مجله خلاقیت و نوآوری

طبقه بندی موضوعی

۱۲ مطلب با موضوع «بازاریابی» ثبت شده است

بازار هدف کسب و کار چیست؟

عقل سلیم نیز به روشنی شهادت می‌دهد که نمی‌توان (و نباید) محصول خود را به همه‌ی مردم جهان فروخت. با این کار، پول و منابع بسیاری به سرعت هدر می‌رود.

اما چگونه می‌توان فهمید مخاطب هدف ما چه کسانی هستند؟ چه کسانی یا چه چیزهایی باید باشد؟ از کجا بدانیم؟ در ادامه، پنج توصیه برای پی بردن به این موضوع ارائه شده است.

۱- به دنبال راضی نگاه داشتن همه نباشید

راهبرد یعنی تمرکز. مثلاً فرض کنید قصد راه‌اندازی یک رستوران را دارید. کدام یک از سه گزینه‌ی زیر آسان‌تر است؟

  • راضی نگاه داشتن مشتریان ۴۰ تا ۷۵ ساله‌ی پولداری که بیشتر از قیمت غذا، به سالم بودن آن فکر می‌کنند و از غذای گیاهی استقبال کرده و فضای آرام را می‌پسندند.
  • راضی نگاه داشتن مشتریان ۱۵ تا ۳۰ ساله‌ای که بودجه‌ی محدودی دارند و به دنبال مکان‌های پرسروصدا ولی قیمت‌های پایین و غذاهای فست‌فودی هستند.
  • راضی نگاه داشتن همه.

واقعاً امیدوارم یکی از دو مورد اول را انتخاب کنید و به سراغ گزینه‌ی سوم نروید. چکیده‌ی بازاریابی هدف همین است؛ تقسیم‌بندی کرده و پیروز شوید. گروه‌های مختلف افراد، نقطه نظرات و سلایق مختلفی دارند. در بیشتر موارد، تلاش در جهت راضی نگاه داشتن همه، به نارضایتی همه می‌انجامد.

Building in a hand businessmen

۲- تقسیم‌بندی بازار را یاد بگیرید

منظور از تقسیم‌بندی، چیزی شبیه به برش‌های کیک یا پرتقال است، با این تفاوت که در اینجا تقسیم‌بندی در کل بازار انجام می‌شود.

در مثالی که در نکته‌ی اول با بیان «تقسیم‌بندی کرده و پیروز شوید» ذکر کردیم، بازه‌ی مشخص سنی، ثروت و سلیقه‌ی مردم در انتخاب فضا، تقسیم‌بندی آن بازار خاص را تعیین می‌نماید. جمعیت‌شناسی بر اساس معیارهای قدیمی نظیر سن، جنسیت و غیره انجام می‌شود.

حتماً تقسیم‌بندی‌های بازاری که در مقاله‌ها، مصاحبه‌ها و مباحث کسب‌وکار به‌طور مکرر مطرح می‌شوند را دیده‌اید. افراد غالباً به سراغ گروه‌های سنی، جنسیتی، درآمدی و غیره می‌روند. تقسیم‌بندی کرده و پیروز شوید، مفهومی ساده است. با تقسیم‌بندی بازار می‌توانید این مفهوم ساده را در کسب‌وکار خود جامه‌ی عمل بپوشانید.

فرض کنیم به نظر شما، بازار هدفی که دارید، سنین ۴۰ تا ۷۵ سال پولدار و علاقمند به غذای سالم را شامل می‌شود. چطور می‌توانید فرض خود را مبنی بر این که این جمعیت، مشتریان هدف ایده‌آل شما خواهند بود، اعتبارسنجی نمایید؟ تحقیق بازار در این مرحله وارد عمل می‌شود. صحبت با مشتریان و مشتریان احتمالی یکی از بهترین روش‌های انجام این نوع تحقیق است؛ اما رویکردهای بسیاری برای آن وجود دارد.

بازار هدف کسب و کار

۳- به‌شکلی خلاقانه از تقسیم‌بندی استفاده کنید

راهبرد بازار هدف خود را به تقسیم‌بندی بازار بر اساس سن، جنسیت و سطح اقتصادی محدود نکنید.

مثلاً شرکت اَپل برای فروش رایانه‌ی خود، بازار را به گروه‌های کاربری زیر تقسیم کرد:

  • خانه
  • مدرسه
  • کسب‌وکار کوچک
  • کسب‌وکار بزرگ
  • دولت

همچنین برای یک مرکز خرید می‌توان بازار را به تقسیم‌بندی بازاری به‌اصطلاح روان‌شناختی تقسیم کرد. در این تقسیم‌بندی، گروه‌های کاربری زیر در نظر گرفته شده بودند.

  • کودکان و خانواده‌هایی مرفه و ثروتمند از حومه‌های شهر
  • مدیران اجرایی و متخصصین تحصیل‌کرده و سیار با خانواده‌ای نوجوان. تولیدکنندگان بزرگ و مسافران بین‌المللی
  • کارمندان دفتری جوان با درآمد متوسط به بالای ساکن حومه‌ی شهر بودند.
  • پولدارهایی که از استرس زندگی شهری گریخته و یک زندگی روستایی تجملاتی را آغاز کردند

برخی کسب‌وکارها نیز وجود دارد که مشتریان کسب‌وکار خود را به انواع فرایند تصمیم‌گیری تقسیم‌بندی نمود:

  • تصمیم‌گیری توسط انجمن
  • تصمیم‌گیری توسط مدیر عملیاتی
  • تصمیم‌گیری توسط مالک

هر کدام از این تقسیم‌بندی‌های خلاقانه می‌توانند به شما کمک کنند تا یک بازار هدف تعیین نمایید و همچنین می‌توانند نقطه‌ی شروعی برای ترسیم شخصیت کاربر یا خریدارو ابزار کاربردی دیگری برای درک مخاطبین هدف و توسعه‌ی پیام‌های بازاریابی مناسب‌تر باشند.

بازار هدف کسب و کار

۴- هویت منحصربه‌فرد خود را نیز در نظر داشته باشید

کسب‌وکار شما احتمالاً انعکاس‌دهنده‌ی هویت شما و کاری که دوست دارید انجام دهید و همچنین کاری که بهتر از هر چیز انجام می‌دهید، نیز است. تبلیغ برای افرادی که خود شما دوست دارید به عنوان بازار هدف داشته باشید، یک مزیت به شمار می‌رود. اگر بیشتر دوست دارید که یک کسب‌وکار کوچک داشته باشید، و نه یک شرکت غول‌آسا و بزرگ، پس بهتر است که کسب‌وکار کوچک را به عنوان بازار هدف تعیین کنید.

بنابراین کسی که غذای خوبی را دوست دارد که با سلیقه آماده و سرو شود، احتمالاً یک بازار هدف پولدار را به خانواده‌های جوانی که به قیمت اهمیت می‌دهند، ترجیح می‌دهد.

۵- بازار هدف را زودتر تعریف کنید و در صورت نیاز اصلاح نمایید

در سریع‌ترین زمان ممکن، بازار هدف را تعیین نموده و در ادامه‌ی مسیر به بازبینی و به‌روزرسانی آن بپردازید. نباید فکر کنید بازار هدف شما، پایه‌ای محکم و پابرجا دارد. هر چه شناخت بیشتری از مشتریان خود کسب می‌کنید، احتمالاً تعریفی که از بازار هدف دارید نیز تغییر می‌کند.

بازار هدف مناسب، احتمال موفقیت شما را افزایش می‌دهد؛ زیرا با گروهی که تعریفی شفاف و روشن دارد، بهتر ارتباط برقرار خواهید کرد و این ارتباط بهتر به معنای پایین رفتن مخارج و حصول نتایج بهتر است. اگر دلیل شما برای یادگیری روش تعریف بازار هدف، نوشتن یک برنامه‌ی کسب‌وکار است؛ یا اگر به دنبال روش‌هایی برای ارتقاء پیام‌ها و راهبردهای بازاریابی و تبلیغات هستید، این منابع را درباره‌ی بازاریابی هدف و انجام تحقیق بازار مطالعه نمایید.

 

منبع: چطورپدیا

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ اسفند ۹۷ ، ۱۶:۴۹
viator baran4

چطور از طریق کار فریلنسری، کسب درآمد کنیم؟

روش اول: تبدیل‌ شدن به یک کارمند آزاد «Freelancer»

 

۱ – با توجه به مهارتی که دارید، تصمیم بگیرید.

تصمیم خود در مورد نوع کار مستقلی که قصد انجام آن را دارید، اتخاذ کنید. مشاغل مستقل و آزاد به‌اندازه کارهای رسمی گسترده هستند و شما باید قبل از شروع این کار، آنچه را که می‌خواهید انجام دهید، مشخص کنید. مهارت‌های خود را به‌عنوان منابع باارزشی که شایستگی متعهد بودن و دریافت وجه دارند، ببینید و قضاوت کنید.

  • در مورد چیزهایی که در آن‌ها خوب هستید، فکر کنید. فقط در مورد مهارت‌هایی که می‌توان به یک فرصت برای تبدیل ‌شدن به یک کارمند آزاد استفاده شود، بیندیشید. به خاطر داشته باشید که مهارت‌های ثانویه شما، مانند تحقیق کردن و نوشتن، می‌تواند به اندازه مهارت‌های منحصربه‌فرد حرفه‌ای شما، مثلاً طراحی گرافیک یا برنامه‌نویسی کامپیوتر، مفید باشد. اگر می‌دانید نویسنده‌ای قوی هستید، می‌توانید به‌عنوان نویسنده آزاد، کسب‌وکار خود را توسعه دهید.
  • باور اینکه شما مهارت و تجربه لازم برای انجام یک کار را ندارید، آسان است اما در حقیقت شما برای شروع کار به‌عنوان یک فریلنسر، واقعاً نیاز به تجربه بسیار کمی دارید. به توانایی‌های خود اعتماد داشته باشید و تمرکز خود را بر تولید کارهای خوب بگذارید.

۲ – برای خود یک نشان تجاری یا برند ایجاد کنید.

برای اینکه در شغل فریلنسی شروع به پیشرفت کنید و برای شما به یک شغل سودآور تبدیل شود، باید در مورد اینکه چگونه کار یا محصولات خود را در معرض فروش قرار دهید، فکر کنید. این کار، ایجاد نشان تجاری (برند) نام دارد. شما باید این نشان تجاری را بر اساس آنچه می‌خواهید در معرض فروش بگذارید و اینکه چگونه این کار را انجام ‌دهید، جدای از بازار رقابت، بسازید. این نشان، هویت شما است و می‌تواند شامل وب‌سایت، آرم، وبلاگ و حساب‌های رسانه‌های اجتماعی شما باشد.

  • نشان تجاری شما باید به‌وضوح با آنچه شما به‌طور ویژه انجام می‌دهید، ارتباط داشته باشد و آنچه عرضه می‌کنید، ارزش خریدن داشته باشد. سعی کنید تمرکز خود را به یک حرفه خاص محدود کنید. به‌عنوان ‌مثال، اگر تصمیم گرفتید به‌عنوان یک نویسنده آزاد فعالیت کنید، ممکن است فقط تصمیم بگیرید که برای سایت‌های مسافرتی و کسب‌وکار آنلاین بنویسید و بنابراین، یک نویسنده آزاد در زمینه‌ی سفر می‌شوید. یا ممکن است تصمیم بگیرید که برای وب‌سایت‌های تجاری و شرکتی بنویسید. متخصص شدن در یک زمینه، در این مورد، در زمینه‌ی بسیار گسترده نویسندگی، شما را برای مشتریان بالقوه جذاب‌تر خواهد کرد، زیرا نشان می‌دهد که شما به‌جای مجموعه‌ای از مهارت‌های عمومی، یک مهارت خاص دارید که در نتیجه آن، یک جایگاه خوب برای شما ایجاد می‌شود.
  • با این ‌حال اجازه ندهید که نشان تجاری، تمرکز اصلی شما باشد. شما می‌توانید دنبال کننده‌های زیادی در اینستاگرام و توییتر داشته باشید؛ از طریق این دنبال کننده‌ها پولی کسب نمی‌کنید اما باعث معرفی و انتشار محصولات شما شده و مشتری‌های بالقوه برای کسب‌‌و‌کار و محصولات هستند. در مورد دنبال کننده‌ها یا انتشار مجدد کارهای خود، نگران نباشید و به‌جای آن، بر تولید کار باکیفیت تمرکز کنید. این راه نهایی برای ساختن کسب‌وکار آزاد و کسب درآمد است.

۳ – یک نمونه کار برای نمایش مهارت‌های خود بسازید.

بسیاری از مشتریان بالقوه برای اطمینان از توانایی انجام کار توسط شما، بیشتر علاقه‌مند به دیدن کارها انجام شده قبلی هستند تا مهارت‌های خاص شما. آن‌ها می‌خواهند نمونه‌هایی از کار شما را ببینند و تصمیم بگیرند که آیا شما برای پروژه خاص آن‌ها مناسب هستید یا خیر. بنابراین ساخت نمونه کارهای قوی، نمونه کارها و پروژه‌های انجام ‌شده گذشته، کلیدی برای ساختن کسب‌وکار شماست و در واقع شما نباید کسب‌وکار فریلنسی خود را تا زمانی که این نمونه کار را آماده نکردید، آغاز کنید. هم‌چنین، این نمونه کارها شامل توصیفاتی از افراد و سازمان‌هایی است که شما با آن‌ها کار کرده‌اید. خواندن نظرات مثبت مشتریان قبلی راجع به کار شما، به ساختن جایگاه مناسب نزد مشتریان جدید کمک خواهد کرد.

  • تولید نمونه کار نیازمند صرف زمان و منابع است. اگر شما نمونه کار قبلی و یا یک کار واقعی که در ازای آن پول دریافت کرده باشید، در دسترس ندارید، با ارائه خدمات به‌صورت حرفه‌ای و رایگان یا با اختصاص وقت آزاد خود، چند نمونه کار درست کنید.
  • به یاد داشته باشید که همیشه کار بیشتر، بهتر نیست. گرچه حجم کاری زیاد ممکن است خوب باشد و به پیشرفت شخص کمک کند، ولی مهم است که کارهای بزرگ را به‌صورت حرفه‌ای و باکیفیت انجام دهید، به‌جای آنکه فقط چندین پروژه کوچک و با کمترین سودآوری جمع‌آوری کنیم. اگر می‌خواهید با مشتریانی کار کنید که پول زیادی به شما پرداخت کنند و درنتیجه درآمد بالایی داشته باشید، پس باید به مشتریان نشان دهید که می‌توانید کاری را انجام دهید که آن‌ها به دنبال آن هستند. باز هم در نظر بگیرید که شما در ابتدای کار خود باید کارهایی به‌صورت رایگان ارائه و در اختیار مشتریان قرار دهید.
  • کار فریلنسی خود را تا زمانی که به‌طور واقعی، محصولات را ایجاد نکرده‌اید یا خدماتی که قصد فروش آن را دارید، آماده نکرده‌اید، شروع نکنید. داشتن نمونه کار به مشتریان نشان می‌دهد که شما واقعاً توانایی انجام کاری که ادعا کرده‌اید را دارا هستید و کارهای مشابه آن را به سرانجام رسانیده‌اید.

۴ – مهارت‌های تجربی کسب‌وکار خود را توسعه دهید.

شما ممکن است یک کارمند آزاد و مستقل باشید، اما باید یک تاجر نیز باشید. برای موفقیت در کسب درآمد به‌عنوان یک فریلنسر و تبدیل آن به یک حرفه، شما باید با اصول کسب‌وکار، مانند مالیات، حسابداری، بازاریابی و غیره آشنا شوید. در بسیاری از موارد، این اصول کسب‌وکار نسبت به خدمات فریلنسی یا محصولی که ارائه می‌دهید، زمان بیشتری صرف می‌کند!

  • با دوستانی، در زندگی واقعی و یا به‌صورت آنلاین، که از طریق کار فریلنسی در مورد همه جزئیات کسب‌وکار اطلاعات داشته و از این طریق کسب درآمد می‌کنند، صحبت کنید. شما همچنین می‌توانید از طریق کتاب‌ها و سایت‌های آنلاین در مورد چگونگی راه‌اندازی و پیشرفت در کارتان اطلاعات کسب نمایید.
  • اگرچه ممکن است به نظر برسد که هیچ‌گونه نگرانی در مورد کسب‌وکار فردی که کار فریلنسی انجام می‌دهد، وجود نخواهد داشت، اما داشتن یک مدل کسب‌وکار با اهداف، نتایج، معیارها و غیره می‌تواند به شما در تعیین حوزه و مقیاس کار خود به‌عنوان یک فریلنسر، کمک کننده باشد. یک مدل کسب‌وکار واضح با چشم‌انداز روشن، به مشتریان نشان می‌دهد که شما در حال انجام یک کار خوب بوده و قراردادهای واقعی و حرفه‌ای منعقد می‌کنید و مشتری با یک فریلنسر حرفه‌ای مواجه است و نه فقط کسانی که در خانه‌های خود با لباس راحتی در حال انجام کار هستند.

۵ – تنظیم یک سیستم فاکتوردهی

بخشی از کار فریلنسی به‌عنوان راهی برای کسب درآمد واقعی، شامل راه‌اندازی یک سیستم برای مطالبه و دریافت هزینه‌ها است. قبل از تماس با مشتریان بالقوه و شروع به انجام کار به‌عنوان یک فریلنسر، برای این کار آماده ‌باشید. خیلی راحت‌تر است که طول مسیر کاری را از ابتدا با حسابداری و صدور صورتحساب انجام گیرد تا اینکه این کار را به بعداً موکول کنیم. یک چارچوب مالی ایجاد کنید که به شما امکان می‌دهد، امور مالی را به‌صورت سازمان‌یافته نگهداری نمایید. انجام این کار همچنین به شما کمک خواهد کرد تا میزان درآمد کسب شده از کارتان را پیگیری کنید و بررسی کنید که آیا شما از انجام این کار سود می‌برید یا خیر. برای مدیریت هزینه‌ها کارهای زیر را انجام دهید:

  • قیمت خدمات یا محصولاتی که ارائه می‌دهید را تنظیم کنید. هزینه یک ساعت کار یا یک قطعه/محصول را تعیین کنید. آماده ‌باشید تا در مورد خدماتی که ارائه می‌دهید (به‌عنوان‌ مثال، خرابی) و در ازای آنها هزینه دریافت می‌کنید، توضیح دهید.
  • برگه‌های صورتحساب را به‌صورت الگو ایجاد کنید. به‌عنوان ‌مثال با استفاده از یک ابزار پردازش کلمه (مانند مایکروسافت اکسل)، یک فاکتور که حاوی تمام اطلاعات مهم، مانند خدمات ارائه شده، هزینه، پرداخت، آدرس پرداخت ‌کننده، گیرنده وجه و غیره باشد را طراحی کنید.
  • ایجاد یک طرح حسابداری و باز کردن یک حساب بانکی تجاری. اغلب بانک‌ها، خدمات و هزینه‌های ویژه‌ای برای حساب‌های بانکی تجاری دارند.
  • محاسبه کنید چه مقدار پول باید پرداخت کنید و هزینه‌های مربوط به مالیات را کنار بگذارید.

۶ – یافتن مشتری

هنگامی‌که شما یک نمونه کار آماده کردید، وقت آن رسیده که برخیزید و یک گام به سمت مشتریان خود بردارید و کار را شروع کنید. کار موفقیت‌آمیز فریلنسی یک بازی با اعداد است: هرچه به مشتریان بالقوه بیشتری دسترسی پیدا کنید، احتمال بیشتری وجود دارد که کاری به شما محول شود و مهم‌تر از همه، هزینه‌ای به شما پرداخت شود. شما می‌توانید از یک شبکه شخصی خود مثل خانواده، دوستان و همکاران قدیمی شروع کنید و نهایت بهره‌مندی را از آن‌ها ببرید. از آن‌ها برای ارجاع کارهای مرتبط‌شان کمک بخواهید؛ این اقدام می‌تواند به راه‌اندازی برخی کارها کمک کرده و از این طریق بتوانید در کار فریلنسی پیشرفت کنید. شما باید برای کسب درآمد خوب، اولین حرکت را انجام دهید و آن را در موارد مختلف، گسترش دهید. هنگامی‌که محصولات یا خدمات خود را به مشتریان جدید ارائه می‌دهید، در ابتدا فقط به سمت آن دسته از مشتریانی که آشنا هستند، گام بردارید و گام بعدی به سمت تعداد زیادتری از مشتریان خواهد بود.

  • قاعده ۱۰ قبل از ۱۰ را امتحان کنید. قبل از ساعت ۱۰ صبح در طول هفته کاری به ۱۰ نفر از مشتریان بالقوه متصل شوید.
  • اگر هنوز مشغول انجام مشاغل دیگری هستید، برخی از اوقات آزاد خود را برای شروع به راه‌اندازی یک شبکه از مشتریانی که در آینده می‌توانید از آن‌ها استفاده کنید، اختصاص دهید.
  • برای اینکه نشان تجاری خود را به‌درستی طراحی کنید، باید بدانید که مشتریان هدف شما چه کسانی هستند. به یاد داشته باشید که کسب‌وکارها مایل به کار با فریلنسرهایی هستند که به نظر می‌آیند که خدمات/محصولات خود را فقط برای رفع نیازهای این شرکت‌ها طراحی کرده باشند.
  • شما می‌توانید از یک بازار کار آزاد استفاده کنید. تعداد زیادی بازارهای آزاد (فریلنس) مانند پونیشا و پارسکدرز وجود دارند که می‌توانید خدمات خود را در این مکان‌ها ارائه دهید و در جستجوی مشتری برای کار خود باشید. این روش می‌تواند برای شروع به کار فریلنسی بسیار مفید باشد.

روش دوم: درک کار فریلنسی

۱ – چشم‌انداز روشنی داشته باشید

هدف خود را بشناسید و به سمت آن گام بردارید. بزرگ‌ترین مانع برای کار فریلنسی، غلبه کردن بر موانع ذهنی است که می‌گوید: «شما نمی‌توانید و نباید این کار را انجام دهید.» برای غلبه بر این احساس، به خودتان نشان دهید که کار فریلنسی، کاری نیست که شما فقط به دلیل اینکه آن را در منزل انجام می‌دهید، به آن تمایل دارید، بلکه این کار، یک برنامه‌ریزی برای تجارت است. این کار فقط یک ایده فوق‌العاده نیست، بلکه یک کسب‌وکار واقعی است.

  • یکی از راه‌های مفید برای شروع کار فریلنسی به‌عنوان یک انتخاب خوب، رسمی کردن روند آن است. یک نام، یک آرم یا یک نوع خط خاص برای کسب‌وکار خود انتخاب کنید. هنگامی‌که شما چشم‌اندازی از کار را برای خود طراحی می‌کنید، پذیرفتن کار فریلنسی به‌عنوان یک کسب‌وکار واقعی که توسط شما راه‌اندازی می‌شود، آسان‌تر خواهد بود. با ایجاد یک نام تجاری و ایجاد یک چشم‌انداز برای نشان تجاری شرکت خود، کار را آغاز کنید.

۲ – زمانی را برای ورود به کار فریلنسی صرف کنید.

برای ورود به حرفه فریلنسی نمی‌توانید بدون درنگ تمام شرایط را زیر پا بگذارید و سریعاً وارد این کار شوید. کار فریلنسی می‌تواند راهی عالی برای کسب درآمد باشد، ولی نیاز است که زمان قابل‌توجهی برای ساختن آن صرف شود.

قبل از تصمیم‌گیری برای استعفا دادن از کار دیگر و شروع کار فریلنسی، اطمینان حاصل کنید که کاملاً متعهد به صرف زمان و تلاش برای تبدیل‌ شدن به یک فریلنسر هستید.

  • در نظر داشته باشید که بسیاری از مراحل توضیح داده شده در قسمت اول را می‌توانید همزمان با انجام کار ثابت و روزانه خود و در زمان‌های آزاد از روزتان انجام دهید. در زمانی ‌که هنوز درآمد ثابت دارید، بر روی مقدمات مربوط به کار فریلنسی تمرکز کنید، در این حالت، احساس مطمئن‌تر و راحت‌تری برای این پرش خواهید داشت.

۳ – برای پیشرفت آهسته و کٌند آماده ‌باشید.

در هر کسب‌وکار، دوره‌های پیشرفت آهسته و کٌند وجود دارد. این دوره‌ها برای کار فریلنسی شما نیز وجود خواهند داشت. احتمال دارد شما دچار استرس شوید و فکر کنید که کار شما به شکست ختم می‌شود، اما بدانید تمام صنایع همیشه از جریان‌های پٌر افت‌وخیز و شکست‌ها عبور می‌کنند و در نهایت به روزهای اوج و پرفروغ می‌رسند.

  • اطمینان حاصل کنید که برای روزهایی که کارتان پیشرفت خوبی ندارد، برنامه‌ریزی کرده‌اید. این برنامه‌ریزی می‌تواند تصمیم به تغییر قیمت‌ها و یا طرح‌هایی برای پس‌انداز یا کارهایی از این قبیل باشند.
  • هرچه تجربه بیشتری در کار فریلنسی داشته باشید، بهتر می‌توانید دوره‌های اوج پیشرفت و روزهای کم‌فروغ کار را شناسایی کنید. درنهایت، می‌توانید زمانی که روند پیشرفت کار آهسته می‌شود را پیش‌بینی کرده و دیگر نگران نباشید زیرا این روال کار خواهد بود و پس از گذر از این دوره، روزهای اوج کار می‌رسند.

۴ – برای پاسخگویی به خود آماده کنید.

ازآنجایی‌ که به‌عنوان یک کارمند آزاد، شما رئیس خود هستید، لازم است اطمینان حاصل کنید که کارهای مورد نیاز را انجام می‌دهید. در حالی ‌که اکثر مردم از این نظر که در این کار رئیسی را نمی‌بینند که بالای سر آن‌ها ایستاده باشد، هیجان‌زده می‌شوند، باید به یاد داشته باشید که در کارهای غیرفریلنسی، رئیس به کارمندان انگیزه می‌دهد و در مورد پیشرفت در کار بازخورد می‌دهد. بدون یک رئیس، شما باید این کار را بیشتر اوقات، خود انجام دهید.

  • متعهد شوید بازخوردی از کارهایی که انجام داده‌اید، در امور روزانه و هفتگی خود به نمایش بگذارید تا مطمئن شوید که در حال رسیدن به اهداف خود هستید. اگر این‌طور نیست، پس باید در عادات و سیستم کار خود تغییری ایجاد نمایید.
  • سایر افراد، به‌عنوان‌ مثال سردبیران یا مربیان در صورتی که یک نویسنده باشید، می‌توانند برای ارائه پاسخگویی به شما کمک کنند. در پایان روز، هرچند شما رئیس هستید، پس مثل رئیس رفتار کنید.

۵ – آماده ‌باشید که در مورد خودتان زیاد صحبت کنید.

به‌عنوان یک کارمند آزاد، به‌ویژه یک تازه‌کار، شما باید بسیار درباره خودتان، آنچه را انجام می‌دهید و آنچه را انجام داده‌اید، صحبت کنید. شما تاجر خود هستید. فرصت‌ها می‌توانند از مکان‌ها و شرایط غیرمنتظره‌ای بیرون بیایند، بنابراین مهم است که شما با جملات کمی راجع به خودتان، خود، خدمات و محصولات مربوط به کار فریلنسی که می‌توانید انجام دهید را ارائه دهید. خواه در یک مهمانی در تعطیلات باشید یا در نمایشگاه کسب‌وکار، از فرصت استفاده کرده و خود و کارتان را معرفی نمایید. اگر فرد کم‌صحبتی هستید و چندان اهل صحبت کردن و برقراری ارتباط نیستید، سعی کنید آنچه را می‌خواهید بیان کنید، بنویسید و آن‌قدر تمرین کنید تا به‌صورت طبیعی بتوانید صحبت کنید. با گذشت زمان، شما بهتر می‌توانید در مورد خودتان صحبت کرده و خودتان را تبلیغ کنید. کمی تلاش برای موفقیت در جهان فریلنسی لازم است.

  • اطمینان حاصل کنید که کارت‌های تجاری مربوط به کسب‌وکار خود را ساخته‌اید، بنابراین شما می‌توانید آن‌ها را هر زمان که با کسی به‌طور اتفاقی برخورد می‌کنید و شروع به صحبت می‌کنید، پخش کنید. این‌ها یک راه قدیمی اما هنوز هم مناسب، برای سر زبان انداختن نام شما می‌باشد.

۶ – چگونه به‌طور مؤثر با تنها بودن خود مواجه شویم.

فقدان تعامل اجتماعی و ارتباطی که در محیط‌های اداری وجود دارد، می‌تواند باعث شود یک فریلنسر، احساس تنهایی و انزوا کند. در حالی‌ که شما باید یاد بگیرید که بدون انگیزه گرفتن از دیگران، اهداف خود را هدایت کرده و وظایف خود را انجام دهید، همچنین باید مراقب باشید که با مستقر شدن در یک مکان مشخص، در معرض احساس تنهایی و دوری از اجتماع قرار نگیرید. سعی کنید یک بار در روز یا دو روز در هفته محیط کار خود را تغییر دهید، به‌طور مثال می‌توانید، کامپیوتر خود را به یک کافی‌شاپ محلی ببرید و در آنجا کار کنید. حتی فقط شنیدن صحبت‌های نامشخص افراد در تعاملات اجتماعی می‌تواند باعث شود که شما کمتر احساس تنهایی کنید.

  • شما همچنین می‌توانید برای صرف ناهار یا قهوه، با کارمندان آزاد دیگر (فریلنسرها) را ملاقات کنید و در مورد مشکلات، نگرانی‌ها و موضوعات دیگر بحث کنید. تعداد زیادی از گروه‌های شبکه‌های تجاری محلی وجود دارند که می‌توانند افرادی را که به‌طور مستقل برای خود کار می‌کنند و معمولاً دور از هم هستند را به یکدیگر متصل کنند.
  • همچنین شما می‌توانید کارهای کوچکی انجام دهید که از احساس تنها بودن رهایی پیدا کنید. به‌عنوان‌مثال، به‌جای ارسال ایمیل، با شخصی که برای وی کار انجام می‌دهید، تماس بگیرید.

منبع : چطورپدیا

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ بهمن ۹۷ ، ۲۳:۰۶
viator baran4

چطور زمان خود را عاقلانه صرف کنیم؟

هر یک از ما زمان محدود و مشخصی در اختیار داریم. روزانه فقط ۲۴ ساعت، نه بیشتر و نه کمتر؛ اما چه مقدار از این زمان را صرف کارهایی می‌کنیم که نباید انجام دهیم و به این شکل آن را از دست می‌دهیم؟ وقتی عمر بگذرد، آن را برای همیشه از دست داده‌ایم. وقت همانند پول نیست که بتوان آن را خرج و ذخیره کرد و یا آن را به دست آورد و سرمایه‌گذاری کرد؛ تنها یک‌بار در اختیار ما قرار داده می‌شود، نه ۲ بار. این دلیل اهمیت زمان ما است، می‌بایست به‌جای دور ریختن عمر، از آن همانند منبعی گران‌‌بها محافظت کنیم؛ البته این بدان معنا نیست که هرگز نباید بخشی از وقت خود را صرف خوش‌گذرانی کنیم، خیر! بی‌شک باید این کار را انجام دهیم. این تنها به این معنی است که نباید نسبت به عمر و زمانی که در اختیار داریم غافل باشیم. این لحظه فقط همین یک‌بار، در همین لحظه، تنها برای یک‌بار به ما بخشوده شده و وقتی‌که رفت، دیگر رفته است. ما، انسان‌ها، مادامی‌ که زمان در اختیار داریم و هنوز از ما گرفته نشده، هرگز قدر آن را به‌درستی نمی‌دانیم. تا زمانی که آن را از ما نگیرند، اغلب حتی قادر به درک اهمیت مطلق عمر خود نخواهیم بود.

من امروز اینجا می‌نشینم و زمان خود را صرف نوشتن این مقاله می‌کنم تا مطمئن شوم که شما قدر وقت خود را خواهید دانست. اجازه ندهید این منبع گران‌بها، از میان انگشتانتان بلغزد و سُر بخورد و برای هیچ و پوچ تلف شود. هدر رفت آن، برای خود فرد و افرادی که دوست‌شان دارد، ابداً عادلانه نیست. در عوض، وقت خود را در انجام کارهای مثبت و ثمربخش برای خود و اطرافیانسرمایه‌گذاری کنید. اینجا دقیقاً همان جایی است که باید وقت خود را صرف کنیم. برای صرف وقت، راهی بهتر از سرمایه‌گذاری آن در ساخت چیزی نیک و خارق‌العاده نیست.

چرا مدیریت زمان اهمیت دارد؟

از آنجا که نمی‌توان زمان را مجدداً تولید کرد، می‌بایست بتوانیم از آن عاقلانه استفاده کنیم. صبح پس از برخاستن از خواب، قبل از هر چیز، باید کارهایی را انجام دهیم که مدت‌ها است از انجام آن‌ها سر باز می‌زنیم. کار کردن بر روی چیزی در ابتدای روز، سبب تولید عنصری محرک در بدن می‌شود، این نکته دقیقاً مشابه چیزی است که گفته شد؛ بنابراین، به خود قول دهید که روزانه تنها به مدت ۱۵ دقیقه، بر روی امور معوق شده‌ی خود کار کنید.

بله به این شکل از زمان خود عاقلانه استفاده می‌کنید. من این را «قانون ۱۵ دقیقه» می‌نامم، فقط ۱۵ دقیقه طول می‌کشد. حال مهم نیست کاری که می‌بایست انجام شود چیست، پرداخت مالیات، حساب و کتاب دخل و خرج، مرتب کردن آشپزخانه، ورزش کردن یا برنامه‌ریزی یک رژیم غذایی سالم، فقط ۱۵ دقیقه طول می‌کشد.

مراحل زیر را دنبال کنید:

  • تلفن هوشمند خود یا یک ساعت زمان‌سنج را بردارید.
  • زمان‌سنج را آغاز کرده و مشغول به کار شوید.
  • ۱۵ دقیقه روی آن کار کرده و سپس آن را رها کنید.

می‌دانید وقتی به دقیقه‌ی پانزدهم ۱۵ می‌رسید چه اتفاقی می‌افتد؟ اولاً، به احتمال قریب به‌ یقین تمایل دارید آن کار را ادامه دهید. این دقیقاً همان کاری است که نیروی محرکه انجام می‌دهد. از آنجا که کاری را شروع کرده‌اید، تمایل دارید آن را ادامه دهید. به یاد داشته باشید، جسم در حال حرکت، در حال حرکت مانده و شی‌ء ساکن، غالباً ساکن خواهد ماند. ساختار ما این‌گونه شرطی شده و سخت‌ترین بخش آن، شکستن این چرخه‌ی سکون است. اگر این بخش را با قدرت بگذرانید، از آن به بعد تنها سرازیری خواهد بود. از آنجا که ما موجوداتی بنده‌ی عادت هستیم، انجام کارهایی که به آن‌ها عادت نداریم، برایمان دشوار است. دقیقاً همین‌طور است. ما همواره به چیزهایی که از قبل می‌دانیم و رفتاری که به آن شرطی شده‌ایم، رجوع می‌کنیم. این قانونی است که همه از آن آگاه هستیم. اگر تاکنون سعی کرده باشید که یک عادت بد را ترک کنید، می‌دانید که این کار قطعاً سخت است. در حقیقت سخت‌ترین قسمت، اولین تلاش برای ترک عادت مذکور خواهد بود. آیا می‌دانید برای شکل‌گیری و یا شکستن عادات، تنها به زمانی مابین ۱۸ الی ۲۵۴ روز نیاز است؟ این نهایت قدرت است.

سخت‌ترین بخش شکستن هر عادت، اولین تلاش است. پس از آن، به میزان قابل‌توجهی راحت‌تر خواهد شد. وقتی چند روز پشت سر هم کمربند ایمنی خود را می‌بندید، پس از مدتی بستن آن ناخودآگاه شده و پس از چند هفته تقریباً تبدیل به یک عادت می‌شود. گذرگاه‌های عصبی بازسازی شده و فرد تفکر و رفتار متفاوتی از خود نشان می‌دهد. به این ترتیب برای انجام کار مذکور به‌ندرت نیاز به فکر کردن خواهد داشت، چرا که از ذهن آگاه به ذهن ناخودآگاه او منتقل شده است.

عمر خود را هدر ندهید 

هر ثانیه‌ای که می‌گذرد لحظه‌ای گران‌بها است. اگر تاکنون شخص نزدیکی را از دست داده باشید، این را به‌خوبی می‌دانید؛ اما اغلب، فقط دانستن کافی نیست. ما انسان‌ها همواره زمان خود را هدر می‌دهیم چرا که موجوداتی بنده‌ی عادت هستیم. به دلیل ترس از شکستی که در وجودمان هست، ترجیح می‌دهیم خود را درگیر سختی‌های برداشتن گام‌های بزرگ نکنیم. دیگران چه فکری می‌کنند؟ وقتی می‌بینند برای هدف خود تلاش می‌کنید اما نمی‌توانید به آن دست یابید، چه خواهند گفت؟ در انتهای روز، نظرات دیگران در مورد شما کوچک‌ترین اهمیتی نخواهد داشت. زندگی کوتاه است. آن را هدر ندهید. اشتیاق خود را دنبال کنید. پرانرژی از خواب برخیزید، به جهان بیرون سلام کرده و کاری بزرگ انجام دهید. ارزش‌گذاری کنید، ببخشید، مشارکت کنید، از دیگران یاد بگیرید و در این مسیر رشد کنید. به انسانی بهتر تبدیل شوید، تبدیل به کسی که حتی زمانی که چیزی برای بخشیدن ندارد، کماکان می‌خواهد به هم نوعان خود خدمت کند. 

من درباره پول صحبت نمی‌کنم، در مورد زمان صحبت می‌کنم. این مسئله خیلی مهم است. به‌جای ریخت‌و‌پاش زمان، از آن جهت انجام کارهای سودمند استفاده کنید. به‌جای تماشای سریال تلویزیونی، بیرون بروید و آن بخش از زمان خود را به دیگران اهدا کنید. آیا می‌دانید چه احساس فوق‌العاده‌ای برایتان به ارمغان می‌آورد؟ تنها کاری که باید کنید آن است که از منطقه امن خود خارج شوید. ماندن در آن خیلی ثمربخش نیست. فقط باید عزم کنید زنجیری که شما را به عادات و رفتار قدیمی خود متصل می‌کند، بشکنید؛ اما حتی اگر وقت خود را با دیگران تقسیم نمی‌کنید، آن را به هدر ندهید. کارهای زیادی وجود دارند که می‌بایست انجام شوند و اهداف زیادی داریم که باید به آن‌ها دست یابیم. اتلاف وقت در این جایگاه کمکی به ما نمی‌کند. هر چیزی که انرژی فرد را تحلیل کند، وقت او را از بین برده است. پس درگیر کارهایی نشوید که سبب تضعیف انرژی می‌شوند. از نوشیدن الکل و مواد مخدر بپرهیزید، ساعت‌ها وقت خود را با دوستان خود تلف نکنید، از گشت‌وگذار بی حدومرز در اینترنت بپرهیزید و … در عوض زمان خود را روی تلاش‌های ثمربخشی که کمکی برای خود و اطرافیانتان است متمرکز کنید.

دلیل تمایل به یک هدف خاص، برای زمان ما حائز اهمیت است

از زندگی چه می‌خواهید؟ چه اهدافی دارید؟ آیا تا به حال برای نوشتن آن‌ها زمان گذاشته‌اید؟ برای دستیابی به آن‌ها چطور؟ اگر نه اکنون وقت آن رسیده است؛ اما این تنها کاری نیست که می‌بایست انجام دهید، باید بدانید «چرا» خواسته‌ی خود را می‌خواهید. پاسخ شما به این «چرا» بسیار مهم است، زیرا قادر است انتظارات شما را پایه‌ریزی کند. به شما مقصد می‌دهد. چیزی برای دستیابی و همچنین دلیلی برای دستیابی به آن.

وقتی که دلیل محکمی دارید، تقریباً هر کاری که برای رسیدن به آن لازم باشد را انجام خواهید داد. عطش این شعله همانند یک آتش درون فرد می‌سوزد. شناخت آن و بیرون کشیدن آن از درون، جایی است که جادوی واقعی اتفاق می‌افتد. وقتی فرد عمیقاً بداند چرا به چیزی اشتیاق دارد، هر کاری که برای تحقق آن لازم است را انجام خواهد داد. به خاطر دارم زمانی مطلبی در رابطه با مشاهدات شخصی تحت عنوان «۷ لایه عمیق» را مطالعه کردم.

این مسئله اساساً به این معنی است که همه‌ی ما برای چیزهایی که می‌خواهیم و کارهایی که انجام می‌دهیم، دلایلی داریم؛ اما اغلب، اولین دلایل سطحی هستند؛ اما هرچه عمیق‌تر می‌شویم و هر یک از این دلایل را مورد بررسی قرار می‌دهیم، با دلیلی عمیق‌تر و ژرف‌تر مواجه خواهیم شد. وقتی می‌بینید پیشرفتی در کار نیست، این دقیقاً با همان «چرا»، که دلیل اصلی انجام آن کار است، مرتبط است. اغلب در ذهن شروع شده و به سمت قلب حرکت می‌کند و زمانی که به قلب رسید، عمیق و ژرف خواهد شد. بسیار خب، این چطور کار می‌کند؟ بسیار ساده است، به هدف و ایده بزرگ زندگی خود فکر کنید و این سؤال را از خود بپرسید:

دلیل اینکه می‌خواهم آن را در زندگی خود داشته باشم و به آن دست یابم، چیست؟

به‌عنوان مثال، فرض کنیم که قصد دارید یک میلیارد تومان پول درآورید. چرا یک میلیارد پول می‌خواهید؟ قطعاً به این خاطر نیست که عاشق شکل ظاهری پول هستید. درست است؟ پر واضح است که این دلیل اصلی نیست. پس چیست؟ ممکن است بگوئید این پول را برای خرید یک خانه زیبا می‌خواهید. خوب، این یک دلیل سطحی است. این پاسخ مغز است، نه قلب.

سپس، از خود بپرسید که چرا یک خانه زیبا می‌خواهید؟ پاسخ عمیق‌تر خواهد شد، ممکن است دلیل آن باشد که دوست دارید با خانواده‌ی خود در جایی زیبا و محله‌ای امن زندگی کنید. حال پاسخ عمیق‌تر شده، اما هنوز به عمق واقعی آن نرسیده است. در نهایت، به این می‌رسید که تمایل دارید در مکانی زیباتر و محله‌ای امن‌تر زندگی کنید زیرا به‌عنوان کودکی در حال رشد، هرگز محیط خانوادگی پایداری نداشتید، همواره در حال اسباب‌کشی بوده یا در محله‌ی امنی زندگی نکردید.

عمیق‌تر که می‌شوید، ممکن است بگوئید دلیل این خواسته، این است که دوست ندارید فرزندانتان در طول روز نگران بیرون بودن از خانه یا بازی اطراف محله پس از غروب خورشید باشند. سپس احتمالاً بگویید دلیل این خواسته، این است که نیاز دارید خانواده‌ی خود را در امنیت نگاه دارید، زیرا به‌عنوان یک کودک در حال رشد همواره ترس را در کنار خود احساس کرده‌اید و اکنون دوست ندارید فرزندانتان نیز چنین ترسی را احساس کنند.

می‌بینید این فرایند تا رسیدن به هسته‌ی اصلی چطور پیش می‌رود؟ این مثال شاید دقیقاً هفت لایه نداشته باشد، شاید پنج، ده، یا هر تعداد لایه‌ی دیگری بتوان برای آن یافت؛ اما همچنان ادامه دهید تا به پاسخ سؤال خود دست یابید. متوجه هستید روند کار به چه صورت است؟ درک دلیل اصلی آن‌که چرا کاری را انجام می‌دهید، سبب می‌شود نسبت به زمانی که صرف تلاش برای دستیابی به آن هدف می‌کنید آگاه باشید. این آگاهی دست‌کم یک محرک و انگیزه‌ی قدرتمند در تلاش برای رسیدن به آن هدف خواهد بود.

چطور زمان خود را مدیریت کنیم؟ 

پر واضح است که موظف هستیم زمان خود را به‌درستی مدیریت کنیم. این مدیریت، با تعیین یک هدف معین و برنامه‌ریزی تلاش جهت رسیدن به آن شکل می‌گیرد. پس از آن، مسئله فقط دنبال کردن این برنامه است. برای هر روز خود اهدافی بزرگ، بزرگ‌تر و هوشمندانه‌تر تعیین می‌کنید. سپس هر روز تلاش می‌کنید که به آن دست یابید. تضمین می‌کنید که حتی ثانیه‌ای را تلف نکرده و به سمت رویاهای بزرگ خود در حال حرکت هستید.

من می‌دانم که در زندگی شخصی خود، وقتی درباره‌ی چیزی که می‌خواهم، به‌یقین می‌رسم و برنامه‌ای دقیق برای چگونگی عملکرد خود در مسیر رسیدن به آن هدف در دست دارم، کار کردن روی آن به‌مراتب برای من آسان‌تر است. از مسیر خود جدا نمی‌شوم زیرا میدانم مقصد کجاست. همچنین مدام پیشرفت‌هایم را تحلیل می‌کنم. اگر در یک روز خاص عقب‌گرد داشته‌ام، به آن آگاهم و قادرم آن را اصلاح کنم. هنگامی که نتایج کار خود را مدام پیگیری می‌کنید، این نتایج مشهودتر از قبل خواهند بود. این تفکر برای تمام اهدافی که نتایج آن‌ها قابل اندازه‌گیری باشد، قابل اجراست.

البته حقیقت این است که نتایج تمامی اهداف، می‌بایست کاملاً قابل اندازه‌گیری باشند. در غیر این صورت، چطور بفهمیم که پیشرفتی داشته‌ایم یا خیر؟ برای مثال، اگر قصد دارید وزن خود را کاهش دهید، تک به تک کیلوگرم‌هایی که از دست می‌دهید را پیگیری کنید. هر سانتیمتر سایز دور کمر خود را چک کنید، زیرا گاهی وزنی از دست نمی‌دهید و فقط در حد کاهش چند سانتیمتر است. این کار را باید هر روز انجام دهید. اگر هدف پس‌انداز مقدار مشخصی پول است، دقیقاً همین کار را با پول‌های خود انجام دهید. هر روز میزان پول خود را بررسی کرده و در این مورد بسیار وسواسی و دقیق عمل کنید.

واضح است که در طول روز، زمان زیادی برای تعقیب اهداف خود نخواهیم داشت. به‌خصوص اگر شغلی تمام‌وقت داریم، وقتی نمی‌توان زمان قابل‌توجهی صرف رسیدن به اهداف خود کرد، طبیعتاً نمی‌توان انتظار دستیابی به دست‌آوردهای بزرگ را هم داشت. به همین دلیل است که می‌بایست از هر ثانیه روز خود به‌خوبی استفاده کرده و آن را کارآمد کنیم. مراقب زمان‌هایی که تلف می‌کنید، باشید، زمان با ارزش خود را برای انجام کارهایی که چیزی به زندگی شما اضافه نمی‌کنند، صرف نکنید، در عوض آن را صرف کارهایی کنید که به شما و خانواده‌تان کمک می‌کنند زندگی ایده‌آل خود را داشته باشید.

موارد ذکر شده، دلیل اهمیت زمانی است که در اختیار داریم و می‌توانیم از آن در مسیری درست استفاده کنیم؛ اما همان‌طور که می‌دانیم این زمان می‌تواند در مسیر نادرست نیز صرف شود. از آنجا که هیچ‌کس نمی‌تواند زمان را تولید کند، این کالا گران‌بهاترین چیزی است که همه ما در اختیار داریم. شمارش معکوس ساعت تا زمان مرگ قریب‌الوقوع ما ادامه خواهد داشت. این یک سخن بدخواهانه نیست. بزرگ‌ترین نیت من آن است که یادآوری کنم زمان زیادی ندارید، همان‌طور که من ندارم، همان‌طور که باقی افراد نداند، پس از آن عاقلانه استفاده کنید. آن را هدر ندهید. آن را سرمایه‌گذاری کرده و با آن درست همانند یک کودک تازه متولد شده‌ی گران‌بها رفتار کنید.

 

منبع: چطورپدیا

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ دی ۹۷ ، ۱۶:۰۶
viator baran4