مجله خلاقیت و نوآوری

طبقه بندی موضوعی

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «منفی بافی» ثبت شده است

افکار منفی قاتل اعتماد به نفس

شاید این مهم‌ترین پرسش موجود باشد: چطور بر افکار منفی که اعتماد به نفس را در ما خفه کرده و توانایی‌های ما را تضعیف می‌کند، غلبه کنیم؟ پاسخ به این پرسش که از آنچه به نظر می‌رسد به‌مراتب ساده‌تر است، همگان را شگفت‌زده خواهد کرد.

با این وجود، حتی ساده‌ترین مسائل نیز در جوش و خروش افکار منفی غرق شده و اتفاقاً پیچیدگی ظاهری آن نیز منطقی به نظر می‌رسد. اگر زمانی می‌توانستید جوش و خروش افکار منفی را نادیده بگیرید، چه می‌کردید؟ آیا به دنبال یک حرفه‌ی جدید می‌رفتید؟ دوستان جدیدی برای خود می‌یافتید؟ از شخصی محبوب و دست‌نیافتنی خواستگاری می‌کردید؟

در ادامه‌ی مطلب متوجه خواهید شد که انجام تمامی این کارها و حتی مواردی به‌مراتب دشوارتر، عملی خواهند بود؛ اما در عین حال اجازه دهید نکته‌ای را مطرح نماییم: خواندن ادامه‌ی مطلب به معنای پذیرش چالش و اتخاذ رویکردی جسورانه در قبال پوشاندن جامه عمل به اموری است که همواره برایتان وحشتناک بوده‌اند.

در این مقاله با یادگیری راهکارهایی برای عملی کردن خواسته‌های خود، مانعی بر سر راه افکار منفی ایجاد خواهید کرد. به شما یاد می‌دهیم چطور با نگاهی متفاوت به افکار خود بنگرید، چگونه ذهن خود را آرام سازید و در انجام کارهای خود اعتماد به نفس داشته باشید. از همه مهم‌تر اینکه، پس از پایان مطالعه‌ی این مقاله برای توجه به دنیای پیرامون عاری از هرگونه قضاوت، توانمند و آماده‌ خواهید بود.

۱- ریشه‌ی افکار منفی را بیابید

بگذارید رازی را فاش کنیم: طبق نتایج چهار مطالعه‌ی مختلف انجام شده، افرادی که مهارت ندارند، اغلب در توانایی‌های خود اغراق می‌کنند. در این مطالعات میزان شوخ‌طبعی، دستور زبان و منطق افراد اندازه‌گیری شد؛ شرکت‌کنندگانی که فکر می‌کردند فوق‌العاده هستند، در عمل بسیار بی‌کفایت بودند.

این نتایج، به ریشه‌ی افکار منفی در ارتباط با توانایی‌های فرد اشاره دارد. تردید به نفس، ناشی از هوش فرد است. بر اساس این تردید، فرد به جای آنکه خود را خوب، توانمند و ماهر دیده و همواره فکر کند که از بدو تولد برای هر نوع چالشی آماده است و می‌تواند موقعیت خود و پیرامون را به‌درستی تجزیه و تحلیل نماید، شکست‌های پیشین را در ذهن خود تداعی می‌کند. بدون هیچ عملی، تنها فکر می‌کنید! به این ترتیب زمانی که مغز مجالی برای اندیشیدن می‌یابد، معمولاً تعداد بی‌شماری فکر و خیال در آن پدیدار می‌شوند.

تکامل انسان‌های اولیه در محیطی خطرناک، دلیل روشنی دارد. آن‌ها همواره مجبور بودند به اتفاقات بدی که ممکن بود در راه باشد، فکر کنند. حیوانات وحشی، فجایع طبیعی، قبیله‌های رقیب و رقبای درون قبیله‌ای، همگی به‌نوعی تهدید محسوب می‌شدند. مغز ذاتاً به دنبال خطر است و زمانی که چالشی خود را نمایان می‌کند، غریزه به ما دستور می‌دهد که بجنگیم یا فرار کنیم.

علت وجود افکار منفی این است که مغز باهوش ما سعی دارد همه‌ی احتمالات را در نظر بگیرد. گرچه چالش‌هایی که با آن‌ها روبرو می‌شویم، شاید هیچ شباهتی به حمله‌ی یک حیوان وحشی نداشته باشند؛ اما به هر حال چالش محسوب شده و موجب فعال‌سازی یک نسخه‌ی تضعیف ‌شده از غریزه‌ی مبارزه یا فرار در شخص می‌گردند.

۲- برای هوش عاطفی خود ارزش قائل شوید

تا اینجا معلوم شد که باهوشی فرد، مسبب ظهور افکار منفی در ذهن وی است؛ از آن نوع افکاری که اگر زیادی به آن توجه کنید، اعتماد به نفس را از شما می‌گیرد؛ اما آیا تا به حال به هوش عاطفی خود فکر کرده‌اید؟

هوش عاطفی، یک ویژگی مهم است که در دنیای حرفه‌ای کاربردهای فراوان دارد و داشتن این شناخت برای افراد، اهمیت بسیار زیادی پیدا خواهد کرد. در یک نظرسنجی، ۷۱ درصد از مدیران بخش استخدام اظهار داشته‌اند که هوش عاطفی از بهره هوشی (IQ) مهم‌تر بوده و ۵۸ درصد گفته‌اند که ابداً حاضر به استخدام فردی با IQ بالا و هوش عاطفی پایین نیستند. جنبه‌های مهم هوش عاطفی را به شکل زیر برشمرده‌اند:

  • عواطف خود را می‌شناسید.
  • عواطف دیگران را می‌بینید.
  • می‌توانید عوامل برانگیزاننده عواطف خود را شناسایی نمایید.
  • اطلاعات عاطفی را مدیریت می‌کنید؛ یعنی در زمان برانگیختگی عواطف واکنش نشان نداده و می‌توانید خود را کنترل نمایید.

هوش عاطفی

از همان کودکی به ما یاد داده‌اند که قدر انسان‌های خردمند را بدانیم؛ اما تأکید آن‌چنانی بر توانایی شناخت عواطف و استفاده‌ی مؤثر از آن نشده و این مسئله منجر به فقدان تعادل و در نتیجه لغزش بسیاری از افراد می‌شود.

عواطف منفی، افکار منفی را به وجود می‌آورند و عاطفه خود توسط چیزی به وجود می‌آید که از کنترل خارج است. به همین ترتیب، تأثیر درونی یک حس در ذهن، تقریباً هم‌زمان شکل می‌گیرد؛ به طوری که حتی نمی‌فهمیم چه زمانی این اتفاق می‌افتد. برای مثال از اینکه به یک جشن دعوت نشده‌ایم، احساس ناراحتی می‌کنیم؛ ناگهان با خود فکر می‌کنیم که بی‌کفایت هستیم؛ در نهایت جبهه‌گیری خود را نشان داده و با خود می‌گوییم:

من که در هر صورت از آن‌ها خوشم نمی‌آمد.

به‌جای آنکه واکنش منفی به عواطف نشان دهید، هوش عاطفی خود را بپرورانید. عواطف را بشناسید و درک کنید که این نوع عاطفه، احتمالاً افکار منفی ایجاد خواهد کرد. همچنین این را بدانید که وجود عواطف طبیعی است، صحیح و غلط در آن وجود ندارد. فقط حسی است که تجربه می‌کنید.

در کنار این حس عاطفی بمانید، آن را نام‌گذاری کنید، برایش رنگ تعیین نمایید و راهی برای ابراز آن به جهان بیرون بیابید. خلاق باشید و بدانید که اگر ظاهری غمگین به خود گرفته‌اید، علت آن، حقیقی بودن احساس ناراحتی است.

افکار منفی

۳- اقدامات اشتباه و نیروبخش افکار منفی را بشناسید

انگیزه ما را رشد می‌دهد. معنای این جمله، آن است که به دنبال چیزی هستیم که به ما حس خوبی بدهد. بیشتر مواقع، زمانی که کودکان بسیار کم‌ سن و سال هستند، والدین با ارائه‌ی محرک‌ها در زمان اشتباه، به آن‌ها ستم می‌کنند. این عادت تا بزرگ‌سالی همراه کودک خواهد بود.

 

برای مثال ممکن است شخصی در زمان کودکی خود، به دلیل آنکه توسط هم‌کلاسی‌های خود مورد تمسخر قرار گرفته، ناراحت بوده باشد. افکار منفی تقریباً بلافاصله، همچون اشیاء شناور روی امواج عواطف، در سطح مغز تشکیل می‌شوند. والدین، به جای آنکه در غم و ناراحتی کودک شریک شده و به کودک اجازه دهند تا احساسات خود را تخلیه کند؛ به او چیزی دادند تا بخورند، تلویزیون را برای وی روشن کردند و سپس او را به رختخواب بردند تا بخوابد.

ایراد این کار در چیست؟ اولین چیزی که برای برقراری آرامش استفاده شد، یک محرک خارجی به نام غذا بود. روانشناسی خوراک به این شکل است:

با چیزی که قرار است به سلامت ما کمک کند، روابط ناسالم برقرار می‌کنیم.

خوراکی، به‌ویژه خوراکی فراوری شده و قندی که باعث ترشح دوپامین می‌شود، ماده‌ای قدرتمند است که همه‌ی حواس انسان را درگیر می‌کند. وقتی یاد می‌گیرید که برای احساس بهتر به سراغ یک محرک خارجی نظیر غذا بروید، یک حلقه‌ی بازخورد منفی خلق می‌کنید. در انتها به آن محرک عادت کرده و سپس در این عادت غرق می‌شوید. زمانی که احساس رضایت اولیه تمام شد، غم به سراغتان خواهد آمد.

عادات ناسالم و اشتباه را کشف کرده و آن را از جمع گزینه‌های خود کنار بگذارید. این عادات قاتل اعتماد به نفس هستند؛ به جای آن‌ها، عادات سالمی نظیر ورزش، هنر، خاطره‌نویسی، نگهداری از حیوانات یا صله‌ی رحم و دیدار بیشتر با دوستان و آشنایان را جایگزین کنید.

۴- اعتماد به نفس خود را به‌طور منظم افزایش دهید

برای افزایش اعتماد به نفس، لازم است مجموعه‌ای از کارهای کوچک را در نظر داشته باشیم؛ در این صورت، زمانی که مورد تهاجم افکار مأیوس‌کننده قرار می‌گیریم، می‌توانیم به اندوخته‌ی اعتماد به نفسی که از پیش ذخیره شده، تکیه کنیم.

چند فعالیت برای افزایش اعتماد به نفس:

  • فهرستی از نقاط قوت و فعالیت‌هایی تهیه کنید که تاکنون انجام شده یا در دست انجام است و نسبت به آن‌ها احساس غرور می‌کنید. به‌طور منظم موارد جدیدی به این فهرست بیافزایید.

  • هر روز برای خود فیگور بگیرید. بنا به گفته‌ی روان‌شناسی به نام اِمی کادی، همین که استوار بایستید و بازوان خود را طوری بالا بگیرید که انگار به تیم حریف گل زده‌اید، مغز یاد می‌گیرد که اعتماد به نفس را افزایش دهد. هر روز به مدت یک دقیقه در برابر آینه این کار را انجام دهید.
  • با یک فعالیت جدید که قابل انجام است، خود را به چالش بکشید. در کلاس یوگا شرکت کنید، خیاطی یا روش پخت غذاهای جدید را یاد بگیرید و یک شعر یا ترانه حفظ کنید.

  • ورزش کنید و خواب کافی داشته باشید.
  • چالش صد روز انکار را انجام دهید. جیا جیانگ، مالک انکار درمانی، خود را در انکار غرق کرد و با طرح درخواست‌های عجیب از مردم، به مدت ۱۰۰ روز برای خود شجاعت و جسارت خلق نمود.
  • در ذهن و کلام خود، از جملاتی برای تأیید نفس استفاده کنید. از نقاط قوت خود شروع کنید. بگویید: «من خوب با دیگران ارتباط برقرار می‌کنم، باهوش هستم، نسبت به دیگران احساس دلسوزی دارم» زمانی که منتقد درون شروع به صحبت کرد، با این جملات مثبت درباره‌ی خود، پاسخ او را بدهید.

انجام تمرین‌های منظم ایجاد اعتماد به نفس، در درازمدت مفید خواهند بود. از نظر جسمی و ذهنی احساس بهتری خواهید داشت و افکار منفی دیگر آن اثر مهلک قبل را بر اعتماد به نفس نخواهند داشت.

۵- دست از مقایسه‌ی خود با دیگران بردارید

این مورد، بسیار حائز اهمیت است. با وجود رسانه‌های اجتماعی دنیای امروز، مقایسه‌ی خود با دیگران امری بسیار بدیهی و آسان خواهد بود. طبق نتایج یک مطالعه، هر چه زمان بیشتری در شبکه‌های اجتماعی همچون اینستاگرام صرف شود، فرد افسرده‌تر خواهد بود.

اغلب افراد با به‌روزرسانی وضعیت خود و ارسال عکس‌های جذاب، موفقیت‌های خود را با دیگران در میان می‌گذارد. مقایسه‌ی خود با ظاهر زندگی افراد در صفحه‌ی اینستاگرام و احساس ضعف و کمبود پس از آن، در یک لحظه و به‌سادگی اتفاق می‌افتد. سپس تصمیم می‌گیرید مطلبی در صفحه‌ی خود ارسال کنید تا خود را خوب نشان دهید. اگر این مطلب، هزار لایک و نظر دریافت نکند، احساس می‌کنید دوستان اینستاگرامی دیگر شما را دوست ندارند.

همین مسئله تا حد زیادی برای افرادی که نامزد یا همسر دارند نیز صدق می‌کند. طبق یکی از تحقیقات انجام شده، زمانی که افراد در یک رابطه‌ی جدی و دلبستگی شدید به سر می‌برند، اغلب آن را در اینستاگرام یا فیس‌بوک با دیگران به اشتراک می‌گذارند. در اغلب موارد، این کار به تقلید از دوستان انجام می‌شود. اگر رابطه‌ی فرد با همسر یا نامزدش مساعد نباشد، دیدن مطالب مثبت دیگران در یک محیط مصنوعی و در رسانه‌های اجتماعی، جداً می‌تواند او را غمگین سازد. در نهایت بدون آنکه متوجه شود، خود را با آن‌ها مقایسه می‌کند.

راج راقوناتان، استاد دانشگاه تگزاس، یک رویکرد جایگزین پیشنهاد می‌دهد:

«نسبت به مسائلی که در انجام آن‌ها حرفه‌ای هستید و برایتان لذت‌بخش است، آگاهی بیشتری کسب کنید. زمانی که نیازی به مقایسه‌ی خود با دیگران احساس نکنید، به‌طور غریزی به سمت فعالیت‌هایی میل پیدا می‌کنید که برایتان لذت‌بخش است.»

بر روی مسائلی که برای شما خوشایند است، متمرکز شوید. جایی برای افکار منفی وجود ندارد. به تسلط بر کارهایی که بیش از همه برای شما لذت‌بخش است، نزدیک و نزدیک‌تر شوید، طبیعتاً زمانی که این تسلط را احساس کردید، اعتماد به نفس بیشتری خواهید داشت.

۶- ذهن آگاهی را به‌عنوان روشی برای زندگی به کار گیرید

افکار و اندیشه‌های ما همه‌ی مسائل را در دو دسته‌ی مشکلات و راه‌حل‌ها می‌گنجانند. شاید وسوسه شوید و با خود بگویید: «اگر افکار منفی مشکل واقعی هستند، پس ذهن آگاهی راه‌حل آن‌ها است.» ذهن آگاهی راه‌حل نیست و هرگونه توقع از آن برای رفع مشکلات، به ناامیدی و یأس منجر می‌شود. تنها پیشرفتی که از ذهن آگاهی می‌توان انتظار داشت، آگاه شدن ذهن است.

ذهن آگاهی یک روش زندگی و تمرینی است برای توجه؛ تمرینی برای درک پدیده‌ها و ساطع کردن آن‌ها، درست همانند فرآیند دم و بازدم انسان.

 

ذهن آگاهی چطور در مقابل افکار منفی به کمک انسان می‌آید؟ در این فرآیند ذهن، متوجه آن فکر خاص شده و سپس آن را رها می‌کند.

همین، هیچ جادویی در کار نیست. مغز و افکار آن، بخش فعالی از یک جهان حیرت‌انگیز هستند. شاید کلشیه‌ای به نظر برسد؛ اما بدانید که بر سنگ گردان نروید نبات! ذهنی که افکار را رها کرده و اندیشه‌های خویش را در جهان بیرون آزاد می‌نماید، در آن‌ها غوطه‌ور نخواهد شد؛ بنابراین، چنین ذهنی همیشه برای چالش‌های جدید، آماده و سرحال است.

۷- کمتر قضاوت و بیشتر عمل کنید

زمانی که به قضاوت دیگران می‌نشینیم، پشت سر آن‌ها حرف می‌زنیم و نظرات منفی درباره‌ی آن‌ها می‌دهیم، در واقع در حال تقویت افکار منفی خود هستیم. آن‌ها را به کلام درمی‌آوریم و اجازه می‌دهیم انعکاس یابند. دیری نمی‌پاید که این نوع فکر کردن به یک عادت تبدیل می‌شود و دامان خود ما را نیز می‌گیرد.

اجازه ندهید افکار منفی در ارتباط با دیگران، جای پای محکمی در ذهنتان بیابند. آن‌ها را به قدرت نرسانید. به جای این کار، مهربانی و عشق‌ ورزیدن یا کاری شبیه به آن را تمرین کنید. با احساس عشق و مهربانی، بنشینید و افکار مثبت و سلامت و عشق بی ‌قید و شرط را اول به سوی خود، سپس به سوی دوستی دیگر، بعد برای یک آشنا و در نهایت برای کسی که دوست نمی‌دارید، بفرستید.

پس از تمام این مراحل، وظایف و اهداف مشخص و دست‌یافتنی خود را بنویسید. تاریخ و مکان را یادداشت کرده و تا جای ممکن دقیق و با جزئیات عمل کنید. فراموش نکنید که این مراحل و اهداف باید کارهایی را که از انجام دادن آن لذت می‌برید، شامل شوند. یک کپی از فهرست کارهایی که می‌بایست انجام شوند، در جیب خود نگاه دارید. کارهایی را که انجام داده‌اید، علامت بزنید. علامت‌ها را بیشتر و بیشتر کرده و از انجام آن‌ها لذت ببرید.

ما انسان‌ها، با تمرکز افکار مثبت بر روی خود و دیگران و همچنین با توجه کافی به هدف لذت‌بخش خود، در واقع در حال پرورش مغز خود هستیم. دیری نمی‌گذرد که به همیشگی بودن افکار مثبت و به پایان رساندن فعالیت‌هایی که می‌خواهیم، عادت خواهیم کرد. این مسئله حقیقتاً احساس خوبی دارد!

کلام آخر

اعتماد به نفس یک عادت بوده و درست مثل هر عادت دیگری، برای ساخت آن نیاز به تمرین مداوم است. گرایش به عادت‌های بدبسیار راحت اتفاق می‌افتد؛ زیرا در آن لحظات اهداف بلندمدتی در ذهن نیست. فقط به‌طور مکرر به انجام آن‌ها مشغول می‌شویم. دست، پیراشکی را برمی‌دارد، آن را به دهان می‌گذارد، دهان شروع به جویدن می‌کند، گلو آن را فرو می‌برد و سپس این کار تکرار می‌شود. چرا عادت‌های مثبت را نیز به همین روش در زندگی خود جای ندهیم؟

با انجام کارهای روتین و تکرار منظم آن‌ها، اعتماد به نفس خود را بالا ببرید. زمانی به خواب بروید که می‌دانید هشت ساعت کامل، با چشمانی بسته، خواب کافی خواهید داشت. از خواب بیدار شوید. بدن خود را کش و قوس دهید. یک دقیقه برای خود فیگور بگیرید و در عین حال، افکار مثبتی درباره‌ی خود به ذهن بیاورید.

اگر صبح فرصت کافی برای ورزش کردن دارید، صبح‌ها ورزش کنید. هر روز یک هدف واقع‌بینانه برای خود تعیین کنید تا خود را به‌نوعی به چالش بکشید. سپس با علم به اینکه آن روز از عهده‌ی یک چالش انجام‌شدنی برخواهید آمد، روز خود را با لذت آگاهانه از هر لحظه ادامه دهید.

 

منبع: چطورپدیا

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ اسفند ۹۷ ، ۱۵:۳۰
viator baran4

چطور نگرش مثبت به زندگی را بسازیم؟

به موسیقی خوب گوش فرا دهید

۱- به موسیقی خوب گوش فرا دهید

موسیقی یقیناً خلق و خوی فرد را بهبود می‌بخشد و گوش سپردن به موسیقی روح را آرام می‌کند. شروع صبح با یک موسیقی لطیف باعث می‌شود تا روز خوبی را آغاز کنیم و گوش دادن به موسیقی قبل از خواب، باعث می‌شود تا خواب آرامی در طول شب داشته باشیم.

۲- کمتر تلویزیون تماشا کنید

مطالعات نشان داده افرادی که کمتر تلویزیون تماشا می‌کنند، شادتر هستند. تماشای تلویزیون اغلب زمان زیادی را به خود اختصاص می‌دهد و معمولاً کیفیت برنامه‌های تلویزیون چندان مناسب نیست و صرف این زمان زیاد، کمکی به رشد فرد نمی‌کند. سعی کنید برنامه‌های خاصی که بسیار مورد علاقه شما هستند را انتخاب کنید و تنها در زمان پخش آن برنامه تلویزیون را روشن نمایید و باقی زمان خود را به کارهای مفید و مفرحی مانند وقت گذراندن با خانواده سپری کنید.

۳- هیچ کاری را به‌ صورت پراکنده انجام ندهید

هر بار که کاری انجام می‌دهیم، باید از خود بپرسیم که آیا در انتهای روز می‌توانم با خیال راحت بگویم برای انجام کار مفیدی زمان گذاشته‌ام؟ من دقیقاً به‌محض آن که دریابم سایتی بیش از حد زمانم را به خود اختصاص می‌دهد، آن را مسدود می‌کنم. این‌طور نیست که از این سایت‌ها لذت نبرم، مسئله این است که این سایت‌ها ارزش صرف وقت را ندارند. این زمان می‌تواند صرف یادگیری چیزی جدید یا تکمیل پروژه‌هایی شود که حائز اهمیت هستند. زمان فوق‌العاده ارزشمند است.

۴- مراقب منفی‌بافی باشید

جامعه‌ای که خود را هوشمند می‌داند گاهی گرایش‌هایی به سمت منفی‌بافی دارد، زیرا در برخی از مواقع عیب‌جویی از سایر افراد، همچون یک مکانیزم ارسال سیگنال صریح، حاکی از برتری هوش فرد نسبت به کسی است که مورد اصلاح قرار گرفته است. منفی‌بافی و عیب‌جویی یکی از مسائلی است که ممکن است تمام شب فکر انسان را به خود مشغول کند. هر گاه که فکرتان با افکار منفی مشغول شد، سعی کنید کاری مفید برای خود پیدا کرده و به آن کار بپردازید.

۵- زمانی برای خلوت با خود بیابید

ابتدا نوشته بودم: «زمان‌هایی را تنهای تنها بگذرانید» اما بعد آن را تغییر دادم، زیرا اگر این تنهایی مداوم باشد، ممکن است سبب بروز مشکلاتی شود. بودن با افراد دیگر طبیعتاً سبب خوشحالی و خرسندی انسان خواهد شد؛ اما من این نکته را وارد این فهرست نمی‌کنم، زیرا تقریباً همه‌ی افراد بخشی از زمان خود را صرف دیدار با دوستان خود می‌کنند. از سوی دیگر، اینکه زمانی را به خلوت کردن با خود اختصاص دهیم تقریباً یک تابو محسوب می‌شود. افراد معمولاً اختصاص زمان به خلوت و تنهایی را نشانه انزوا می‌دانند و چندان به آن اهمیت نمی‌دهند اما شما سعی کنید که زمانی را به تنهایی خود اختصاص داده و با خود خلوت نمایید و در این خلوت، خود را بهتر بشناسید. از زمان‌های تنهایی خود و این آرامش لذت ببرید.

۶- ورزش کنید

ورزش بهترین راه ممکن برای افزایش خوشحالی فرد در لحظه است. ورزش کردن سبب خرسندی فرد خواهد شد. دویدن را در برنامه‌ی خود بگنجانید. در ابتدای کار احساس انزجار نسبت به آن طبیعی است، اما لذتی که تا انتهای کار رفته رفته بیشتر می‌شود، به طرز خارق‌العاده‌ای ارزش تحمل ناامیدی گام‌های اول را خواهد داشت. نمی‌توان حدی برای نکات مثبت ورزش متصور شد. همچنین نکته فوق‌العاده‌ی دیگری در مورد ورزش، زمانی است که به‌تنهایی و برای خود صرف می‌کنید.

۷- یک طرح و نقشه داشته باشید

تعیین یک هدف و حرکت به‌سوی آن، کلید خوشبختی است. لزوماً صرف دستیابی به هدف سبب خوشحالی فرد نخواهد شد، بلکه این روند دستیابی به هدف است که لذت‌بخش است. به‌عنوان مثال، من به‌شخصه زمانی که صرف کار تدریس می‌کنم، این فرایند تدریس است که ذاتاً برای من لذت‌بخش است نه صرف کسب درآمد از این طریق!

۸- زمانی را به کارهایی که از انجام آن‌ها لذت می‌برید، اختصاص دهید

این جمله خیلی کلی است، اجازه دهید با یک مثال آن را شرح دهم.

یکی از چیزهایی که زندگی مرا تغییر داد یافتن انجمن‌هایی با تمرکز کلی بر روی فعالیت‌هایی بود که همیشه برای من لذت‌بخش بوده‌اند. برای مثال من کار ترجمه را همیشه دوست داشتم و مایل بودم که در این زمینه به فعالیت بپردازم اما با وجود تسلط بر زبان انگلیسی قادر به شروع این کار نبودم؛ اما چند سال پیش با گروه‌های آموزش فن ترجمه آشنا شدم و کارم در این زمینه را آغاز کردم و سال‌هاست که به این کار مشغول هستم. این کار به‌تدریج مرا به سمت اهداف بزرگ‌تری سوق داد و خشنودی و رضایت مرا در پی داشت.

۹- تعریف خود از شادی را تغییر دهید

یکی دیگر از دلایلی که برخی افراد نسبت به دیگران انسان شادتر هستند، آن است که تعریف آنها از شادی نسبت به بقیه‌ی افراد تعریفی به‌مراتب آرامش‌بخش‌تر است. این افراد به دنبال یک رضایت همیشگی و پایدار نیستند و فکر نمی‌کنم هرگز بتوان با این تفکر زندگی کرد. خوشحالی آنها تا حدی به ثبات و پایداری نزدیک است. اگر ذهنیت خود به شادی و خوشبختی را تغییر دهیم، انسان‌های شادتری خواهیم بود و در آرامش بیشتری زندگی خواهیم کرد. خوشبختی لزوماً به این معنی نیست که تمام شرایط زندگی دلخواه شخص فراهم باشد. ما می‌توانیم از تمام داشته‌های خود لذت ببریم و از مسیر تلاش برای دستیابی به زندگی دلخواه خود لذت برده و شادی و خوشبختی و آرامش را به خود هدیه دهیم.

۱۰- اتفاقاتی که احساس رضایت و خرسندی در پی ندارند را نادیده بگیرید

منطق می‌گوید: «اگر چیزی سبب بروز ناراحتی باشد، به‌ جای نادیده گرفتن آن می‌بایست دلیل آن را فهمیده و آن را رفع کنیم.» اگر می‌توانید این کار را انجام دهید بسیار خوب، عالی است! اما اگر نشد، بدانید که بالفرض اگر نمره آزمونی خوب نشد، هیچ دلیلی برای ناراحتی و اندوه وجود ندارد.

منطق دیگری می‌گوید: به احتمال زیاد دلیل این اندوه، تلاش زیاد مغز برای بهبود است. در حقیقت، این تلاش کلید اصلی افسردگی خواهد بود: جنبه‌های مثبت افسردگی.

مثالی می‌زنم که هر دو منطق را در بر خواهد گرفت. برای نمونه خاطرم هست یکی از دوستانم تعرف می‌کرد که «یک یا دو سال پیش که با شریکم در مذاکرات شرکت می‌کردیم، زمانی که شکست می‌خوردیم تا مدتی طولانی عمیقاً به این مسئله فکر می‌کردیم که کجای کار اشتباه کرده‌ایم. به این ترتیب به سرعت در امر مذاکره بهتر و بهتر شدم.». دوست من به دلایل بروز ناراحتی فکر می‌کرد و ریشه مشکل را پیدا می‌نمود و با این کار باعث رشد خود می‌شد.

فکر کردن به دلایل ناراحتی جنبه دیگری نیز دارد. برای مثال، ناراحتی و افسردگی و القای این تفکر که چقدر کندذهن بوده‌اید که موفق به کسب نمره‌ی خوب در امتحان ریاضی نشدید، تحت هیچ شرایط کمکی به پیشرفت در درس ریاضی نخواهد کرد. نگرانی را کنار گذاشته و به جای آن به تمرین ریاضی بپردازید.

۱۱- راهی برای اندازه‌گیری میزان پیشرفت خود یافته و سپس آن را اندازه‌گیری کنید

اگر بازی‌های ویدئویی اعتیادآور هستند، دلیلی وجود دارد. پر کردن نوار تجربه در بازی‌ها و ارتقای آن به سطح بعدی برای فرد فوق‌العاده رضایت‌بخش است. به عقیده‌ی من اگر بتوانیم این مفهوم را به دنیای واقعی عرضه کنیم، نتیجه واقعاً جالب خواهد بود. من در انتهای فهرست به این نکته اشاره کرده‌ام و دلیل آن این است که متأسفانه این مسئله‌ به‌ندرت در دنیای واقعی انجام‌ شده است.

من برای مدتی میزان دویدن و سرعت متوسط خود را تحت نظر گرفتم و برآورد کردم، مشاهده‌ی پیشرفتی که پس از یک هفته داشتم بسیار لذت‌بخش بود. همچنین در کنار دویدن به عنوان یک مسیر پیشرفت حس رضایتمندی، ورزش نیز می‌کردم؛ ترکیب این دو در کنار هم میزان خرسندی و رضایتم را چندین برابر کرد.

۱۲- آگاه باشید که شادی یک پاداش تکاملی است، نه یک حقیقت عینی!

شادی معمولاً چیزی نیست که در لحظه قابل مشاهده باشد. شادی نتیجه تمام کارهای درست و نگرش درست و مثبت به زندگیاست. شادی حاصل لذت بردن از مسیر موفقیت و پیشرفت است. سعی کنید از لحظات زندگی لذت ببرید. هر لحظه در گذر است و دیگر برگشتی نخواهد داشت. از معجزه زندگی لذت ببرید!

 

منبع: چطورپدیا

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ بهمن ۹۷ ، ۱۵:۵۹
viator baran4