مجله خلاقیت و نوآوری

طبقه بندی موضوعی

۲۷ مطلب با موضوع «اقتصادی» ثبت شده است

راهبردهای قیمت‌گذاری محصولات و خدمات در بازار فروش

گرچه راهبردهای فراوانی وجود دارد که می‌توانید برای حضور پیدا کردن در صنعت مدنظر خود به کار بندید؛ اما نتایج این راهبردها بی‌شک متنوع خواهد بود.

در این مقاله، روش به حداقل‌رساندن هزینه‌ها و به حداکثر رساندن درآمد را طی هفت روش از موثرترین و راهبردی‌ترین روش‌های موجود برای قیمت‌گذاری محصولات و خدمات ، خواهید آموخت.

قیمت‌گذاری محصولات و خدمات

درک روانشناسی مصرف‌کنندگان در ارتباط با قیمت‌گذاری

قیمت‌گذاری را می‌بایست فرایندی عملی با هدف نهایی در حرکت نگاه داشتن کسب‌وکار دانست. برای انجام این کار، می‌بایست روانشناسی قیمت‌گذاری را درک کنید؛ زیرا موفقیت یا شکست هر کدام از راهبردهای قیمت‌گذاری موجود، به این موضوع بستگی دارد.

در بازار، قیمت‌گذاری تنها موردی است که برای کسب‌وکار، درآمد به همراه دارد. به همین دلیل، آشنا شدن با روش‌های استفاه از آن برای کسب سود، اهمیتی حیاتی پیدا می‌کند. موارد زیر، تعدادی از این روش‌ها را شامل می‌شود.

۱- قیمت‌گذاری نفوذی

منظور از این راهبرد قیمت‌گذاری، انتخاب قیمتی برای محصول یا خدمات است که آنقدر پایین باشد که مشتریان را جذب کرده و سهمی از بازار به خود اختصاص دهد. زمانی که محصول، جایگاه خود را در ذهن مشتریان پیدا کرد، آنگاه می‌توان قیمت را بالاتر برد. دلیل اصلی استفاده از این راهبرد، سرعت بخشیدن به حضور اولیه‌ی کسب‌وکار از همان ابتدای کار و قرار گرفتن در جایگاهی محکم و استوار برای سودآوری در فروش‌های آینده با قیمت‌های بالاتر است. به‌علاوه، قیمت‌گذاری نفوذی همچنین کمک می‌کند تا مصرف‌کنندگان به دلیل قیمت پایین‌تر، تصمیم به تغییر برند منتخب خود بگیرند. این روش را می‌توان برای افزایش موثر وفاداری به برند، مورد استفاده قرار داد.

۲- قیمت‌گذاری پیشگیرانه

این راهبرد که نام‌های دیگری نیز مثل قیمت‌گذاری شکاری دارد، طبیعتی خشن داشته و هدف آن بیرون راندن رقبا یا جلوگیری از ورود آنها به بازار است. با فروش تعمدی محصولات با نرخی پایین‌تر از نرخ بازار (البته به‌صورت موقتی) می‌توان این کار را انجام داد. راهبردهای قیمت‌گذاری پیشگیرانه معمولاً در فروش‌های انحصاری یا بازارهای دیگری که سطح رقابت در آنها پایین است، وجود دارد؛ بدین‌ترتیب، این مورد برای صاحبان کسب‌وکارهای جدید، کارایی چندانی ندارد؛ اما راهبردی مهم و به‌صورت بالقوه مفید است که باید با آن آشنا شوید.

قیمت‌گذاری محصولات و خدمات

۳- قیمت‌گذاری تشویقی

در این ساختار قیمت‌گذاری، برخلاف قیمت‌گذاری پیشگیرانه، قیمت‌ها به گونه‌ای انتخاب می‌شوند که در میان محصولات یک شرکت، تعارض قیمتی وجود داشته باشد. به بیان دیگر، یکی از محصولات یا خدمات خود را با قیمت بالاتری ارائه می‌دهید تا فروش محصولی دیگر را بالا ببرید و نتیجه‌ی این کار به شکلی شگفت‌انگیز، همیشه یکسان است.

با این کار می‌توانید به شکلی موثر، سطوح قیمتی را پیاده‌سازی کرده و حجم کلی فروش را افزایش دهید. تا زمانی که بیش از یک محصول یا خدمات ارائه دهید و بتوانید قیمتی تعیین نمایید که نرخ تبدیل را بالا ببرد، استفاده از این راهبرد کار دشواری نخواهد بود.

۴- قیمت‌گذاری برتر

اگر یک محصول یا خدمات با کیفیت بالا در اختیار دارید، قیمت‌گذاری برتر، روشی برای تعیین یک قیمت مصنوعی بالا است تا بتوانید نظر مثبت مردم را به این محصول جلب نمایید. این نگاه مثبت، برای کسب‌وکارهای نوپا یک مزیت به شمار می‌رود. به‌علاوه، اگر محصولات شما به کیفیت بالا شهرت پیدا کنند، این راهبرد قیمت‌گذاری بسیار فوق‌العاده خواهد بود.

۵- قیمت‌گذاری روانشناسانه

این مسئله در اقتصاد رفتاری زیاد مورد بحث قرار می‌گیرد و فرایند تصمیم‌گیری خریدار را شامل می‌شود. در واقع، قیمت‌گذاری روانشناسانه، همان چیزی است که خریداران هر روز در معرض آن قرار می‌گیرند. به همین دلیل است که به ندرت پیش می‌آید محصول یا خدماتی را با قیمت‌هایی خلاف قاعده ببینید که به ۰، ۵ یا ۹ ختم نشود. علت آن است که بیشتر مشتریان به قیمت‌هایی تمایل دارند که چنین اعدادی در انتهای خود داشته باشند.

ایده‌ی اصلی آن همان چیزی است که باعث می‌شود ۹۹ هزار تومان از نظر خریدار، تفاوت بسیار زیادی با ۱۰۰ هزار تومان داشته باشد، اگرچه تفاوت آن فقط هزار تومان است. این روش همچنین اغلب برای ایجاد حباب قیمتی در محصولاتی نظیر پاستیل‌های فروشی در دکه‌های سینما مورد استفاده قرار می‌گیرد. یک چیز بسیار واضح و روشن است؛ این روش، تفاوت بسیار زیادی در مقدار فروش ایجاد می‌کند.

قیمت‌گذاری محصولات و خدمات

۶- قیمت‌گذاری ارزشی

راهبرد قیمت‌گذاری زیر، راهبردی است که حقیقتاً فقط بر محصولات اثرگذار است و به ارزش نسبی یک شیء می‌پردازد. یکی از مثال‌های خوب برای این مورد، سی‌دی و دی‌وی‌دی است. هزینه‌ی تولید آنها فارغ از اطلاعاتی که در آن گنجانده می‌شود، یکسان خواهد بود. بدین‌ترتیب، ارزش مشاهده ‌شده از هر چیز، همان ارزشی است که آن چیز خلق می‌کند. اگر بتوانید قبل از آنکه قیمت، معامله را بر هم بزند، متوجه شوید که مشتریان شما حاضر هستند چه قیمتی برای آن محصول بپردازند، در جایگاهی قرار خواهید گرفت که می‌توانید سودآوری خود را به حداکثر برسانید.

به‌علاوه، مطالعاتی برای مقایسه‌ی قیمت‌گذاری ارزشی و قیمت‌گذاری مقایسه‌ای انجام شده است. یک تحقیق در دانشگاه استنفورد نشان داد که اگر مقایسه‌ی محصول با گزاره‌های ارزش محصول در برابر مردم قرار گیرد، آنها محتاط شده و خرید کمتری انجام می‌دهند. در یک محیط دیجیتالی، مثلاً در دیجی‌کالا، می‌توان قیمت‌گذاری ارزشی را در طیف وسیع‌تری انجام داد. در این محیط، عوامل یکپارچه‌ی فراوانی نقش ایفا می‌کنند؛ مثلاً مشخصات محصول، صفحه‌نمایش‌های کناری، برجسته‌سازی، فیلم، نظرات مثبت و غیره..

قیمت‌گذاری محصولات و خدمات

۷- رهبری قیمت

در نهایت، رهبری قیمت مطرح می‌شود. این همان مرحله‌ای است که کسب وکار شما مستقل شده است و می‌تواند در بازار موجود، قیمت تعیین کند. بدین‌ترتیب، رسیدن به این جایگاه، هدفی ایده‌آل برای کسب‌وکار محسوب می‌شود و بیشتر برای کسب‌وکارهایی مفید است که در صنایعی فعال هستند که رقابت در آن کمتر مشاهده می‌شود.

به امید آنکه این مقاله برای شما مفید بوده باشد و شما را یک قدم به بهینه‌سازی سودآوری کسب‌وکار خود نزدیک کند. شما می‌توانید اعتماد به نفس کافی را برای به دست گرفتن قدرت قیمت و استفاده از آن به سود خود، به‌دست آورید.

کدام یک از این راهبردها را موثرتر می‌دانید؟ پاسخ خود را در قسمت نظرات بیان کنید.

 

منبع: چطورپدیا

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ اسفند ۹۷ ، ۱۶:۰۶
viator baran4

کلید کسب رضایت و موفقیت شغلی

هرگز نمی‌توان مزایای بیمه و سلامت، عیدی و پاداش مناسب و یا امکانات مسافرتی یک شغل را انکار کرد؛ اما حتی اگر همه‌ی این‌ها را در طبقی از جنس طلا هم تقدیم کنند، ممکن است باز هم به اندازه کافی رضایت‌بخش نباشد.

رضایت و موفقیت شغلی

شاید از خود بپرسید چه چیزی باعث می‌شود کارآفرینان و صاحبان کسب‌وکارهای نوپا، دست از مشاغل پردرآمد خود بکشند و با چنین مزیت‌های شغلی خداحافظی کنند! آن‌ها نوعی گرایش غیر قابل مقاومت به ابداع کسب‌وکارهایی جهت ارائه محصول یا خدمات به جامعه‌ دارند.

علیرغم اینکه پژوهش‌های اخیر وجود تهدیداتی علیه سلامت ذهنی و جسمی کارآفرینان را اثبات کرده است، آن‌ها ترجیح می‌دهند برخلاف جریان آب شنا کرده و به دنبال رویای همیشگی خود، یعنی کارفرما بودن، بروند. چرا؟ چرا کسی با این روش، موجبات خطر خودکشی خود را فراهم می‌آورد؟

رضایت و موفقیت شغلی

فرقی نمی‌کند کارمندی تازه‌کار باشید یا مدتی از کسب‌وکارتان گذشته باشد، این وجه مشترک و ذاتی همه‌ی انسان‌ها است. دوست داریم هدف و ارزش داشته باشیم و در جامعه‌ی خود نقشی ایفا کنیم. درست است که رسیدن به این نقش در دنیای امروز، بسیار دشوار است؛ اما رویکردهای زیر کمک می‌کند در گذر از پیچ و خم‌ها و ماجراهای هیجان‌انگیز حرفه‌ی خود، به رضایت شغلی نهایی دست پیدا کنیم.

۱- بجای هیجان موقتی و زودگذر، به دنبال عشق در فرصت‌های شغلی باشید

گرچه نیت مربیان و مشاوران شغلی خیر است؛ اما توصیه‌ی آن‌ها به داشتن حس خوب لحظه ای برای رسیدن به رضایت شغلی، بیشتر از منفعت، مضر خواهد بود. هیجان، زودگذر است. همیشگی نیست. عشق، همان قطب‌نمایی است که به آن نیاز دارید.

عشق و هیجان دو موضوع متفاوت هستند. آنچه باعث می‌شود بدون توجه به آفتابی یا طوفانی بودن هوا و شرایط شغلی، همچنان در محل کار حاضر شوید، عشق به کار است. مثل وسواس ذهنی و یا عاطفی که نمی‌توان نسبت به آن بی‌تفاوت بود. وفق دادن خود با این ندای درونی، دیر یا زود موفقیت را به ارمغان خواهد آورد. صبر، کلید موفقیت در کار است.

احتمال دارد کلیدی بیش از عشق داشته باشید. مراقب باشید خود را پایبند یک هدف نکنید و از هر مشاوری که به شما می‌گوید فقط یک هدف وجود دارد، فرار کنید. این حقیقت ندارد.

عشق، سفری پرماجرا است که می‌تواند شکل‌های مختلفی به خود بگیرد. پس فکر نکنید تنها یک شغل رویایی برای شما وجود دارد که به بهترین شکل ممکن می‌تواند رضایت شغلی را به ارمغان آورد. چنین چیزی اصلاً وجود خارجی ندارد.

سعی کنید نقش‌ها و پروژه‌های مختلفی را بپذیرید تا عشق خود یا تلاش برای رسیدن به آن را تقویت نمایید. رضایت شغلی و موفقیت در حرفه، با داشتن طیف وسیعی از تجارب غنی، شیرین‌تر خواهد بود.

۲- به یاد داشته باشید رضایت‌سنجی‌ شغلی نشانه‌ی موفقیت نیست

ابزارهای ارزیابی، علیرغم رواج در مشاوره‌های شغلی، به دلیل محدودیت‌هایی که در راهنمایی به شرکت‌کنندگان دارند، مورد انتقاد هستند. این ابزارها، پرسش‌نامه‌های خود اظهاری هستند که هیچ داده‌ی آماری و معیاری برای مقایسه‌ی نتایج ندارند.

فقط به یاد داشته باشید که این ابزارها کمک می‌کنند از نقاط ضعف و قوت خود درک بهتری داشته باشید. همچنین هیجان، دلسردی یا بی‌تفاوتی در فرصت‌های شغلی به درک و فهم شما اضافه خواهد کرد. همچنین در ارتباط با نوع فرصت‌های شغلی، وظایف و پروژه‌هایی که فرد را به هیجان واداشته و یا تنها حرکتی یکنواخت هستند، به درک و فهم فرد اضافه خواهند کرد.

۳- روابطی را حفظ کنید که در آن‌ها ارزش‌ها و اصول اخلاقی حفظ شوند

کار تیمی، همکاری، ارتباطات باز و اعتماد، در هر محیط کاری، عادی و رایج است؛ اما احترام به ارزش‌های فردی در محل کار می‌تواند رضایت شغلی فرد را محقق کند.

چقدر حاضرید به سازمانی که در آن مجبور هستید تحت عنوان اضافه‌کار منطقی، به‌طور میانگین هر هفته ۱۰ ساعت اضافه‌کار داشته باشید، متعهد بمانید؟ آیا حاضرید این تعهد را به قیمت دوری از خانواده خود، بپذیرید؟ برنامه‌ریزی شما در ارتباط با مدت زمان انجام کار و زمانی که به خود اختصاص می‌دهید، چگونه است؟

تطبیق خود با ارزش‌ها و اصول اخلاقی فردی، احتمال افزایش رضایت شغلی را بالا می‌برد. زمانی را به تفکر پیرامون تجربیات و روابط شغلی خود، چه خوب چه بد، اختصاص دهید تا بتوانید جستجویی آگاهانه داشته باشید و تصمیم‌های قابل‌اطمینانی بگیرید که موفقیت حرفه‌ای را برای شما به همراه داشته باشند.

تقویت روابط با شرکایی که ارزش‌های اخلاقی مشابهی دارند، علاوه بر اینکه باعث لذت‌بخش‌تر شدن شغل می‌شود، شانس حمایت، درک و تحسین از جانب همکاران را افزایش می‌دهد.

احترام به ارزش‌های فردی، یعنی زمانی که مجبور هستید گامی در عرصه‌ای پراسترس بگذارید، باز هم بتوانید شب سر آسوده بر بالش گذاشته و تصمیم‌هایی بگیرید که دیگران حتی به خواب هم نمی‌توانستند بگیرند و موفقیت را در حرفه‌ی خود به دست آورید.

۴- تعریفی شفاف و صریح از موفقیت شغلی و مفهوم آن ارائه دهید

احتمالاً پیش آمده در رویاهای خود غرق موفقیت شده و از جانب دیگران مورد تحسین قرار گرفته‌اید. همه افراد دوست دارند جایگاهی در یک گروه موفق داشته باشند.

بسیاری از افراد عنوان می‌کنند که داشتن یک خودروی رویایی یا سفر هر ساله به اروپا، خوشبختی نمی‌آورد؛ اما حقیقت این است که همین پاداش‌های ملموس برای اکثر افراد، یادآور تلاش‌های مداوم آن‌ها برای رسیدن به اهداف شغلی است.

اگر این موارد همان چیزهایی است که آرزویش را دارید، اجازه ندهید هیچ‌کس آرزوی شما را بدزدد و فکر کنید که لایق این پاداش‌ها نیستید. با این پارامترها می‌توانید موفقیت شغلی خود را تعریف کنید.

شاید به‌رغم اینکه به مدت دو سال پشت سر هم درآمدزاترین کارمند شرکت بوده‌اید، نخواهید مدیر فروش شوید. شاید با وجود اینکه به‌عنوان یک کارمند، همیشه بهترین بوده‌اید و مشتریان از شما راضی بوده‌اند و مدام از شما تعریف و تمجید می‌شود، دوست ندارید از کار خود دست بکشید و کسب‌وکار جدیدی آغاز کنید.

شاید تعریف شخصی از موفقیت شغلی، لذت بردن از نظم کاری شغل باشد. می‌توانید در یک ساعت معین محل کار را ترک کنید. همکاران خود را دوست دارید و با داشتن شغلی خوب و بدون استرس، می‌توانید زمان مناسبی را نیز با آسودگی در کنار خانواده باشید. این تعاریف نیز می‌تواند تصویرگر رضایت شغلی و موفقیت کامل در حرفه باشد.

۵- چالش‌ها و مسائل مورد علاقه خود را شناسایی نمایید

یکی از توصیه‌های استاندارد مشاوران شغلی این است که مترصد فرصتی باشید تا با استفاده از توانایی‌ها و فعالیت‌های لذت‌بخش مرتبط با شغل خود، منفعت کسب کنید.

اما موفق شدن در هر چیزی مستلزم پیشرفت است. برای برتر شدن در هر کاری، اغلب باید از منطقه امنی که دیگران جرئتش را ندارند، خارج شوید؛ یعنی تمرکز و حواس خود را به چیزهایی اختصاص دهید که مهارتی در آن نداشته یا دوست ندارید.

کمک یک مشاور در این زمینه بسیار مفید خواهد بود. تجربیات ناگوار کاری خود را در نظر بگیرید. آیا چالش‌هایی وجود داشته که در برابرشان تسلیم شده باشید، پروژه‌هایی که در انجامش موفق نبوده‌اید یا روابطی مسموم که هدفمندی و عزت‌نفس شما را به باد فراموشی سپرده باشد؟ دقیقاً در حیطه‌ی همین تجربیات است که شاید ارزشمندترین درس‌ها و چراغ‌های مسیر رسیدن به رضایت شغلی بیشتر را پیدا کنید.

اگر سبک رهبری مورد پسندتان به شکل مشارکتی است، شاید لازم باشد به دنبال فرصت‌هایی باشید که نیازمند استفاده از سبک مدیریت متمرکز و خودمحور باشد. مأموریت یا پروژه‌ی موقتی که باعث پیشرفت و سنجش مهارت‌های شما می‌شود، می‌تواند قدمی رو به جلو در پروژه‌ای بزرگ‌تر باشد.

با وجود افراد شجاع داوطلب در شرکت، نه‌تنها مهارت‌های خود را برای موفقیت در رقابت افزایش خواهید داد؛ بلکه آن‌ها فرصتی برای مشاهده‌ی توانمندی‌های شما پیدا می‌کنند. در پروژه‌های بعدی می‌توان در صورت رهبری، قبل از شروع به کار روابط خود را با سهامداران شکل داد.

بجای تلاش بیهوده به امید اینکه شاید اتفاق خوبی بیفتد، می‌توان با برنامه‌ریزی و انتخاب فرصت‌های جدید، به رضایت شغلی بیشتری دست یافت.

۶- مراحل رسیدن به اهداف را به‌طور مداوم مرور کنید و از تغییر گریزان نباشید

واژه‌ی حرفه نشان‌دهنده‌ی مسیر بلندمدت تغییر، رشد و توسعه است؛ یک سفر پویا.

مهارت‌های جدیدی اندوخته و مهارت‌هایی را که دیگر به آن نیازی ندارید، رها ‌کنید. باتجربه‌ها، دانش و افراد جدیدی که ملاقات می‌کنید، حس کنجکاوی خود را تحریک خواهید کرد. افکارتان به جای کوچک شدن، گسترش خواهد یافت. در نتیجه، احتمال دارد تعریفی که از اهداف پیش رو دارید، تغییر کند.

بخش بزرگی از موفقیت شغلی، نه تنها به هدف‌گذاری مؤثر؛ بلکه به مرور و انطباق مجدد آن‌ها بستگی دارد؛ اما تغییر اهداف باید طی همان فرایندهایی که در ابتدا برای تعیین آن‌ها استفاده شده، انجام شوند. قدرت ارتباط برقراری عاطفی شما با این اهداف اصلاح‌شده، اگر بیشتر از قبل نباشد، حداقل باید به همان اندازه باشد.

پرسش‌های زیر را از خود بپرسید تا مطمئن شوید مسیر رشد انتخاب شده هنوز شما را به هدف می‌رساند:

آیا تلاش در جهت رسیدن به این اهداف، همچنان مرا قادر می‌سازد مثل گذشته به ارزش‌ها و اصول اخلاقی خود پایبند باشم؟

آیا فعالیت‌هایی که باید برای رسیدن به این اهداف انجام دهم، اولویت‌های اول مرا میسر می‌سازد؟

آیا انجام این کار، برای خودم، اطرافیان و عزیزانم منطقی است؟

آیا با شور و عشقم هم‌راستا است؟

آیا پیروی از این هدف، گام مناسبی است که اکنون باید بردارم یا تنها یک مسیر انحرافی بوده که برنامه‌ی اصلی مرا به تأخیر می‌اندازد؟

هر کدام از اهداف شغلی باید در دوره‌های مختلف مرور شود. سعی کنید تحت هر شرایطی به برنامه‌ی مروری تعیین شده، پایبند بمانید. این کار علاوه بر حفظ تمرکز، کمک می‌کند پیشرفت یا عدم پیشرفت خود را رصد کرده و پیش از انحراف شدید از هدف، به موقع مسیر خود را اصلاح کنید. مطمئناً نمی‌خواهید با حرکت تصادفی در مسیر اشتباهی، زمان را هدر دهید.

۷- فراموش کنید

شاید نتوانیم درک کنیم که چرا زمانی که همه‌چیز در حوزه‌ی کاری، به‌ظاهر خوب و عالی است، فردی تصمیم می‌گیرد خطر کرده و به دنیای ناشناخته‌ای شیرجه بزند. شرکت برای او ثبات، شناخت، موفقیت مالی، پروژه‌های جذاب و وعده‌ی ترفیع داشت… پس مشکل کجا بود؟ چرا حالا تصمیم گرفته که راه خود را عوض کند، یک کافه بزند یا به‌کل در رشته‌ی دیگری به تحصیل ادامه دهد؟

شاید هیچ مشکلی وجود نداشته و همه‌چیز کاملاً خوب و منطقی پیش می‌رفته؛ اما این فقط پایان یک فصل از داستان زندگی او بوده است. شاید مرحله‌ی بعدی، قرار گرفتن در یک مسیر کاملاً متفاوت باشد. شاید فقط بخواهد تجربه‌ی متفاوتی کسب کند و یا ممکن است زمان آن رسیده که عشق دیگری را دنبال نماید.

اگر از دنیای کارمندی به حوزه‌ی کار آزاد وارد شدید، پرشی رو به عقب داشته‌اید یا کسی را می‌شناسید که چنین کاری کرده است، درک متفاوتی از مزایا و معایب مرتبط با سبک زندگی هر شغل به دست می‌آورید. کار کردن به‌عنوان کارفرما، خلاقیت فردی بیشتری به همراه دارد؛ حال چه این خلاقیت در نهایت به کسب درآمد ختم شود چه نشود، ارزشمند است.

زمانی که مشتریان، خدمات یا محصولی را که طراحی کرده‌اید، خریداری می‌کنند، با تحسین و قدردانی مستقیم خود می‌توانند اعتماد به نفس شما را به شکلی بالا ببرند که شاید هرگز به‌عنوان یک کارمند، با هر رتبه‌ی شغلی، تجربه نکرده باشید.

به همین شکل، زمان‌هایی هم می‌رسد که باید درک کنیم مخاطرات کسب‌وکار، ماجراجویی هستند، نه قدرتی همیشگی برای تغییر زندگی. گاهی باید درک کنیم که زمان، پارامتر تعیین‌کننده میزان پیگیری اهداف است و گاهی می‌بایست نشانه‌های کمبود مالی، ذهنی، عاطفی و جسمی را که نشان می‌دهند دیگر، حداقل در مقطع کنونی، نباید در آن مسیر گام برداریم، درک کنیم.

کلام آخر

حفظ تحرک و پویایی، از هر مسئله دیگری مهم‌تر است. تا زمانی که برای رسیدن به فرصت‌های شغلی متناسب با اولویت‌های زندگی خود تلاش کنیم، رسیدن به رضایت کامل شغلی و داشتن یک حرفه‌ی موفق، آن‌چنان دور از دسترس نخواهند بود.

 

منبع: چطورپدیا

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ اسفند ۹۷ ، ۱۵:۳۲
viator baran4

بازار هدف کسب و کار چیست؟

عقل سلیم نیز به روشنی شهادت می‌دهد که نمی‌توان (و نباید) محصول خود را به همه‌ی مردم جهان فروخت. با این کار، پول و منابع بسیاری به سرعت هدر می‌رود.

اما چگونه می‌توان فهمید مخاطب هدف ما چه کسانی هستند؟ چه کسانی یا چه چیزهایی باید باشد؟ از کجا بدانیم؟ در ادامه، پنج توصیه برای پی بردن به این موضوع ارائه شده است.

۱- به دنبال راضی نگاه داشتن همه نباشید

راهبرد یعنی تمرکز. مثلاً فرض کنید قصد راه‌اندازی یک رستوران را دارید. کدام یک از سه گزینه‌ی زیر آسان‌تر است؟

  • راضی نگاه داشتن مشتریان ۴۰ تا ۷۵ ساله‌ی پولداری که بیشتر از قیمت غذا، به سالم بودن آن فکر می‌کنند و از غذای گیاهی استقبال کرده و فضای آرام را می‌پسندند.
  • راضی نگاه داشتن مشتریان ۱۵ تا ۳۰ ساله‌ای که بودجه‌ی محدودی دارند و به دنبال مکان‌های پرسروصدا ولی قیمت‌های پایین و غذاهای فست‌فودی هستند.
  • راضی نگاه داشتن همه.

واقعاً امیدوارم یکی از دو مورد اول را انتخاب کنید و به سراغ گزینه‌ی سوم نروید. چکیده‌ی بازاریابی هدف همین است؛ تقسیم‌بندی کرده و پیروز شوید. گروه‌های مختلف افراد، نقطه نظرات و سلایق مختلفی دارند. در بیشتر موارد، تلاش در جهت راضی نگاه داشتن همه، به نارضایتی همه می‌انجامد.

Building in a hand businessmen

۲- تقسیم‌بندی بازار را یاد بگیرید

منظور از تقسیم‌بندی، چیزی شبیه به برش‌های کیک یا پرتقال است، با این تفاوت که در اینجا تقسیم‌بندی در کل بازار انجام می‌شود.

در مثالی که در نکته‌ی اول با بیان «تقسیم‌بندی کرده و پیروز شوید» ذکر کردیم، بازه‌ی مشخص سنی، ثروت و سلیقه‌ی مردم در انتخاب فضا، تقسیم‌بندی آن بازار خاص را تعیین می‌نماید. جمعیت‌شناسی بر اساس معیارهای قدیمی نظیر سن، جنسیت و غیره انجام می‌شود.

حتماً تقسیم‌بندی‌های بازاری که در مقاله‌ها، مصاحبه‌ها و مباحث کسب‌وکار به‌طور مکرر مطرح می‌شوند را دیده‌اید. افراد غالباً به سراغ گروه‌های سنی، جنسیتی، درآمدی و غیره می‌روند. تقسیم‌بندی کرده و پیروز شوید، مفهومی ساده است. با تقسیم‌بندی بازار می‌توانید این مفهوم ساده را در کسب‌وکار خود جامه‌ی عمل بپوشانید.

فرض کنیم به نظر شما، بازار هدفی که دارید، سنین ۴۰ تا ۷۵ سال پولدار و علاقمند به غذای سالم را شامل می‌شود. چطور می‌توانید فرض خود را مبنی بر این که این جمعیت، مشتریان هدف ایده‌آل شما خواهند بود، اعتبارسنجی نمایید؟ تحقیق بازار در این مرحله وارد عمل می‌شود. صحبت با مشتریان و مشتریان احتمالی یکی از بهترین روش‌های انجام این نوع تحقیق است؛ اما رویکردهای بسیاری برای آن وجود دارد.

بازار هدف کسب و کار

۳- به‌شکلی خلاقانه از تقسیم‌بندی استفاده کنید

راهبرد بازار هدف خود را به تقسیم‌بندی بازار بر اساس سن، جنسیت و سطح اقتصادی محدود نکنید.

مثلاً شرکت اَپل برای فروش رایانه‌ی خود، بازار را به گروه‌های کاربری زیر تقسیم کرد:

  • خانه
  • مدرسه
  • کسب‌وکار کوچک
  • کسب‌وکار بزرگ
  • دولت

همچنین برای یک مرکز خرید می‌توان بازار را به تقسیم‌بندی بازاری به‌اصطلاح روان‌شناختی تقسیم کرد. در این تقسیم‌بندی، گروه‌های کاربری زیر در نظر گرفته شده بودند.

  • کودکان و خانواده‌هایی مرفه و ثروتمند از حومه‌های شهر
  • مدیران اجرایی و متخصصین تحصیل‌کرده و سیار با خانواده‌ای نوجوان. تولیدکنندگان بزرگ و مسافران بین‌المللی
  • کارمندان دفتری جوان با درآمد متوسط به بالای ساکن حومه‌ی شهر بودند.
  • پولدارهایی که از استرس زندگی شهری گریخته و یک زندگی روستایی تجملاتی را آغاز کردند

برخی کسب‌وکارها نیز وجود دارد که مشتریان کسب‌وکار خود را به انواع فرایند تصمیم‌گیری تقسیم‌بندی نمود:

  • تصمیم‌گیری توسط انجمن
  • تصمیم‌گیری توسط مدیر عملیاتی
  • تصمیم‌گیری توسط مالک

هر کدام از این تقسیم‌بندی‌های خلاقانه می‌توانند به شما کمک کنند تا یک بازار هدف تعیین نمایید و همچنین می‌توانند نقطه‌ی شروعی برای ترسیم شخصیت کاربر یا خریدارو ابزار کاربردی دیگری برای درک مخاطبین هدف و توسعه‌ی پیام‌های بازاریابی مناسب‌تر باشند.

بازار هدف کسب و کار

۴- هویت منحصربه‌فرد خود را نیز در نظر داشته باشید

کسب‌وکار شما احتمالاً انعکاس‌دهنده‌ی هویت شما و کاری که دوست دارید انجام دهید و همچنین کاری که بهتر از هر چیز انجام می‌دهید، نیز است. تبلیغ برای افرادی که خود شما دوست دارید به عنوان بازار هدف داشته باشید، یک مزیت به شمار می‌رود. اگر بیشتر دوست دارید که یک کسب‌وکار کوچک داشته باشید، و نه یک شرکت غول‌آسا و بزرگ، پس بهتر است که کسب‌وکار کوچک را به عنوان بازار هدف تعیین کنید.

بنابراین کسی که غذای خوبی را دوست دارد که با سلیقه آماده و سرو شود، احتمالاً یک بازار هدف پولدار را به خانواده‌های جوانی که به قیمت اهمیت می‌دهند، ترجیح می‌دهد.

۵- بازار هدف را زودتر تعریف کنید و در صورت نیاز اصلاح نمایید

در سریع‌ترین زمان ممکن، بازار هدف را تعیین نموده و در ادامه‌ی مسیر به بازبینی و به‌روزرسانی آن بپردازید. نباید فکر کنید بازار هدف شما، پایه‌ای محکم و پابرجا دارد. هر چه شناخت بیشتری از مشتریان خود کسب می‌کنید، احتمالاً تعریفی که از بازار هدف دارید نیز تغییر می‌کند.

بازار هدف مناسب، احتمال موفقیت شما را افزایش می‌دهد؛ زیرا با گروهی که تعریفی شفاف و روشن دارد، بهتر ارتباط برقرار خواهید کرد و این ارتباط بهتر به معنای پایین رفتن مخارج و حصول نتایج بهتر است. اگر دلیل شما برای یادگیری روش تعریف بازار هدف، نوشتن یک برنامه‌ی کسب‌وکار است؛ یا اگر به دنبال روش‌هایی برای ارتقاء پیام‌ها و راهبردهای بازاریابی و تبلیغات هستید، این منابع را درباره‌ی بازاریابی هدف و انجام تحقیق بازار مطالعه نمایید.

 

منبع: چطورپدیا

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ اسفند ۹۷ ، ۱۶:۴۹
viator baran4