مجله صنعت فولاد

معرفی انواع محصولات و مقاطع فولادی

۳۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «رشد و توسعه فردی» ثبت شده است

۱۱ نصیحت هوشمندانه برای موفقیت مادران تنها (مطلقه، بیوه)

۱۱ نصیحت هوشمندانه برای موفقیت مادران تنها (مطلقه، بیوه)

هنگامی که به نقش والدین فکر می‌کنیم، معمولاً یک پدر و مادر را تصور می‌کنیم که مسئولیت‌های خانواده را با یکدیگر به اشتراک گذاشته و در اکثر امور به یکدیگر تکیه می‌کنند. در صورتی که یکی از مادران تنهایی هستید که وظیفه‌ی پرورش کودکان را بر عهده دارید، یقیناً با چالش‌های مادر بودن و تلاش برای یافتن زمان، انرژی، سرمایه و حمایت کافی آگاه هستید.

مادران تنهایی که از چالش‌های روزمره ناراضی هستند، این تصور غلط که تمامی امور بر دوش آنان بوده را باید کنار بگذارند. اگر از همه منابع موجود استفاده کنند و اولویت‌های خود را بر اساس موقعیت خود تنظیم کنند، می‌توانند به‌راحتی به زندگی عادی و تربیت فرزندان خود ادامه دهند.

۱- جامعه‌ی هم‌راستا با خود را بیابید و از آن‌ها کمک بخواهید

با توجه به اینکه کُل مسئولیت خانواده به شما واگذار شده است، بنابراین قطعاً در خلال مدیریت امور احساس تنهایی خواهید کرد. احتمالاً حس مستقل بودن شما نیز تا بیشترین حد ممکن ارتقا یافته است.

خوداتکایی لازمه‌ی انجام بسیاری از امور است اما خودتان را فریب ندهید که به هیچ‌گونه پشتیبانی و حمایتی نیاز نخواهید داشت. در صورتی که اعضای خانواده‌تان در نزدیکی شما حضور دارند، ارتباط خود با آنان را از طریق رفت‌وآمد و مکالمه تقویت کنید. زمانی را در کنار دوستان قدیمی و همکاران سپری کنید. فکر نکنید که آن‌ها خواهان تعامل بیشتر با شما نیستند.

آیا ترجیح می‌دهید دوستان بیشتری را پیدا کنید که دارای شرایط یکسان با شما هستند؟ می‌توانید از انواع اپلیکیشن ها و شبکه‌های اجتماعی برای یافتن مادران مستقل استفاده کنید.

پس از یافتن گروه پشتیبانی، از مطرح کردن درخواست کمک خود واهمه نداشته باشید. درخواست کمک نشانه‌ی ناتوانی نیست، در واقع سایرین بیش از آنچه که شما تصور کنید، خواهان کمک به همنوعان هستند.

در صورتی که از ایجاد مزاحمت برای سایرین نگران هستید، بهتر است پیشنهاد‌هایی مانند نگهداری نوبتی از کودکان را مطرح کنید. در واقع کمک به دیگران هدف اصلی تعاملات اجتماعی محسوب می‌شود.

۲- گذشته را فراموش کنید

قبل از حرکت به سمت آینده لازم است گذشته را فراموش کنید و اجازه‌ی هرگونه تأثیرگذاری منفی بر زندگی خود را از آن بگیرید. ممکن است به دلیل طلاق، مرگ همسر یا هر شرایط دیگری، تنها شده باشید، اما لازم است گذشته‌ی نامطلوب و خیانت‌بار را فراموش کنید.

نمی‌توان گذشته را فراموش کرد و تلاش در این زمینه آسیب بیشتری را به همراه خواهد داشت. می‌توانید از قوت قلب و تجربه‌ی به دست آمده از این حوادث ناگوار، برای غلبه بر موانع پیش رو در زندگی آینده خود و فرزندتان استفاده کنید. از گذشته درس بگیرید، در حال زندگی کنید و برای آینده آماده شوید.

۳- برنامه‌ریزی کرده و اهداف خود را مشخص کنید

تکرار مکرر تلاش برای متعادل کردن کار و زندگی خصوصی می‌تواند باعث شود که احساس کنید مانند یک ربات کار می‌کنید. با این حال لازم است اهدافی را برای خود تعیین کنید و در مسیر تحقق آن‌ها بکوشید.

در زندگی خصوصی می‌توانید اهداف ورزشی (۵ کیلومتر در روز پیاده‌روی)، مطالعاتی (خواندن ۲۰ کتاب در سال) یا مسافرتی (سفربه اروپا) را تعریف کنید. در زمینه‌ی شغلی نیز اهدافی مانند کسب تجربه‌ی رهبری شرکت، ترفیع شغلی و دریافت مدرک / گواهی شغلی را مدنظر قرار دهید.

زمانی را صرف ایجاد یک برنامه واقع‌گرایانه کنید تا بر سر اینکه چگونه می‌توانید به این اهداف دست پیدا کنید، برنامه‌ریزی کنید. تلاش برای تحقق این اهداف نه تنها شما را به شخصی توانمند و موفق تبدیل خواهد نمود بلکه هدف‌دار بودن و معنادار بودن زندگی شما را ارتقا خواهد داد.

دنبال الگو باشید

۴- دنبال الگو باشید

یک روش عالی برای حرکت هر چه بهتر در مسیر تحقق اهداف آینده، یافتن الگو یا مربی  است که از تجربه‌ی خانوادگی و شغلی بیشتری برخوردار است. این فرد برای ارائه‌ی راهنمایی‌های کاربردی، اهداف تنظیمی و نحوه‌ی تحقق آنان بشدت مؤثر خواهد بود.

همچنین لازم است از راهنمایی‌های مستمر افراد در مواجهه با شرایط سخت و چالش‌برانگیز بهره‌مند شوید. فردی که از تجربه‌ی قبلی در این زمینه برخوردار باشد، به شما این اطمینان را می‌دهد که اوضاع به‌تدریج بر وفق مراد شده و با مثبت اندیشی به نتایج بهتری دست خواهید یافت.

۵- در اولویت‌های خود بازنگری کنید

والدین تنها (مطلقه، بیوه) از مسئولیت‌های دو برابری برخوردار هستند؛ بنابراین لازم است که اولویت‌ها و انتظارات بر این اساس تنظیم شوند.

به یاد داشته باشید که شما یک زن استثنائی نیستید. نمی‌توان خانه را کاملاً تمیز نگه داشت، تمامی لباس‌ها را تمیز کرد و هر روز غذای خانگی آماده کرد. این انتظارات منطقی نیستند. در برخی مواقع می‌توان از میان‌برهایی استفاده کرد. برای مثال مصرف غذای آماده برای شام یا شستن ظرف‌ها در روز بعد.

خود را با دیگران مقایسه نکنید و حس گناه در مورد اینکه در تربیت و حمایت کودک خود تنها هستید را فراموش کنید. به خود استراحت دهید و نسبت به مسائل کوچک نگران نباشید.

۶- زمانی را به امور شخصی خود اختصاص دهید

هرچند اختصاص دادن زمان به فعالیت‌های شخصی دشوار است اما چنین زمانی برای تأمین رفاه و سلامت فردی ضروری خواهد بود. در صورتی که شریکی در زندگی شما حضور نداشته باشد، آنگاه فاصله گرفتن از کودکان باید به صورت هدفمند و با برنامه‌ریزی قبلی انجام بپذیرد.

در صورتی که به صورت مشترک / حضانتی از کودک نگهداری می‌کنید، در زمان‌های فراغت اقدامات مفیدی را انجام دهید و به خودتان برسید. بخوابید، ورزش کنید و رژیم متعادلی را در پیش بگیرید، نمی‌توان این اقدامات را به‌راحتی انکار کرد. زمانی را نیز به سرگرمی‌های شخصی و فعالیت‌های خلاقانه اختصاص دهید.

هرچند مادر بودن مهم‌ترین وظیفه‌ی محوله به شما است، اما هویت شما صرفاً بر این اساس تعریف نمی‌شود. در صورتی که به صورت تنها از کودک مراقبت می‌کنید، اختصاص زمان به امور شخصی به‌مراتب دشوارتر خواهد بود.

با استفاده از منابع موجود زمانی را به خودتان اختصاص دهید، کودکان نیز در بلندمدت از این وضعیت استقبال خواهند نمود.

۷- امور را سازمان‌دهی کنید

با توجه به انبوه وظایف محوله به مادران تنها، سازمان‌دهی مناسب این وظایف یک ضرورت انکارناپذیر است. اپلیکیشن‌های بسیاری برای مدیریت امور مالی، برنامه‌ریزی غذایی و سازمان‌دهی فعالیت‌های خانوادگی مانند قرارهای ملاقات و لیست خرید مؤثر خواهند بود.

در صورتی که به صورت مشترک از کودک نگهداری می‌کنید، ارتباطات خود را با یکدیگر حفظ کنید تا تمامی افراد به‌خوبی از مسئولیت‌های خود در مورد کودکان آگاه باشند. در بازه‌های صبحگاهی و شبانه کارهای مشخص و روتینی را دنبال کنید تا کودکان به‌خوبی با آن‌ها هماهنگ شوند.

۸- انعطاف‌پذیر باشد، در کنترل کودکان سخت‌گیری نکنید

هرچند آمادگی و سازمان‌دهی امور از اهمیت بالایی برخوردار است، اما لزومی ندارد که همیشه طبق برنامه عمل کنید.

در شرایطی که کودکان مریض می‌شوند و پرستاران در لحظات آخر از حضور در منزل شما انصراف می‌دهند، شما به تنهایی مسئولیت مراقبت از کودک را بر عهده خواهید داشت. در این شرایط با انعطاف‌پذیری کامل و برنامه‌ریزی مناسب، وظایف شغلی و خانوادگی خود را به نحو احسن انجام دهید.

برای مثال فهرستی از افرادی تهیه کنید که در زمان مراقبت‌های فوری از کودکان با آن‌ها تماس بگیرید. همچنین این قبیل شرایط را از قبل با رئیس خود هماهنگ کنید.

مهم‌تر از همه اینکه اجازه ندهید تغییرات پیش‌بینی نشده، روز شما را خراب کند و استرس زیادی را به شما وارد نماید.

۹- یاد بگیرید که به شرایط ناخواسته پاسخ منفی بدهید (احساس گناه نکنید)

مادران تنها دارای محدودیت‌های زمانی، انرژی و منابع هستند که توسط خانواده‌های دو نفره (پدر و مادر) قابل درک نیستند. در این شرایط باید حس گناه را از خود دور کنید و تلاش نکنید که در تمامی مکان‌ها حضور داشته باشید و تمامی امور را انجام دهید.

لازم نیست در تمامی جشن تولدهایی که فرزندتان به آن دعوت شده است، حضور داشته باشید. لازم نیست کودکان در تمامی روزهای هفته در فعالیت‌های ورزشی و خارج از برنامه‌ی درسی مدرسه حضور داشته باشند.

کارهای خود را تنها محدود به مواردی کنید که بیشترین لذت و شادی را برای شما و خانواده‌تان دارند. انجام کارهای بیشتر، شما را به مادری بهتر تبدیل نمی‌کند بلکه صرفاً درجه‌ی خستگی شما را افزایش می‌دهد.

۱۰- با معیارهای خود زندگی کنید

هنگامی که وظیفه‌ی مدیریت خانواده به شما واگذار می‌شود (درآمد یک نفره، بودجه‌بندی و صرف زمان با کودک)، در این صورت لازم است معیارهای منطبق با شرایط خود را مورد توجه قرار دهید.

در صورتی که بدهی تسویه نشده‌ای دارید که روزبه‌روز بر سود آن افزوده می‌شود، لازم است در کوتاه‌ترین فرصت ممکن نسبت به تسویه‌ی آن اقدام کنید. بودجه‌بندی بهترین روش برای تعیین مقدار درآمد در دسترس برای مدیریت امور و پس‌انداز است.

سعی کنید با استفاده از حراجی فروشگاه‌ها در هزینه‌های خود صرفه‌جویی کنید. خرید وسایل دسته دوم و برنامه‌ریزی غذایی نیز می‌تواند در هزینه‌های شما صرفه‌جویی کند.

پس از پرداخت هزینه‌های اولیه مقدار درآمد باقی‌مانده برای تفریحاتی مانند غذا خوردن در رستوران، تعطیلات و مشاهده‌ی فیلم در سینما را تعیین کنید.

اجازه ندهید امور مالی به منبع نگرانی شما و خانواده‌تان تبدیل شود. حساب بانکی خود را افزایش دهید و مدیریت هزینه‌ها را به کودکان آموزش دهید.

۱۱- زمان کافی را در کنار کودکان‌تان سپری کنید

زمانی که با کودکان خود سپری می‌کنید، بسیار باارزش است و یک مادر تنها زمان محدودی را به آن اختصاص می‌دهد. این زمان را تا می‌توانید بیشتر کنید.

به‌جای تماشای تلویزیون، کودکان را به گردش کم‌هزینه در پارک، موزه و غیره ببرید. در هنگام ناهار خوردن راجع به اتفاقات مدرسه از آن‌ها جویا شوید.

هنگامی که کودکان از شما می‌خواهند که با آن‌ها بازی کنید، از این فرصت پیش آمده برای برقراری ارتباط با آن‌ها استفاده کنید. این عمل به هیچ وجه به منزله‌ی اتلاف وقت نخواهد بود. زمانی که با آن‌ها هستید، از انجام کارهای هم‌زمان بپرهیزید و فقط به آن‌ها توجه کنید. رابطه‌ی مؤثر با کودکان دارای مزایای متعددی خواهد بود.

نکات نهایی

مادر تنها بودن به هیچ وجه آسان نیست؛ بنابراین لازم است از تمامی منابع موجود به نحو احسن استفاده کنید تا فشار وارده به شما کاهش یابد.

فناوری‌های ارتباطی، سازمان‌دهی امور و تعاملات اجتماعی سازنده تنها چند نمونه از ابزارهای در دسترس هستند که شما باید از آن‌ها بهره ببرید. لازم است ذهنیت خود را تغییر دهید و در ارتباط با اولویت‌ها و مسائل مالی دیدگاه کاربردی‌تری داشته باشید.

همچنین رسیدگی به خود را نیز به هیچ وجه فراموش نکنید. با مراقبت از خود قادر به مراقبت از عزیزانتان هستید.

مادران تنها برخی از سخت‌کوش‌ترین افراد محسوب می‌شوند. آن‌ها نیز همانند سایر افراد لایق توجه و شادمانی هستند.

 

منبع: چطورپدیا

۰۱ اسفند ۹۷ ، ۱۱:۵۵ ۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
viator baran4

۱۵ سؤال اساسی برای هدایت ذهنیت فرزندان در مسیر صحیح

۱۵ سؤال اساسی برای هدایت ذهنیت فرزندان در مسیر صحیح

یکی از راه‌های تشویق فرزندان به توسعه یک طرز فکر مثبت و پرورش آن، این است که صادقانه با آن‌ها صحبت کنید و سؤالات مهم را از آن‌ها بپرسید. مهم نیست که به آن‌ها بگویید چه کار باید بکنند؛ بلکه لازم است ارزش زندگی با افکار مثبت و استفاده حداکثری از امکانات فعلی را به آنان یادآوری کنید.

برای تشویق فرزندان‌تان به شرکت در مکالمه و کمک به آن‌ها برای ایجاد یک طرز فکر سالم، سؤالات کاربردی زیر را از آنها بپرسید. برخی از این سؤالات به والدین کمک می‌کند تا رابطه خود را با فرزندانشان بیش از پیش تقویت کنند و در نتیجه به درک درستی از وضعیت فرزندان خود برسند.

هدایت ذهنیت فرزندان در مسیر صحیح

۱- کدام ۵ کلمه به بهترین نحو توصیف کننده‌ی شخصیت شما است؟

این سؤال فرزندان را در جهت خودشناسی بیشتر هدایت کرده و تصوری از آنچه دیگران درباره آن‌ها فکر می‌کنند را نشان می‌دهد. این سؤال به کودک و نوجوان یک چارچوب کلی نسبت به موقعیت فعلی‌شان در دنیای کوچک خود ارائه می‌دهد که ذهن آنان را نسبت به شناخت بهتر خودشان تقویت می‌کند.

۲- چه کاری را دوست دارید که باعث می‌شود شما احساس خوشحالی بکنید؟

برخی از کودکان و نوجوانان در پاسخ به این سؤال می‌گویند بازی‌های ویدیویی آن‌ها را شادتر می‌کند که در واقع پاسخ مناسبی است. مطالعات اخیر نشان می‌دهد که در واقع بازی‌های رایانه‌ای فواید روانی بسیاری دارند. همچنین اگر والدین نیز به همراه فرزندان در انجام این بازی‌ها مشارکت کنند، این کار باعث تقویت روابط بین والدین و فرزندان و البته تقویت روابط همسران با یکدیگر می‌شود.

هدف این سؤال، هدایت توجه کودک و نوجوان به چیزهایی است که او را خوشحال می‌کند و چشمانش را به این واقعیت باز می‌کند که به طور فعال می‌تواند زمان سپری ‌شده در فعالیت‌هایی که باعث شادی او می‌شوند را افزایش دهد. امیدواری اصلی این است که این کار به فرزندان فعالیت‌ها، سرگرمی‌ها و حتی مسیر شغلی پیش رو را یاد داده و شادی درونی آن‌ها را افزایش دهد.

۳- چه مهارت‌هایی دارید و چگونه می‌توانید این مهارت‌ها را به دیگران آموزش دهید؟

هدف از سؤال مذکور این است که به کودکان و نوجوانان یادآوری کنیم که زندگی صرفاً برای آن‌ها، حول محور خواسته‌های آن‌ها و دستاوردهای به دست آمده از دیگران نیست. بلکه زندگی متعلق به همه است و کمک کردن به دیگران هم بخشی از زندگی است.

این سؤال به فرزند شما کمک می‌کند احساس قدرت و ارزش کند و به وی یادآوری می‌کند که فرد خاصی است و چیزی برای ارائه دارد. زمانی که کودک یا نوجوان احساس خاص بودن را تجربه کند و بداند که چیزی برای ارائه دارد، اعتماد به نفس وی افزایش یافته و ارزش بیشتری برای خود قائل می‌شود. در نتیجه، تمایل بیشتری برای آموزش به دیگران خواهد داشت.

۴- بهترین/ بدترین اتفاق در زندگی شما چیست؟

زندگی کاملاً بر وفق مراد یا خلاف آن نیست بلکه آمیخته‌ای از فراز و نشیب‌ها است. زندگی ترکیبی از تجربیات تلخ و شیرین است و این چیزی است که باعث هیجان‌انگیز شدن آن می‌شود.

کودکان باید این واقعیت را زودتر درک کنند تا از نظر ذهنی برای زندگی آماده باشند. سؤال اصلی این است که چگونه آن‌ها را به سمت این آگاهی هدایت کنیم. این کار به فرزند شما کمک می‌کند تا درک کند که اتفاقات ناگوار تا ابد ادامه نخواهند داشت.

همیشه خورشید بعد از یک طوفان شدید می‌تابد و حس خوشایندی را پدید می‌آورد. کمک به فرزندان برای آماده شدن جهت روبرو شدن با شرایط مختلف، برای والدین نیز دست‌آوردهایی به همراه خواهد داشت.

۵- از بهترین/ بدترین اتفاقی که برای شما افتاد، چه درسی گرفتید؟

یک ضرب‌المثل قدیمی می‌گوید که تجربه بهترین معلم است که در حقیقت جمله‌ی بسیار درستی است. مهم است که فرزندان از تجربیات خودشان (هم خوب و هم بد) و هم از تجربیات دیگران، از جمله پدر و مادرشان، درس بگیرند.

این رویکرد یکی از بهترین روش‌ها برای پیشرفت در مسیر زندگی و همچنین راه رسیدن به بهترین شرایط است. هنگامی که کودک و نوجوان از تجربیات خود در زندگی درس می‌گیرد، به احتمال زیاد از تکرار آن‌ها در آینده اجتناب خواهد کرد.

۶- از بین تمامی نکاتی که یاد گرفته‌اید، کدام مورد در آینده‌ی شما اثرگذاری بیشتری را خواهد گذاشت؟

این سؤال به فرزندان شما یادآوری می‌کند که آن‌ها در نهایت به افرادی بزرگ‌سال تبدیل خواهند شد؛ بنابراین لازم است زندگی هدف‌داری را در پیش بگیرند. این نیز لازم است که وجدان کودکان و نوجوانان را به مسائل صحیح و غلط حساس کرده و آن‌ها را در مسیر صحیحی قرار دهیم تا در نهایت به هدف مدنظر خود برسند.

هنگامی که فرزند شما ارزش آموزه‌ها و نحوه‌ی مثمر ثمر واقع شدن آن‌ها را کاملاً درک کند، آنگاه انگیزه‌ی کافی برای لذت بردن از فعالیت‌هایی همچون خواندن، مطالعه و یادگیری در او فراهم خواهد شد.

۷- در صورتی که ۳ سال به عقب برگردید، چه توصیه‌ای به خودتان می‌کنید؟

این سؤال می‌تواند به یک مکالمه سرگرم کننده تبدیل شود که به کودک و نوجوان کمک می‌کند تا مشکلات قبلی خود را بدانند و برای برطرف کردن آن‌ها تلاش کنند. همچنین عادت یادگیری از اشتباهات را نیز در آنان تقویت خواهد کرد. این سؤال زمینه‌ساز مکالمه‌های جالبی بین شما و فرزندان در مورد نحوه‌ی غلبه بر مشکلات و تبدیل نقاط ضعف به نقاط قوت است.

۸- از چه چیزی بیشتر قدردان هستید؟

این سؤال فرزندانتان را تشویق می‌کند که موهبت‌های خود را بشمارند و شکرگزار باشند و همواره به جنبه‌های روشن‌ زندگی نگاه کنند. در واقع با این سؤال از فرزندان می‌خواهیم تا میدان دید خود را گسترش دهند و این موضوع را درک کنند که تمامی داشته‌ها حتی چیزهای کوچکی همچون خانواده، دوستان، مدرسه و غذای مناسب نیز قابل قدردانی هستند.

این شرایط به نوبه خود می‌تواند به شادی بیشتر کودکان و نوجوانان کمک کند چرا که بین قدردانی و خوشحالی رابطه‌ی مستقیمی برقرار است.

۹- به نظر شما سایرین چه حسی دارند؟

کودکان به‌راحتی روی احساسات خود تمرکز می‌کنند و احساسات دیگران را نادیده می‌گیرند. از سوی دیگر، برای ایجاد روابط قوی‌تر و اجتناب از مناقشات غیرضروری در زندگی، کودک باید به احساسات دیگران و همدردی در قبال آنان توجه داشته باشد.

با این سؤال به کودک کمک می‌کنید تا حس همدردی خود در قبال سایرین را گسترش دهد. همدردی و توجه بیشتر به وضعیت دیگران کودک را به فردی دلسوزتر، شادتر و مثمر ثمرتر تبدیل خواهد کرد. او با توجه به وضعیت دیگران، زندگی غنی‌تر و معنادارتری را تجربه خواهد کرد.

۱۰- فکر می‌کنید زندگی‌ شما در آینده چگونه خواهد بود؟

این سؤال نیز فرزندان شما را به فکر کردن درباره آینده و برنامه‌ریزی برای آن هدایت می‌کند. این سؤال به وی کمک خواهد کرد تا در مورد وضعیتش در بزرگ‌سالی بیشتر فکر کند.

در نتیجه‌ی این سؤال شما می‌توانید مشاهده‌ کنید که فرزندتان در حال حرکت به سمت جلو و تحقق اهداف آینده خود است؛ بنابراین شما می‌توانید به کودک و نوجوان خود در پیمودن این مسیر کمک کنید او را به سمت رسیدن به اهدافش سوق دهید.

۱۱- کدام یک از دوستانتان را بیشتر از بقیه دوست دارید؟ چرا؟

دوستان و اطرافیان تأثیر زیادی بر طرز فکر و نگرش‌ شما دارند. در صورتی که همواره افراد منفی‌نگر را در اطراف خود نگه دارید، نگرش شما نیز به سمت افکار منفی خواهد رفت. برعکس در صورتی که افراد مثبت‌گرا را در اطراف خود داشته باشید، نگرش شما نیز به همان نسبت مثبت خواهد شد.

این سؤال را از فرزندان خود بپرسید تا بفهمید چه کسی در میان دوستانش بیش‌ترین تأثیر را در زندگی او دارد. به فرزندتا این نکته را یادآوری کنید که شخصیت هر فرد از میانگین شخصیت ۵ دوست اصلی او تشکیل خواهد شد. این موضوع توسط یکی از محققان علوم کودکان اثبات شده است.

۱۲- در صورتی که در آینده به فردی مشهور تبدیل شوید، دوست دارید به چه علتی مشهور شوید؟

این سؤال فرزند شما را به تفکر در مورد مفهوم واقعی موفقیت و میراث بجا مانده از آن هدایت می‌کند. آیا موفقیت به ثروت‌اندوزی خلاصه می‌شود یا اهداف والاتری را در پی خواهد داشت؟

دوست دارید دیگران از شما با چه ویژگی‌‌هایی یاد کنند؟ با پاسخ کودک یا نوجوان به این سؤالات، شما می‌توانید نوع شخصیت فرزند خود را پیدا کنید و ببینید چه کسی به عنوان یک الگو، فرزند شما را تحت تأثیر قرار می‌دهد. این اطلاعات برای نظارت بر رشد شخصیتی کودکان و نوجوانان ضروری است.

۱۳- اگر می‌توانستید جهان را تغییر دهید، چه تغییری ایجاد می‌کردید؟

تحقیقات نشان می‌دهد که پیش‌بینی تجربیات مثبت، شادی بیشتری نسبت به خود تجربه، به ارمغان می‌آورد. هنگامی‌که کودک یا نوجوان به درجه‌ای از بلوغ برسد که شرایط فعلی و آتی را غیرهمسان بداند و تمامی فرصت‌های پیش روی خود را به‌خوبی درک کند، آنگاه این موضوع ضروری است تا حس کمک به دیگران و تلاش برای تبدیل کردن جهان به مکانی بهتر را در او زنده نگه‌داریم.

افراد شاد کسانی هستند که مشکلات را قابل حل می‌دانند و در حل مشکلات به وجود آمده مشارکت می‌کنند.

۱۴- چگونه می‌توانید در شرایط کنونی به افراد کمک کنید؟

از آنجا که زندگی سرشار از مشکلاتی همچون فقر، بی‌احترامی و ناملایمت‌های عاطفی است، بنابراین ضروری است تا به بهترین نحو ممکن به همنوعان خود کمک کنیم.

ادوین مارخام به‌درستی به این نکته اشاره داشته که «غایت نهایی و بزرگ‌ترین خیر بشری کمک به همنوعان هست».

نوع‌دوستی و برادری به معنی کمک به دیگران در شرایط سخت و مشقت‌بار است. از فرزندان خود این سؤال را به طور مرتب بپرسید تا روح سخاوت را به زندگی روزمره آن‌ها وارد کنید. مطالعات نشان داده است که کمک به دیگران با آزادسازی مولکول‌های شیمیایی اکسیتوسین و اندورفین در جریان خون همراه است و در نتیجه کمک به دیگران به عادتی دائمی در نزد کودکان و نوجوانان تبدیل خواهد شد.

 

۱۵- در صورتی که قادر به تعریف قوانینی برای جهان باشید، چه قوانینی را به ثبت می‌رسانید؟ چرا؟

این سؤال توجه فرزندانتان را به این واقعیت جلب می‌کند که ما در دنیایی با قوانین و مقررات زندگی می‌کنیم که ملزم به پیروی از این قوانین هستیم تا همه چیز به نحو احسن در مسیر پیشرفت قرار بگیرد. هدف این قوانین مجازات افراد نیست بلکه هدف آن کمک به ما در زندگی و تعامل با دیگران به شیوه‌ای بهتر است.

هنگامی که فرزند شما قوانین شخصی خودش را داشته باشد به‌خوبی قوانین اجتماعی را نیز می‌پذیرد و آن‌ها را دنبال می‌کند. این قاعده و قوانین شخصی می‌تواند کلید تربیت و رشد شهروندان مطیع قانون باشد که اعضای باارزش جامعه نیز هستند.

 

منبع: چطورپدیا

۳۰ بهمن ۹۷ ، ۱۱:۵۲ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
viator baran4

۷ گام ساده برای تقویت انرژی

۷ گام ساده برای تقویت انرژی

آیا صبح که از خواب برمی‌خیزید احساس کسلی و بی‌حالی دارید؟ آیا برای تأمین نیروی لازم در طول روز، به نوشیدنی‌های کافئین‌دار نیازمند هستید؟ اگر این مسئله آشنا به نظر می‌رسد، اکنون وقت آن رسیده که راه‌حل‌های سریع را کنار گذاشته و برنامه‌ای برای مدیریت انرژی خود تهیه کنید. در شروع کار، ممکن است کمی سخت به نظر برسد، اما به‌محض آنکه از مزایای سبک زندگی شادتر، سالم‌تر و پربارتر بهره‌مند شدید، انرژی از دست رفته به‌سرعت بازمی‌گردد.

مدیریت انرژی چیست؟ به انرژی همانند یک منبع محدود، مثل پولی که در یک حساب بانکی ذخیره شده، بنگرید. اشخاص مختلف بنا به عواملی چون سن، میزان خواب، سطح استرس، شرایط پزشکی و سبک‌های متفاوت زندگی، در طول روز میزان مشخصی از این منبع را استفاده می‌کنند. در طول روز، فعالیت‌های روزانه سبب می‌شوند که انرژی فرد تحلیل رفته و در حساب وی ذخیره شود.

هرچند همواره نمی‌توان فعالیت‌هایی که از منبع انرژی تغذیه می‌کنند را کنترل کرد؛ اما می‌توان اقدامات لازم را برای ذخیره‌سازی بیشتر آن در حساب منبع انجام داد. به کمک این ۷ اصل مدیریت انرژی، می‌آموزید که چگونه سطح انرژی خود را افزایش دهید و با هر قدمی که در راستای این فرایند مراقبت از خود برمی‌دارید، احساس بهتری خواهید داشت.

غذای مغذی

۱- غذای مغذی بخورید

همه ما آگاه هستیم که غذای سالم در اصل برای حفظ تندرستی و سلامتی بدن است؛ اما معمولاً از آن به‌عنوان ابزاری برای کاهش وزن یاد می‌شود. با این حال، با توجه به دستورالعمل‌های غذایی، یک رژیم غذایی متعادل از میوه‌ها و سبزیجات، پروتئین‌های کم‌چرب، لبنیات کم‌چرب و دانه‌های کامل، تمام چیزی است که برای حفظ سطح انرژی مطلوب نیاز خواهیم داشت. غذایی که می‌خوریم تا حدودی تعیین‌کننده‌ی احوال ما خواهد بود؛ از تمام گروه‌های غذایی، مواد غذایی گوناگون مصرف کنید تا به کمک طیف وسیعی از این مواد مغذی دریافتی، انرژی لازم را در طول روز حفظ نمایید.

میوه‌ها و سبزیجات تازه و یا یخ‌زده را انتخاب کنید، خصوصاً سبزیجات مقوی برگ سبز و کلم بروکلی، همچنین سبزیجات نارنجی از جمله هویج و سیب‌زمینی شیرین. برای تأمین پروتئین سالم، تخم‌مرغ، سویا و حبوبات مختلفی وجود دارند؛ در طول روز صرف ۸۵ گرم غلات، نان، برنج یا پاستا را در نظر داشته باشید.

۲- هر شب ۷ الی ۸ ساعت بخوابید

داشتن خواب کافی عادت سالمی است که بهتر است همه‌ی افراد روی آن کار کنند. همه‌ی ما می‌دانیم که هر شب حداقل هفت ساعت به بستن چشم‌ها نیاز داریم، پس چه چیزی مانع از تحقق این امر می‌شود؟ به راه‌حلی برای رفع بزرگ‌ترین اختلال خواب خود فکر کرده و این نکته را به یاد داشته باشید که خواب ناکافی قادر است مشکلات جدی سلامتی را ماندگار ساخته و همچنین بر حال فرد، انگیزه و سطح انرژی او تأثیر منفی خواهد داشت. اولویت‌دهی به خواب یکی از بهترین راه‌های ممکن برای داشتن روزی موفق و پرانرژی است.

۳- با انسان‌های خوب مراوده داشته باشید

زمان بیشتری را در کنار افرادی که حضور در کنار آن‌ها برای شما لذت‌بخش است، سپری کنید. برقراری ارتباط با افرادی که از لحاظ مثبت‌نگری و علایق مشابه هستند، سبب تهییج و تحریک فرد خواهد شد. از سوی دیگر، افرادی که با آن‌ها سازگار نیستید و یا انسان‌هایی که همواره دید منفی دارند، اغلب شکایت می‌کنند یا تصمیمات ضعیف می‌گیرند، تنها حساب انرژی را تخلیه خواهند کرد. افرادی که با آن‌ها مراوده دارید را درست گزینش نمایید.

۴- بیش از حد پیگیر اخبار نباشید

اخبار، راه مهمی برای ارتباط با جهان اطراف و وقایعی است که در آن رخ می‌دهد و می‌تواند آموزشی، سرگرم‌کننده و حتی گاهی سبب افزایش اطلاعات فرد شود؛ اما متأسفانه اغلب مملو از داستان‌های رنج‌آور است. این داستان‌ها دید فرد را نسبت به جهان تغییر داده و سبب می‌شوند که به‌جای شناخت خوبی‌های اطراف، بر روی بدترین ترس‌های موجود تمرکز کند. هیچ‌گاه نمی‌توان به‌طور کامل از این حوادث اجتناب کرد؛ اما سعی کنید تا حد امکان، خصوصاً در طول مراحل آزمایش، فاصله‌ی خود را با آن حفظ نمایید.

۵- ورزش منظم داشته باشید

آیا تاکنون اتفاق افتاده که در نیمه‌ی روز احساس سستی و کسلی داشته باشید؟ آیا با وظایف ساده‌ی روزمره مانند خرید مواد غذایی یا انجام کارهای خانه از نفس می‌افتید؟ طبق دستورالعمل‌های فعالیت فیزیکی که برای ساکنین آمریکا ارائه شده، برخلاف باور عموم، ۱۵۰ دقیقه فعالیت هفتگی نه‌تنها چیزی از حساب انرژی فرد کم نمی‌کند؛ بلکه به آن می‌افزاید. می‌پرسید چطور؟ ورزش سبب کاهش استرس و تنش، تقویت عضلات و استقامت فرد می‌شود و به این ترتیب در کارکرد مؤثر بدن، طی انجام کارهای دیگر یا فعالیت‌های فیزیکی بیشتر، نقش بسیار مهمی دارد.

۶- هر روز عملی معنی‌دار انجام دهید

نسبت به چه چیزی احساس بسیار خوبی دارید؟ آیا از استعداد ویژه‌ای برخوردارید که دوست دارید آن را بیشتر تمرین کرده یا با دیگران به اشتراک بگذارید؟ هر روز کاری انجام دهید که از آن لذت می‌برید، حتی اگر چیزی به‌سادگی خوردن یک غذای سالم و یا گوش دادن به آهنگ مورد علاقه باشد. تلاش برای چیزهایی که برای فرد اهمیت دارند، به او کمک می‌کند تا انرژی خود را در مسیری که بهترین را برای او به ارمغان می‌آورد، صرف کرده و آن را به‌درستی ذخیره کند.

۷- برای دیگران افکار خوب داشته باشید

حفظ ذهنیتی دلسوزانه و شفیق، راه دیگری برای حفظ انرژی است. توجه بامحبت، مثالی از تمرین این نوع تفکر خواهد بود. برای مثال در برخورد با افراد غریبه، حین ادای جمله‌ی آرزوی خوبی برایتان دارم، ارتباط چشمی برقرار کرده و لبخند بزنید. این رویکرد مثبت، شما را از قضاوت آن فرد دور می‌کند. قضاوت دیگران می‌تواند در نهایت باعث شود که خود را قضاوت کنیم و این گفتمان درونی منفی بسیار طاقت‌فرسا است.

آزمایش‌ها

۱- میزان انرژی خود را نظارت کنید

در طول روز میزان انرژی خود را بین ۱ تا ۱۰ درجه‌بندی کنید؛ به‌طوری که ۱۰ بیشترین میزان انرژی باشد. به جزئیات روز خود توجه کنید تا بتوانید افراد یا وقایعی که بیشترین تأثیر را بر شما داشته‌اند، شناسایی نمایید.

۲- تغییرات ساده و جزئی ایجاد کنید

هنگامی که افراد یا حوادث مخرب انرژی خود را شناسایی کردید، به مراحل بعدی فکر کنید. به‌جای تلاش برای حل تمامی مشکلات در یک زمان خاص، یک بخش مهم را انتخاب کرده و در تعیین اهداف، واقع‌بین باشید. برای نمونه، اگر بی‌نظمی منزل یک منبع بزرگ استرس روزانه برای شما است، به‌جای غرق شدن در تمیزکاری هم‌زمان، هر هفته یک کابینت، گنجه و یا کشو را برای نظم دهی انتخاب کنید؛ پس از آن هر زمان که احساس آمادگی داشته‌اید، به سراغ هدف بعدی بروید.

۳- برنامه بریزید و اولویت‌بندی کنید

در طول روز، زمانی که سطح انرژی در بالاترین سطح خود قرار می‌گیرد را شناسایی کرده و وظایف مهم را در این لحظات که احساس سرزندگی و سازندگی دارید، انجام دهید تا از این انرژی به‌خوبی بهره برید.

 

منبع: چطورپدیا

۲۸ بهمن ۹۷ ، ۲۳:۵۹ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
viator baran4

چطور نگرش مثبت به زندگی را بسازیم؟

چطور نگرش مثبت به زندگی را بسازیم؟

به موسیقی خوب گوش فرا دهید

۱- به موسیقی خوب گوش فرا دهید

موسیقی یقیناً خلق و خوی فرد را بهبود می‌بخشد و گوش سپردن به موسیقی روح را آرام می‌کند. شروع صبح با یک موسیقی لطیف باعث می‌شود تا روز خوبی را آغاز کنیم و گوش دادن به موسیقی قبل از خواب، باعث می‌شود تا خواب آرامی در طول شب داشته باشیم.

۲- کمتر تلویزیون تماشا کنید

مطالعات نشان داده افرادی که کمتر تلویزیون تماشا می‌کنند، شادتر هستند. تماشای تلویزیون اغلب زمان زیادی را به خود اختصاص می‌دهد و معمولاً کیفیت برنامه‌های تلویزیون چندان مناسب نیست و صرف این زمان زیاد، کمکی به رشد فرد نمی‌کند. سعی کنید برنامه‌های خاصی که بسیار مورد علاقه شما هستند را انتخاب کنید و تنها در زمان پخش آن برنامه تلویزیون را روشن نمایید و باقی زمان خود را به کارهای مفید و مفرحی مانند وقت گذراندن با خانواده سپری کنید.

۳- هیچ کاری را به‌ صورت پراکنده انجام ندهید

هر بار که کاری انجام می‌دهیم، باید از خود بپرسیم که آیا در انتهای روز می‌توانم با خیال راحت بگویم برای انجام کار مفیدی زمان گذاشته‌ام؟ من دقیقاً به‌محض آن که دریابم سایتی بیش از حد زمانم را به خود اختصاص می‌دهد، آن را مسدود می‌کنم. این‌طور نیست که از این سایت‌ها لذت نبرم، مسئله این است که این سایت‌ها ارزش صرف وقت را ندارند. این زمان می‌تواند صرف یادگیری چیزی جدید یا تکمیل پروژه‌هایی شود که حائز اهمیت هستند. زمان فوق‌العاده ارزشمند است.

۴- مراقب منفی‌بافی باشید

جامعه‌ای که خود را هوشمند می‌داند گاهی گرایش‌هایی به سمت منفی‌بافی دارد، زیرا در برخی از مواقع عیب‌جویی از سایر افراد، همچون یک مکانیزم ارسال سیگنال صریح، حاکی از برتری هوش فرد نسبت به کسی است که مورد اصلاح قرار گرفته است. منفی‌بافی و عیب‌جویی یکی از مسائلی است که ممکن است تمام شب فکر انسان را به خود مشغول کند. هر گاه که فکرتان با افکار منفی مشغول شد، سعی کنید کاری مفید برای خود پیدا کرده و به آن کار بپردازید.

۵- زمانی برای خلوت با خود بیابید

ابتدا نوشته بودم: «زمان‌هایی را تنهای تنها بگذرانید» اما بعد آن را تغییر دادم، زیرا اگر این تنهایی مداوم باشد، ممکن است سبب بروز مشکلاتی شود. بودن با افراد دیگر طبیعتاً سبب خوشحالی و خرسندی انسان خواهد شد؛ اما من این نکته را وارد این فهرست نمی‌کنم، زیرا تقریباً همه‌ی افراد بخشی از زمان خود را صرف دیدار با دوستان خود می‌کنند. از سوی دیگر، اینکه زمانی را به خلوت کردن با خود اختصاص دهیم تقریباً یک تابو محسوب می‌شود. افراد معمولاً اختصاص زمان به خلوت و تنهایی را نشانه انزوا می‌دانند و چندان به آن اهمیت نمی‌دهند اما شما سعی کنید که زمانی را به تنهایی خود اختصاص داده و با خود خلوت نمایید و در این خلوت، خود را بهتر بشناسید. از زمان‌های تنهایی خود و این آرامش لذت ببرید.

۶- ورزش کنید

ورزش بهترین راه ممکن برای افزایش خوشحالی فرد در لحظه است. ورزش کردن سبب خرسندی فرد خواهد شد. دویدن را در برنامه‌ی خود بگنجانید. در ابتدای کار احساس انزجار نسبت به آن طبیعی است، اما لذتی که تا انتهای کار رفته رفته بیشتر می‌شود، به طرز خارق‌العاده‌ای ارزش تحمل ناامیدی گام‌های اول را خواهد داشت. نمی‌توان حدی برای نکات مثبت ورزش متصور شد. همچنین نکته فوق‌العاده‌ی دیگری در مورد ورزش، زمانی است که به‌تنهایی و برای خود صرف می‌کنید.

۷- یک طرح و نقشه داشته باشید

تعیین یک هدف و حرکت به‌سوی آن، کلید خوشبختی است. لزوماً صرف دستیابی به هدف سبب خوشحالی فرد نخواهد شد، بلکه این روند دستیابی به هدف است که لذت‌بخش است. به‌عنوان مثال، من به‌شخصه زمانی که صرف کار تدریس می‌کنم، این فرایند تدریس است که ذاتاً برای من لذت‌بخش است نه صرف کسب درآمد از این طریق!

۸- زمانی را به کارهایی که از انجام آن‌ها لذت می‌برید، اختصاص دهید

این جمله خیلی کلی است، اجازه دهید با یک مثال آن را شرح دهم.

یکی از چیزهایی که زندگی مرا تغییر داد یافتن انجمن‌هایی با تمرکز کلی بر روی فعالیت‌هایی بود که همیشه برای من لذت‌بخش بوده‌اند. برای مثال من کار ترجمه را همیشه دوست داشتم و مایل بودم که در این زمینه به فعالیت بپردازم اما با وجود تسلط بر زبان انگلیسی قادر به شروع این کار نبودم؛ اما چند سال پیش با گروه‌های آموزش فن ترجمه آشنا شدم و کارم در این زمینه را آغاز کردم و سال‌هاست که به این کار مشغول هستم. این کار به‌تدریج مرا به سمت اهداف بزرگ‌تری سوق داد و خشنودی و رضایت مرا در پی داشت.

۹- تعریف خود از شادی را تغییر دهید

یکی دیگر از دلایلی که برخی افراد نسبت به دیگران انسان شادتر هستند، آن است که تعریف آنها از شادی نسبت به بقیه‌ی افراد تعریفی به‌مراتب آرامش‌بخش‌تر است. این افراد به دنبال یک رضایت همیشگی و پایدار نیستند و فکر نمی‌کنم هرگز بتوان با این تفکر زندگی کرد. خوشحالی آنها تا حدی به ثبات و پایداری نزدیک است. اگر ذهنیت خود به شادی و خوشبختی را تغییر دهیم، انسان‌های شادتری خواهیم بود و در آرامش بیشتری زندگی خواهیم کرد. خوشبختی لزوماً به این معنی نیست که تمام شرایط زندگی دلخواه شخص فراهم باشد. ما می‌توانیم از تمام داشته‌های خود لذت ببریم و از مسیر تلاش برای دستیابی به زندگی دلخواه خود لذت برده و شادی و خوشبختی و آرامش را به خود هدیه دهیم.

۱۰- اتفاقاتی که احساس رضایت و خرسندی در پی ندارند را نادیده بگیرید

منطق می‌گوید: «اگر چیزی سبب بروز ناراحتی باشد، به‌ جای نادیده گرفتن آن می‌بایست دلیل آن را فهمیده و آن را رفع کنیم.» اگر می‌توانید این کار را انجام دهید بسیار خوب، عالی است! اما اگر نشد، بدانید که بالفرض اگر نمره آزمونی خوب نشد، هیچ دلیلی برای ناراحتی و اندوه وجود ندارد.

منطق دیگری می‌گوید: به احتمال زیاد دلیل این اندوه، تلاش زیاد مغز برای بهبود است. در حقیقت، این تلاش کلید اصلی افسردگی خواهد بود: جنبه‌های مثبت افسردگی.

مثالی می‌زنم که هر دو منطق را در بر خواهد گرفت. برای نمونه خاطرم هست یکی از دوستانم تعرف می‌کرد که «یک یا دو سال پیش که با شریکم در مذاکرات شرکت می‌کردیم، زمانی که شکست می‌خوردیم تا مدتی طولانی عمیقاً به این مسئله فکر می‌کردیم که کجای کار اشتباه کرده‌ایم. به این ترتیب به سرعت در امر مذاکره بهتر و بهتر شدم.». دوست من به دلایل بروز ناراحتی فکر می‌کرد و ریشه مشکل را پیدا می‌نمود و با این کار باعث رشد خود می‌شد.

فکر کردن به دلایل ناراحتی جنبه دیگری نیز دارد. برای مثال، ناراحتی و افسردگی و القای این تفکر که چقدر کندذهن بوده‌اید که موفق به کسب نمره‌ی خوب در امتحان ریاضی نشدید، تحت هیچ شرایط کمکی به پیشرفت در درس ریاضی نخواهد کرد. نگرانی را کنار گذاشته و به جای آن به تمرین ریاضی بپردازید.

۱۱- راهی برای اندازه‌گیری میزان پیشرفت خود یافته و سپس آن را اندازه‌گیری کنید

اگر بازی‌های ویدئویی اعتیادآور هستند، دلیلی وجود دارد. پر کردن نوار تجربه در بازی‌ها و ارتقای آن به سطح بعدی برای فرد فوق‌العاده رضایت‌بخش است. به عقیده‌ی من اگر بتوانیم این مفهوم را به دنیای واقعی عرضه کنیم، نتیجه واقعاً جالب خواهد بود. من در انتهای فهرست به این نکته اشاره کرده‌ام و دلیل آن این است که متأسفانه این مسئله‌ به‌ندرت در دنیای واقعی انجام‌ شده است.

من برای مدتی میزان دویدن و سرعت متوسط خود را تحت نظر گرفتم و برآورد کردم، مشاهده‌ی پیشرفتی که پس از یک هفته داشتم بسیار لذت‌بخش بود. همچنین در کنار دویدن به عنوان یک مسیر پیشرفت حس رضایتمندی، ورزش نیز می‌کردم؛ ترکیب این دو در کنار هم میزان خرسندی و رضایتم را چندین برابر کرد.

۱۲- آگاه باشید که شادی یک پاداش تکاملی است، نه یک حقیقت عینی!

شادی معمولاً چیزی نیست که در لحظه قابل مشاهده باشد. شادی نتیجه تمام کارهای درست و نگرش درست و مثبت به زندگیاست. شادی حاصل لذت بردن از مسیر موفقیت و پیشرفت است. سعی کنید از لحظات زندگی لذت ببرید. هر لحظه در گذر است و دیگر برگشتی نخواهد داشت. از معجزه زندگی لذت ببرید!

 

منبع: چطورپدیا

۰۵ بهمن ۹۷ ، ۱۵:۵۹ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
viator baran4

چطور با کمک خداوند از مشکلات عبور کنیم؟

چطور با کمک خداوند از مشکلات عبور کنیم؟

 «اگر خداوند فرد را به نقطه‌ای بکشاند، خود او را در عبور از آن هدایت خواهد کرد».

 

یکی از بزرگان دنیای تجارت که در برهه‌ای از زندگی شکست خورده بود، تعریف می‌کرد:

«مدتی قبل، از شرکتی که خود طی یک دوره‌ی سه ساله طولانی و خسته کننده بنا نهاده بودم، کنار کشیدم. بیش از ۱۰۰۰۰ ساعت از عمرم و سرمایه‌ای هنگفت صرف توسعه‌ی پلت‌فرم آن کردم. حدود یک سال بعد شریکی برای شرکت پیدا کرده و ۵۰% از سهام شرکت را به او دادم.

 

من ذاتاً آدم بخشنده‌ای هستم. همه می‌دانید، وقتی چیزی را به کسی می‌بخشیم، انتظار نداریم از ما سوءاستفاده کنند. پس از گذشت سه سال کنار کشیدم. باید شخصیت او را می‌شناختم؛ اما نکته‌ی جالب اینجاست که اکنون دیگر ذره‌ای از او عصبانی نیستم. میدانم که خداوند مرا به دلیلی از آن موقعیت نجات داد.

 

از آن زمان به بعد برکات زیادی وارد زندگی‌ام شده و این به طرز حیرت‌انگیزی برای من کافی است. چرا که تصمیم گرفتم به‌جای منفی‌بافی، به نکات مثبت نگاه کنم. وقتی مشکلی رخ می‌دهد، هرکسی انتخابی دارد. می‌توانیم بنشینیم و برای آن اتفاق سوگواری کنیم. می‌توانیم ناراحت باشیم و با دیگران با عصبانیت برخورد کنیم. یا اینکه فقط بگذریم. من تصمیم گرفتم به جای دعوا و مجادله، بگذرم. البته این چیزی نیست که فقط در خون من باشد.

 

کاری که خداوند کرد، تنها نجات من از آن شرایط نبود. او مرا قوی‌تر ساخت. بزرگ‌تر. بهتر. به گونه‌ای که بیشتر قادر به درک جهان وکسب و کار و اطرافیان خود بودم؛ اما مهم‌ترین چیزی که من در میان آن شرایط آموختم آن بود که اگرچه در زندگی با چالش‌های فراوانی روبرو هستیم، اما هدف این چالش‌ها ساختن ماست، نه شکست ما.»

 

زمانی که از اعماق جهنم سختی‌ها عبور می‌کنید، بدیهی است که به این‌ها فکر نخواهید کرد. این تفکرات یک‌باره از ذهن عبور نمی‌کند؛ اما نقطه اوج رشد فرد، جایی دقیقاً در مرکز درد و رنج است. به همین دلیل است که خداوند خود ما را به آن نقطه برده و متعاقباً خود بازمی‌گرداند. قطعاً دلیل و قافیه‌ای برای این کار او وجود دارد. فقط ما در آن لحظه قادر به درک آن نیستیم.

 

باید بیاموزیم که بر روی کارهای خوب تمرکز کنم. بیاموزیم که خصومت، حسرت و درد را در چارچوب در جا بگذاریم و برویم؛ زیرا به عذاب آن نمی‌ارزد. ارزش مریضی و احساسات منفی پس از آن را نخواهد داشت. قانون جاذبه بیان می‌کند که بر اساس انرژی ارتعاشی که از خود ساطع می‌کنیم، چیزهایی را به خود جذب می‌کنیم. هر چیزی مشابه خود را جذب می‌کند. به افکار منفی فکر کنید و خواهید دید که چیزهای منفی اتفاق می‌افتند.

 

حال، چه به خدا اعتقاد داشته باشیم، چه به الله، بودا و یا صرفاً به یکپارچگی معنوی که همه ما را به هم متصل می‌کند، همگی می‌دانیم که چیزی وجود دارد. چیزی فراتر از آنچه قادر به دیدن آن هستیم. چیزی فراتر از داده‌های تجربی که اغلب برای اثبات وجود چیزی به آن نیازمند هستیم. چیزی موجود در اتر، ابدی، کوارک‌ها و لپتون‌هایی که تمام مواد و انرژی‌های موجود در جهان را به هم متصل می‌کنند.

چطور به این سفر اعتماد کنیم؟

می‌دانم که اعتماد به این سفر سخت است. سخت است باور کنیم در گوشه و کنار، چیزهای خوبی برای ما وجود دارند. به‌ویژه در گذر از مشکلات و سختی‌ها. به‌ویژه زمانی که در اطرافمان همه چیز در حال سقوط و اتفاقات بد در حال وقوع است. همه این را می‌دانند. با این حال، اعتقاد واقعی در قلمرو ایمان استوار است. بدان معنی که اگرچه مطمئن نیستیم نجات اتفاق می‌افتد، اما باید وقوع آن را باور کنیم. باید با ثقل وجود خود آن را باور کنیم. این باور به فرد الهام بخشیده و برای ادامه‌ی راه به او انگیزه می‌بخشد. باید به این سفر اعتماد کنید. باید اعتماد کنید که خداوند شما را از آن عبور خواهد داد.

 

یکی از دوستانم تعریف می‌کرد: «در ۱۶ سالگی با یک ماشین تصادف کردم. تأثیر ضربه را خاطرم نیست؛ اما آن‌قدر شدید بود که حدود ۱ متر دورتر از جایی که از آن عبور می‌کردم، وسط یک خیابان شلوغ ۳ بانده پرتاب شدم. شدیداً ناراحت و پریشان بودم. هیچ نمی‌دانستم چه اتفاقی رخ داده، چشمهایم را که باز کردم دیدم که جمعیت زیادی اطرافم جمع شده است. چهره یک زن در خاطرم مانده، چشم‌هایی مهربان داشت. به من گفت که یک تصادف کوچک داشته‌ام. کوچک؟ نمی‌توانستم تمرکز کنم و صحنه‌ای که پس از آن در خاطرم هست، در آمبولانس بودم و لباس‌هایم را پاره می‌کردند. میزان آسیبی که متحمل شدم می‌بایست مرا می‌کشت؛ اما کسی مراقب من بود. تا همین امروز نمی‌توانم سر دربیاورم که چطور ممکن است با اتومبیلی که با سرعت ۱۰۰ کیلومتر بر ساعت در حال حرکت است تصادف کنم و جان سالم به در ببرم تا امروز بتوانم آن را تعریف کنم؟ چطور ممکن است ۱ متر در خیابانی شلوغ پرتاب شوم و زنده بمانم؟ زندگی من از آن لحظه کاملاً تغییر کرد. در این اتفاق، همه چیز به کمک دستی دیگری از غرق شدن نجات یافت.»

 

او به این سفر اعتماد کرد. باور کرد که خداوند برنامه‌ی دیگری برای وی داشت. این طرح هیچ ارتباطی با وضع آن لحظه‌ی دست من نداشت. در حقیقت آن روز، خود به‌تنهایی مسیر زندگی‌ وی را تغییر داد. او می‌گوید: «هر چیزی که اکنون در زندگی‌ام دارم از برکت دوراهی آن جاده است. هرچند که دردناک بود، اما مرا به‌جایی هدایت کرد که باید می‌رسیدم.»

رد پا روی شن

چند سال پیش یک قطعه هنری کوچک هدیه گرفتم. نام آن رد پا روی شن بود، شعری بر روی آن نوشته شده بود و تصویری از برخورد امواج به یک ساحل طلایی بود که ردپایی بر روی آنجا مانده بود. من هرگز آن تصویر قاب شده را فراموش نمی‌کنم. بر روی آن، واژه‌های کنایه‌آمیز شاعر خودنمایی می‌کرد:

 

‌شبی، رویایی دیدم

 

همان‌طور که در کنار ساحل با پروردگارم راه می‌رفتم.

 

بر روی پرده شب، تمام روزهای زندگی‌ام را مانند فیلمی می‌دیدم.

 

برای هرکدام از صحنه‌ها، دیدم که دو رد پا بر روی شن نقش بسته است.

 

یکی متعلق به من و دیگری به پروردگارم.

 

راه ادامه یافت تا تمام روزهای تخصیص یافته خاتمه یافت.

 

آنگاه ایستادم و به عقب نگاه کردم.

 

در بعضی جاها فقط یک رد پا وجود داشت اتفاقاً، آن محل‌ها مطابق با سخت‌ترین روزهای زندگی‌ام بود.

 

روزهایی با بزرگ‌ترین رنج‌ها، ترس‌ها، دردها و..

 

ناراحت شدم و از او پرسیدم:

 

خداوندا تو به من گفتی که اگر بپذیرم که با تو حرکت کنم،

 

در تمام ایام زندگی‌ام کنار من خواهی بود

 

اما اکنون می‌بینم که در غم‌انگیزترین و سخت‌ترین دوران زندگی‌ام،

 

تنها یک رد پا بر روی شن دیده می‌شود.

 

نمی‌توانم درک کنم که چرا زمانی که بیشتر از همیشه به تو نیاز داشتم مرا تنها گذاشتی

 

خداوند پاسخ داد: «فرزند عزیزم، تو را دوست دارم و به تو گفتم در تمام سفر با تو خواهم بود.

 

من هرگز تو را تنها نخواهم گذاشت.

 

نه حتی برای لحظه‌ای و چنین نکردم.

 

هنگامی ‌که در آن روزها، یک رد پا بر روی شن دیدی،

 

من بودم که تو را به دوش کشیده بودم..»

 

وقتی به اینکه خداوند ما را از درد و رنج عبور خواهد داد فکر می‌کنم این شعر را به خاطر می‌آورم. نکته این است که ما همیشه قادر نیستیم موجودیت همه چیز را درک کنیم. همیشه نمی‌توانیم منطق اتفاقاتی که رخ می‌دهد را درک کنیم. گاهی اوقات اتفاقات بدی رخ می‌دهند که از کنترل ما خارج هستند؛ اما من به‌شخصه، از آن مشکلات به درک بنیادی داشتن ایمان باز می‌گردم. تعریف واقعی ایمان این است: «اعتماد کامل و یا داشتن اطمینان کامل به چیزی»

 

چطور می‌توانیم ایمان داشته باشیم وقتی به کمک خداوند در گذر از مشکلات و مسائل شک داریم؟ اگر همواره با ذهنی بسته و کوته زندگی کنیم، چطور به اتفاقات بزرگ‌تر و بهتری که قرار است رخ دهند اعتماد کنیم؟ نکته‌ای درباره ذهنیت باز و فراخ وجود دارد که باید به آن اشاره کنم. به خاطر داشته باشید که انسان‌ها نیامده‌اند که فقط زندگی کنند، آمده‌اند که رشد کنند و کامیاب شوند. ما نسل‌ها و نسل‌ها برای دستیابی به این کامیابی تلاش کرده‌ایم؛ اما مادامی که ذهن بسته‌ای داریم نمی‌توانیم رشد کنیم. ناچاریم که پا فراتر بگذاریم.

روزهای سخت همیشگی نیستند.

به گفته‌ی رابرت شولر، «روزهای سخت همیشگی نیستند، اما انسان‌های سخت چرا!». بگذارید چیزی درباره‌ی مقاوم بودن و سخت‌کوشی برای پیشروی به شما بگویم، مهم نیست که تاکنون چه اتفاقاتی در زندگی‌تان رخ داده است. مهم نیست از چه شکست‌های عظیم و عقب‌گردها بدی رنج‌ کشیده‌اید، همواره مسیری رو به جلو وجود دارد.

می‌دانم که گاهی رهایی از درد و رنج کار آسانی نیست. غلبه بر احساس خشم یا گناه آسان نیست. خلاصی از غیظی که فرد را به عقب می‌کشاند امری محال است؛ اما هیچ‌کدام از این احساسات منفی کمکی به ما نخواهند کرد. فقط ما را محدود می‌کنند. ایمان خود را حفظ کنید. خداوند شما را از میان مشکلات عبور خواهد داد.

روزهای سخت، قطعاً همیشگی نخواهند بود. اگر هنوز در کشمش با آن‌ها هستید، در اینجا به ۵ کاری که بدون فوت وقت برای عبور از سختی‌ها باید انجام دهید اشاره می‌کنم.

۱-قلب خود را پر از قدردانی کنید.

  • هربار که تصمیم گرفتم بر شکست یا عقب‌گردی پیروز شوم، به این فکر کردم که چقدر برای تمام چیزهایی که دارم قدردان هستم. قدردانی برای چیزهایی که داریم کار سختی است. اغلب اشتیاق ما برای چیزهایی است که در اختیار نداریم. کار بهتری می‌خواهیم. ماشین بهتری می‌خواهیم. یک خانه بزرگ‌تر، همسر، فرزند یا ثروت بیشتر. اغلب برای چیزهایی که در لحظه داریم، قدردان نیستیم.
  • حقیقت را می‌خواهید؟ هر چیزی که همین الان در زندگی خود دارید، روزی یک آرزو بوده است. یک امید یا رؤیا. امروز همه‌ی آن‌ها را دارید؛ اما ما همواره بیشتر می‌خواهیم. البته این خواستن همیشگی، مادامی که به قیمت قدرناشناسی داشته‌هایمان تمام نشود، هیچ اشکالی نخواهد داشت.
  • تصور کنید که در حال حاضر بسیاری از انسان‌ها در شرایطی به‌مراتب بدتر از شما به سر می‌برند. مطمئناً فکر کردن به آن ساده نخواهد بود. یا حتی ممکن است فکر کنید که هیچ‌کس نمی‌تواند در شرایطی بدتر از این باشد؛ اما باور کنید که هستند. در جهان سرد و تاریک بیرون، جنایاتی رخ می‌دهند که فراتر از حد تصور انسان است؛ بنابراین، بار دیگر که به سختی روزهایی که در آن قرار گرفته‌اید، فکر کردید، قلب خود را با قدردانی پر کنید.

۲- خودتان را در آینده تصور کنید.

  • صرف نظر از باوری که دارید، همواره قدرتی محض در افکار متمرکز شده وجود دارد. یکی از راه‌های گذر از دشواری‌ها، تصور خود در آینده است. در این باره سخنان زیادی از بزرگان وجود دارد. درباره‌ی تصور حال خود هنگامی که موفقیتی کسب کرده‌ایم، چه احساسی خواهد داشت؟ آن روز چطور به نظر می‌رسد؟
  • این تصور بسیار فراتر از تعیین اهداف است. این دقیقاً تصور حال خود پس از دستیابی به اهدافمان است. باور کنید، این طرز فکر قدرتی محض و درنده‌خویی خاصی به همراه خواهد داشت. لازمه‌ی آن ذهنی فراخ است. به قول معروف، به چیزی فکر کنید و به آن تبدیل شوید. جمله‌ای درست‌تر از این تا کنون گفته نشده است.
  • این مفهومی است که توسط گرازیوسی، کسی که توسط موفق‌ترین مربیان جهان پرورش داده شده، بیان شده است. ذهنیت بسیار مهم است. وقتی درباره‌ی دستیابی به اهداف دور و دراز سخن می‌گوییم، ذهنیت مهم‌ترین مسئله است. خود را با آنچه دیگران می‌گویند و یا ظرفیتی که خود فکر می‌کنید در وجود شما است، محدود نکنید. ما به معنای واقعی کلمه قادر هستیم تا هر کاری را انجام دهیم.

۳- بر مسئله‌ی همکاری و مشارکت تمرکز کنید.

  • اگر اکنون از درد زیادی در زندگی خود رنج می‌برید، تمرکز خود را روی همکاری با اطرافیان قرار دهید. چطور می‌توانید به دیگران کمک کنید؟ یکی از بزرگان تجارت می‌گوید: «زمانی که از شرکتی که قلب و روحم را در آن ریخته بودم، کنار کشیدم، به جهان بیرون رفتم، انسان‌هایی در بالاترین سطح موفقیت یافتم و پیشنهاد دادم که به آن‌ها کمک کنم. در ازای این کمک هیچ تقاضایی نداشتم. فقط کمک کردم. گفتم اگر اجازه بدهید می‌خواهم به شما خدمت کنم. اگر چیز ارزشمندی دارید که می‌توانید آن را به مردم جهان ببخشید، این کار را بکنید و در عوض آن چیزی نخواهید. در عوض چیزی را قبول نکنید. فقط خوبی کنید و می‌بینید که آن خوبی به شما باز خواهد گشت.»
  • شاید این کار نیروی کارما یا هر نیروی دیگری است که در طبیعت جریان دارد؛ اما به‌درستی عمل می‌کند. بیرون بروید و کسی را بیابید که بتوانید به نحوی به او کمک کنید. حال این کمک خواه با اختصاص وقت، پول و یا سایر منابع در دسترس باشد، آن را انجام دهید. به دیگران کمک کنید. در خدمت باشید. مشارکت کنید. ببخشید و ببخشید و باز هم ببخشید. اینجا دقیقاً جایی است که جادو اتفاق می‌افتد.

۴- صبور باشید، اتفاقات خوب بار دیگر رخ می‌دهند.

  • اگر خداوند شما را به آن نقطه رسانده، خود بنده‌اش را از آن عبور خواهد داد؛ اما این اتفاق در مدت زمانی کوتاه رخ نمی‌دهد. زمان می‌برد. پس صبور باشید. انتظار نداشته باشید که در عرض چند ساعت یا یک روز اتفاقی بیفتد. ایمان خود را حفظ کنید و ثابت‌قدم باشید. به هر سختی که ممکن است، در برابر وسوسه‌ی رها کردن همه چیز و به باد سپردن آن‌ها تسلیم نشوید. ابداً ارزش آن را نخواهد داشت.
  • صبر یک فضیلت است. صبور بودن آسان نیست، میدانم؛ اما بسیار حائز اهمیت است. همواره برنده‌ی نهایی، ایستادگی است. لاک‌پشت برنده است، چون همیشه آرام و پایدار است. اگر تسلیم نشوید، با گذشت زمان می‌بینید که اتفاقات خوب رخ خواهند داد. وقتی سال‌ها بعد به این نقطه از زندگی خود نگاه می‌کنید، از اینکه از پس آن برآمدید، لذت خواهید برد.
  • سعی نکنید فرار کنید. به مواد مخدر و الکل تکیه نکنید. ارزشش را ندارد و تنها شرایط را از آنچه هست بدتر می‌کند. پایدار بمانید و ایمان خود را حفظ کنید. این تنها کاری است که باید انجام شود.

۵- زمان تمام زخم‌ها را التیام می‌بخشد، فقط به آن‌ زمان دهید.

  • زمان همه چیز را حل می‌کند. همه ‌چیز را. وقتی با مشکلات دست و پنجه نرم می‌کنیم، فکر کردن به چنین چیزی مشکل است، اما حقیقت دارد. یک آزمون تورنسل وجود دارد که می‌توانید از آن کمک بگیرید. این سؤال را از خود بپرسید. ۵ سال دیگر، این مسئله چقدر مهم خواهد بود؟ حتی ممکن است نتوانید آن را به خاطر آورید. حتی اگر هنوز در خاطرتان باشد، چقدر در آینده اهمیت خواهد داشت؟
  • اهمیت این مسئله آن است که منابع ذهنی و احساسی و روحی انسان به‌سادگی قابل تخلیه هستند. وقتی اجازه دهید اتفاقات بد چرکین شوند و برای تمرکز بر جنبه‌های مثبت زندگی تلاش نکنید، در سراشیبی سقوط قرار خواهید گرفت. پس مراقب چیزهایی که به آن‌ها فکر می‌کنید و طرز فکر خود نسبت به آن‌ها باشید. مشکلات موقتی خواهند بود.
  • حتی اگر در معرض یک ضرر عمده قرار گرفتید، لازم است پوششی طلایی برای آن بیابید. در حقیقت این پوشش نقشی تعیین‌کننده‌ دارد. همواره در دل شرایط بد، راهی برای ایجاد خوبی دست و پا کنید. همیشه راهی برای انجام این کار وجود دارد. فقط باید آن را پیدا کنید.

 

منبع: چطورپدیا

۱۸ دی ۹۷ ، ۱۶:۰۲ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
viator baran4