساسات خود را هم کنترل کنند. گاهی اوقات هم کمک گرفتن از یک مشاور با تجربه و شرکت کردن فرزندتان در مشاورههای گروهی و دسته جمعی میتواند راهحل بسیار خوبی باشد. از همسر سابقتان پیش فرزندتان انتقاد نکنید و سعی کنید با کمک همسر سابقتان نظم خاصی به زندگی فرزندتان ببخشید.
منبع: چطورپدیا