مجله خلاقیت و نوآوری

طبقه بندی موضوعی

۳ مطلب با موضوع «درمان بیماری» ثبت شده است

چطور باور بدشانسی را از زندگی حذف کنیم؟

 

چند ماه پیش یکی از دوستان قدیمی خود را دیدم. از پارسال او را ندیده بودم. سر ناهار درباره‌ی مسائل مختلفی ازجمله شغل، روابط و سرگرمی‌هایی که داشتیم صحبت کردیم. دوستم می‌گفت که شغلی که دارد برایش کسل‌کننده و بی‌مزه شده است و با وجود آنکه درخواست ترفیع داده است، با درخواستش موافقت نشده است. زندگی خصوصی‌اش نیز آن‌چنان چنگی به دل نمی‌زد، چراکه اخیراً بعد از مدتی طولانی، از نامزدش جدا شده بود. وقتی از او پرسیدم که چرا ظاهراً همه‌چیز در منزل و محل کار به‌هم ‌ریخته بود، لحظه‌ای درنگ کرد و سپس گفت:
«پشت سر هم دارم بد میارم.»
از پاسخش تعجب کردم، چون با شناختی که از او داشتم، فکر نمی‌کردم زندگی خود را تحت کنترل بخت و اقبال ببیند. او همیشه در ظاهر فردی بود که هدف خود را می‌شناخت و با ذوق به دنبالش می‌رفت. گفت به دلیل همه‌ی اتفاقاتی که برایم افتاده است، به شانس اعتقاد دارد.

اینجا بود که نظر خود را درباره‌ی شانس و سرنوشت با او در میان گذاشتم:

درحالی‌که قطعاً رویدادهای شانسی پیش می‌آید، اما این‌گونه رویدادها ماهیتی کاملاً تصادفی دارند. به‌بیان‌دیگر، خوش‌شانسی و بدشانسی به شکلی که مردم تصور می‌کنند، وجود ندارد. مهم‌تر از آن اینکه، حتی اگر رویدادهای منفی تصادفی هم برای انسان اتفاق بیفتد، طرز فکر و واکنش ما می‌تواند این رویدادها را به اتفاقات مثبت و خوشایند منجر کند.

بخت و اقبال شما بدتر یا بهتر از بخت و اقبال هیچ فرد دیگری نیست. فقط این‌گونه به نظر می‌رسد. از آن بهتر اینکه دو کار ساده است که اگر انجام دهید، احساس بدشانسی را در شما برعکس می‌کند و شانس شما را تغییر می‌دهد.

۱- دیگر به خارج از کنترل بودن اتفاقات زندگی از دست شما اعتقاد نداشته باشید.

باور نکنید که هر آنچه در زندگی رخ می‌دهد، از سر بخت و اقبال، سرنوشت، نیروهای ماوراءالطبیعه، انسان‌های بدخواه دیگر یا هر چیزی جز خود شما اتفاق می‌افتد. روان‌شناسان این مشکل را «منبع کنترل بیرونی» می‌نامند. این مشکل نوعی سرنوشت‌باوری است که طی آن فرد معتقد است که شخصاً نمی‌تواند کار خاصی در جهت تغییر زندگی خود انجام دهد. به همین دلیل یا به امید کسب بهترین نتایج همه‌ی تمرکز خود را بر تغییر بخت خود با انواع روش‌های خرافاتی می‌گذارد یا منفعلانه در مقابل هر اتفاقی که پیش رویش باشد تسلیم می‌شود و از اینکه با امید و آرزوهایش تطابق ندارد، شاکی است.
بیشتر افراد موفق نگرشی مثبت اتخاذ می‌کنند. آن‌ها «منبع کنترل درونی» دارند. معتقدند که تقریباً همه‌ی اتفاقاتی در زندگی آن‌ها رخ می‌دهد، حاصل کارهای خودشان است و اینکه حتی زمانی که رویدادی تصادفی پیش می‌آید، مسئله‌ی مهم خود آن رویداد نیست، بلکه چگونگی واکنشی است که به آن نشان می‌دهند. این نگرش باعث می‌شود کنشی، فعال و به دنبال تجربه‌ی چیزهای جدید باشند. آن‌ها همیشه به دنبال یافتن راهی برای تغییر چیزهایی هستند که در زندگی خود نمی‌پسندند. آن‌ها سرنوشت‌باور نیستند و مشکلات موجود در دنیای خود را به گردن بدشانسی نمی‌اندازند. به دنبال راهی برای بهتر کردن امور هستند.

آیا آن‌ها از دیگران خوش‌شانس‌تر هستند؟ البته که نه.

شانس، تصادفی پیش می‌آید برای همین به آن می‌گویند شانس، پس این افراد نیز به‌اندازه‌ی هر فرد دیگری ممکن است دچار شکست شوند.
تفاوت در چگونگی واکنش این افراد است. وقتی اوضاع بر وفق مراد پیش نمی‌رود، افراد موفق و مثبت‌نگر به‌سرعت به دنبال راهی می‌گردند تا آن را سامان بخشند. غر نمی‌زنند، برای خود تأسف نمی‌خورند یا از «بدشانسی» شکایت نمی‌کنند. سعی می‌کنند از اتفاقی که افتاده است درس بگیرند تا دفعه‌ی بعد از آن پیش‌گیری کرده و به بهترین شکل ممکن زندگی خود را ادامه دهند. آن‌ها یک موتور انگیزشی در خود دارند که بسیاری افراد فاقد آن هستند. این موتور آن‌ها را رو به ‌جلو حرکت می‌دهد.
هیچ‌کس بنا به عادت خوش‌شانس‌تر یا بدشانس‌تر از دیگری نیست. شاید در کوتاه‌مدت چنین به نظر برسد. اتفاق‌های تصادفی اغلب گروهی پیش می‌آیند، درست مثل اعداد تصادفی که در موارد بسیاری در کنار یکدیگر قرار می‌گیرند.
اگر از چشم‌انداز دورتری نگاه کنید، شانس تصادفی صرفاً… تصادفی است. با این ‌وجود افرادی که حس می‌کنند، بدشانس هستند، معمولاً توجه بیشتری به موارد کوتاه‌مدت بدشانسی دارند، و به خود قبولانده‌اند که باورشان صحیح است. منبع کنترل ربطی به ژن ندارد. بیشتر اکتسابی است تا وراثتی. اگر منبع کنترل شما مشکل دارد، آن را تغییر دهید.

۲- به یاد داشته باشید که به هر چیز توجه کنید، در ذهن شما رشد می‌کند.

اگر به مشکلات و نقاط ضعف زندگی خود تمرکز کنید، به‌ویژه اگر آن را نوعی «بدشانسی» حساب کنید که کاری نمی‌توان برایش انجام داد، تیره‌تر و شوم‌تر به نظر خواهد رسید.
طی مدت کوتاهی آن‌قدر مطمئن می‌شوید که همه‌چیز بر ضد شما است که مثال‌های بیشتر و بیشتری برای اثبات درست بودن اعتقاد خود پیدا خواهید کرد. درنتیجه خود را در انرژی منفی غرق خواهید کرد و به‌احتمال تقریباً قطع به ‌یقین، دست از تلاش برخواهید داشت، چراکه متقاعد شده‌اید هیچ کاری برای بهبود چشم‌انداز آینده‌ی خود نمی‌توانید انجام دهید.

چند وقت پیش یکی از مخاطبان (که نامش را گلی می‌گذارم) از شدت ناامیدی و بدشانسی خود با من حرف زد. گلی یک کارآفرین مشتاق است. او در تلاش بود سرمایه‌گذارانی را برای سرمایه‌گذاری در پروژه‌اش پیدا کند. کارش خوب پیش نرفت چراکه سرمایه‌گذاران بالقوه مدام به او جواب رد می‌دادند. درست در پراضطراب‌ترین شرایطی که داشت، نامزدش با او به هم زد. و روز بعد از به هم خوردن نامزدی‌اش، یک فرصت مهم را برای ملاقات با یک سرمایه‌گذار علاقه‌مند از دست داد. قصد داشت بی‌خیال پروژه‌اش شود، زیرا حس می‌کرد برای آنکه در کسب‌وکار خود موفق شود، به‌اندازه‌ی کافی خوش‌شانس نبود. قطعاً دوران آسانی برایش نبود. پر از اضطراب و خستگی بود. اما این بدشانسی نبود که نقش ایفا می‌کرد.
سرنوشت‌باوری آن‌قدر از خودش تغذیه می‌کند تا اینکه فرد در مقابل ضربات زندگی، به یک «قربانی» منفعل تبدیل شود. «بازندگان» زندگی همان‌هایی هستند که متقاعد شده‌اند پیش از شروع هر کاری محکوم به شکست هستند. باور دارند که «بدشانسی» آن‌ها هرگونه چشم‌انداز موفقیت را نابود خواهد کرد.

به‌ندرت پیش می‌آید متوجه شوند که دلیل اصلی شکست آن‌ها، نادانی، تنبلی، نداشتن مهارت، نبود دوراندیشی یا صرفاً حماقت محض است و برای همه‌ی این موارد نیز راه درمانی وجود داشت، اگر از مقصر دانستن دیگران یا «بدشانسی» بابت کمبودهای شخصی خود دست برمی‌داشتند.
توجه شما تحت کنترل شماست. آن را به جایی متمرکز کنید که خودتان دوست دارید. آن‌قدر به افکار منفی خود گرسنگی بدهید تا بمیرند.
برای گلی توضیح دادم که برای بهبود بخت و اقبال خود و «خوش‌شانس» شدن، ابتدا باید به خود بقبولانی که هر آنچه اتفاق می‌افتد، تقریباً همیشه حاصل کار خودت است؛ پس سعی کن به اموری که درست پیش می‌روند و نتایج مثبت دارند فکر کنی نه به اتفاقات بد. سپس گلی سعی کرد موقعیت کنونی خود را به شکلی بی‌طرفانه مرور کند. متوجه شد فقط به کمی استراحت برای خود نیاز داشت. دوری از کار و دوری از رابطه‌ای که به‌تازگی خراب شده بود. واقعاً به مقداری زمان نیاز داشت تا قبل از آنکه کار و زندگی خود را از سر بگیرد، ذهن خود را پاک‌سازی کند. وقتی احساسات ناشی از دل‌شکستگی فروکش کرد، دوباره برای بهبود فرصت‌های فروش کسب‌وکار خود تلاش کرد و به دنبال سرمایه‌گذاران جدیدی گشت که برایش مناسب‌تر باشند.

 

چند ماه بعد به من گفت که بالاخره دو سرمایه‌گذار پیدا کرده است که واقعاً به پروژه‌ی او علاقه‌مند شده‌اند و قصد دارند برای رشد این کسب‌وکار با او همکاری کنند. واقعاً از این‌که توانسته بود کنترل سرنوشت خود را پس بگیرد و به چیزی که می‌خواهد برسد، خوشحال شدم.
«سرنوشت» شما واقعاً به انتخاب‌های شما بستگی دارد. زمانی که اتفاقات تصادفی رخ می‌دهد، که البته همیشه رخ می‌دهد، آیا انتخاب شما تبدیل کردن آن‌ها به فرصت است، یا می‌نشینید و گله و شکایت می‌کنید؟

بعد چه می‌شود؟

حالا دو کار ساده را که می‌توانید برای به دست آوردن کنترل سرنوشت خود و خلق خوش‌شانسی برای خود انجام دهید، یاد گرفتید. اما کار تمام نشده است! این روش‌های ساده که اینجا یاد گرفتید فقط بخشی از ۷ مهارت‌ اساسی هستند – یک مجموعه مهارت که قدرت خلق راه‌حل‌های دائمی برای مشکلات بزرگی را در اختیار شما قرار می‌دهند – هر مشکلی در هر زمینه از زندگی!
اگر فکر می‌کنید «دچار بدشانسی هستید»، می‌توانید با این ۷ مهارت اساسی، تغییری واقعی ایجاد کنید و زندگی را از نو آغاز کنید. شاید حتی از آن چیزی که فکر می‌کردید نیز آسان‌تر باشد:

چگونه می‌توانید زمانی که به نظر می‌رسد بیش‌ازحد دیر شده است، زندگی خود را از نو شروع کنید؟

می‌گویند توماس جفرسون کلمات زیر را به زبان آورده است:
«من شدیداً به شانس اعتقاد دارم، و به نظر من هر چه بیشتر تلاش کنم، خوش‌شانسی بیشتری خواهم داشت.»
درنهایت شانس شما همان چیزی است که شما انتخاب می‌کنید.

ایده‌های بیشتر در ارتباط خلق خوش‌شانسی به دست خودمان

  • چطور می‌توان زمانی که درهم‌شکسته‌ایم، جلوی افکار منفی خودکار را بگیریم
  • ۸ قدم برای داشتن خودانگیزش حتی در دوران سخت
  • آن‌قدر در زندگی گرفتار شده‌اید که دیگر می‌خواهید تسلیم شوید؟ کمک اینجاست!

کتاب درباره‌ی به دست آوردن کنترل زندگی

  • چطور کنترل زمان و زندگی خود را به دست آورید؟ نوشته‌ی آلن لاکین
  • محدودیت‌ها: کی بگوییم بله، چطور بگوییم نه، تا کنترل زندگی را به دست آوریم نوشته‌ی هنری کلاود
  • کنترل زندگی خود را به دست آورید: یک برنامه‌ریزی ۲ ساعته برای کمک به تعیین و رسیدن به اهداف نوشته‌ی ریچل روف

 منابع:چطورپدیا

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ بهمن ۹۷ ، ۱۲:۱۷
viator baran4

چطور مراقبه صبح‌هنگام را شروع کنیم؟ (برای مبتدیان) 

مطمئناً تاکنون در مورد مزایای داشتن یک برنامه روتین مراقبه به کرات شنیده و یا خوانده‌اید، اما کماکان ممکن است نسبت به آن دلهره داشته و برای شروع تردید داشته باشید و یا فکر کنید برای مراقبه به زمان زیادی نیاز خواهید داشت؛ یا اینکه ممکن است چندین و چند بار آن را امتحان کرده باشید اما تنها نتیجه آن تلنبار شدن افکار مختلف در ذهن بوده و احساس کردید عایدی نداشته یا حتی ممکن است بیشتر باعث شود در افکار خود غرق شده و با خود بگویید که در این کار اصلاً خوب نیستید.

 

در این مقاله مفهوم اساسی هدف واقعی مراقبه، مزایای به‌کارگیری این مراقبه‌ی روحانی در زندگی و نکات ساده‌ای که می‌بایست رعایت کنید، ارائه می‌شود تا به شما کمک کند موانع موجود بر سر راه تمرینات روزانه را برداشته و با یادگیری چند تمرین ساده پایه‌ای تغییرات مثبتی در زندگی خود ایجاد کنید.

 

سرفصل‌ها:

  • بدن و ذهن در مراقبه صبح‌هنگام
  • حذف موانع مراقبه صبح‌هنگام
  • روش‌های اصولی مراقبه صبح‌هنگام
  • مراقبه صبح‌هنگام هدایت‌ شده

 

بدن و ذهن در مراقبه صبح‌هنگام

 

مراقبه ابزاری فوق‌العاده برای حفظ تعادل و تعامل میان جسم و ذهن است؛ روشی ساده که هرکجا و در هر زمان برای کاهش استرس پاسخ‌گو است. درست همانند تمرینات جسمانی، هرچه بیشتر تمرین می‌کنید، پی به مزایای بیشتری برده و اثرات آن بر ذهن و بدن ماندگارتر خواهد بود.

طی مطالعه‌ای که توسط انجمن روانشناسی آمریکا انجام شد، ۴۰ درصد از افرادی که مورد بررسی قرار گرفتند، در اثر استرس به پرخوری یا خوردن غذاهای ناسالم روی می‌آوردند و ۴۶ درصد از آن‌ها به دلیل سطح بالای استرس شب‌ها از خواب بیدار می‌شدند.

نکته این است، همه‌ی افراد می‌توانند ذهن خود را روی خوردن غذای سالم‌تر، ورزش بیشتر، خواب بهتر و یا استفاده از محصولات و ماسک‌های طبیعی‌تر در خانه برای داشتن پوستی بهتر متمرکز کنند، اما اگر از ذهن مراقبت نشود، کماکان احساس نارضایتی و عدم تعادل در زندگی وجود خواهد داشت.

 

مراقبه سبب داشتن جسمی پاک‌تر و ذهنی شفاف‌تر خواهد شد:

بنا بر نتایج یک مطالعه انجام شده در هاروارد، مراقبه با کاهش استرس و اضطراب به‌نوبه خود سبب کاهش التهاب بدن، کاهش فشارخون، افزایش میزان دقت فرد، خواب بهتر، کمک به اتخاذ تصمیم‌های هوشمندانه و تنظیم افکار می‌شود، به‌طوری‌که فرد هیچ‌گاه در واکنش و قضاوت شتاب‌زده عمل نخواهد کرد.

مراقبه در کاهش استرس مؤثر بوده، اما یک مزیت بزرگ مراقبه این است که فرد با آن به آرامش می‌رسد. آرامشی که به عقیده‌ی معنویون تمام فهم و درک را در بر می‌گیرد. یکی از بزرگ‌ترین اهداف مراقبه آن است که فرد با خود هماهنگ باشد و با خود ارتباط برقرار کند تا در نتیجه آن بتواند به انرژی «وحدت» دست یابد.

 

مراقبه راهی برای جداسازی افکار است، به‌طوری‌که چند فکر در سر دارید و بین هرکدام فاصله بسیار کوچکی وجود داشته که خموشی نامیده می‌شود. این فاصله‌های کوچک دروازه‌ای به سمت ذهن بی‌انتها و نامحدود و احساس این پیوند الهی هستند.

حذف موانع مراقبه صبح‌هنگام

 

شایع‌ترین موانع مراقبه آن موانعی است که توسط خود فرد و حتی گاهی به‌طور ناخودآگاه ایجاد می‌شود. در این قسمت رایج‌ترین بهانه‌هایی که بکار می‌بریم تا در برابر شروع مراقبه مقاومت کنیم و اقداماتی که باید در این باب انجام شود را معرفی خواهیم کرد.

 

بهانه ۱: زمان کافی ندارم

تصور غلطی در این‌ باره وجود دارد که حتماً می‌بایست ۳۰ دقیقه تا یک ساعت به مراقبه بپردازیم؛ درحالی‌که می‌توان روزانه از ۵ دقیقه تا یک ساعت و در هرجای ممکن مراقبه داشت. قوانین را همواره خود فرد تنظیم می‌کند! فقط می‌بایست به انجام آن متعهد شوید. از کم شروع کنید، با گذشت زمان هرچقدر بیشتر به آن مداومت بورزید، به‌طور قطع خود زمان تمرین را افزایش خواهید داد.

 

بهانه ۲: نمی‌توانم یکجا بدون ‌حرکت بنشینم

به سبک خود مراقبه کنید. برخی قدم زدن هنگام مراقبه را به نشستن ترجیح می‌دهند. دکتر کلی مک گانیگل یک تمرین مراقبه‌ی ۱۰ دقیقه‌ای برای پیاده‌روی ارائه داده که شامل ۱ دقیقه تمرکز روی هرکدام از حواس بدن هنگام راه رفتن می‌باشد، مانند احساس تک‌تک نفس‌هایی که می‌بلعیم، لمس هوا و باد روی پوست و احساس تمام چیزهایی که می‌شنویم و می‌بینیم.

 

بهانه ۳: ذهن من هیچ‌گاه متوقف نمی‌شود

در طول یادگیری عمل مراقبه بروز احساس ناامیدی طبیعی است. تغییر انتظارات، کمک بزرگی در غلبه بر این مانع خواهد بود. همواره بر روی پیشرفت‌های کوچک روبه‌جلو تمرکز کنید. این‌که رفته‌رفته ذهن خود را درک کنید و یاد بگیرید چطور تفکرات منفی را تغییر دهید یک دستاورد بزرگ است.

 

روش‌های اصولی مراقبه صبح‌هنگام

 

یک مراقبه خوب زمانی آغاز می‌شود که شخص روشی برای خود بیابد که برای وی از همه مناسب‌تر است. به خاطر داشته باشید چون تکنیک‌ها و سبک‌های گوناگونی برای این کار وجود دارد نمی‌توان گفت راهی صرفاً درست یا غلط خواهد بود.

 

چند سبک مختلف مراقبه

مراقبه تنفس: از این روش می‌توان به‌تنهایی و به‌عنوان یک مراقبه برای آرام کردن ذهن و کاهش حواس‌پرتی‌ ذهن استفاده کرد. بر روی تنفس خود تمرکز کنید، دم و بازدم.

خیره شده به شمع: اگر تمرکز سخت است، این روش بهترین گزینه موجود است. تنها کاری که باید کرد روشن کردن یک شمع است، به این شکل توجه و دقت جلب خواهد شد. اگر فکری وارد ذهن شد عذر آن را خواسته و به شمع خیره شوید!

مراقبه‌ی مانترا: تکرار کلمات راهی برای آرامش و تمرکز است. مانترا که به معنی «رها شدن فکر» است به واژه‌هایی گفته می‌شود که با آهنگ خاصی به دفعات تکرار می‌شود.

مراقبه هدایت ‌شده: منابع آنلاین زیادی وجود دارند که ترکیب مراقبه و موسیقی را برای دستیابی به آرامش آماده ساخته‌اند. عبارت «مراقبه‌ی هدایت ‌شده» را در گوگل جست‌وجو کنید، خواهید دید هزاران هزار منبع مختلف برای آن وجود دارد.

مراقبه پیاده‌روی: این مورد که پیش‌تر نیز ذکر شد، یک مراقبه ۱۰ دقیقه‌ای است که شامل ۱ دقیقه تمرکز بر روی هر یک از حواس بدن هنگام راه رفتن است، مانند احساس نفس‌هایی که می‌بلعیم، لمس هوا و باد روی پوست و احساس تک‌تک چیزهایی که می‌شنویم و چیزهایی که می‌بینیم.

مراقبه توجه آگاهی: توجه آگاهی، تسلط بر شناخت اتفاقاتی است که در لحظه در حال رخ دادن است که آنچه را که دارد رخ می‌دهد و آنچه رخ داده و تمام شده را نیز شامل می‌شود. این شناخت شامل شناخت تمامی افکار، صداها، احساسات بدن و کوچک‌ترین چیزهای دیگر موجود در لحظه می‌باشد. ایده کلی آن است که تمام قضایا بدون قضاوت فقط مشاهده شده و درحالی‌ که به آن‌ها آگاه هستیم، باز بمانند.  تکنیک‌های گوناگون را تجربه کرده و به آن روش که برای شما بهتر عمل می‌کند، روی آورید.

 

مراقبه صبح‌هنگام هدایت‌ شده

 

اگر تاکنون هیچ‌گاه مراقبه نکرده‌اید یا حداقل برای مدت‌زمان طولانی آن را کنار گذاشته‌اید، پیشنهاد ما این است که با یک تمرین ۱۰ الی ۱۵ دقیقه‌ای آغاز کنید. با تمرین بیشتر توانایی فرد برای صامت نشستن بیشتر خواهد شد. در نظر داشته باشید قبل از شروع می‌توان قصد و انگیزه کوچکی تعیین کرد، اما هرگز انتظار وقوع نتیجه خاص را نداشته و هیچ نوع «باید» برای نحوه انجام مراقبه تعیین نکنید. تنها ذهن خود را برای پذیرش آنچه مراقبه باید به آن ببخشد باز کنید.

 

بهترین زمان مراقبه صبح زود، قبل از نوشیدن قهوه و چای است، بدین ترتیب شروع آرامش بخشی برای روز خود انتخاب کرده‌اید. این مراحل ساده را برای شروع یک تمرین مراقبه بکار گیرید:

 

  • فضایی انتخاب کنید که مکان مقدس مراقبه‌ی شما باشد. سعی کنید اتاقی انتخاب کنید که عاری از هرگونه سروصدا و حواس‌پرتی بوده و آن را تبدیل به گوشه دنج خود کنید. یک موسیقی آرامش‌بخش در پس‌زمینه، روشن کردن یک شمع یا بخور خوشبو و یا دود کردن عود گزینه‌های خوبی هستند.
  • یک زمان خاص برای مراقبه انتخاب کنید. مراقبه را در اولویت قرار دهید. قراری با خود گذاشته و هر روز در آن زمان مشخص به مراقبه بپردازید و به آن به‌عنوان تغذیه روح خود بنگرید. برخی افراد تمایل دارند مراقبه را پیش از خواب انجام دهند که البته کمک می‌کند خواب بهتری داشته باشند.
  • لباس راحت بپوشید، چیزی مانند پیژامه.
  • راحت بنشینید، می‌توانید روی یک کوسن روی کف زمین، روی نیمکت یا یک صندلی بنشینید. سعی کنید تکیه‌گاهی داشته باشید و پشت خود را عمود نگه دارید. در ابتدای کار لازم نیست حالت‌های فانتزی یوگا را امتحان کنید، دراز نکشید چرا که امکان دارد به خواب بروید. فقط صاف و بی‌حرکت بنشینید.
  • یک زمان‌سنج تنظیم کنید.
  • همواره تمرین را با ۵ تا ۷ نفس عمیق طولانی و آهسته شروع کنید تا میزان فشار و تنش موجود را کاهش دهید.
  • سپس ذهن خود را روی یک شی متمرکز کنید، چیزی همانند شعله‌ی یک شمع، تنفس خود یا تکرار یک مانترا مانند «من هستم».
  • بدانید که قطعاً افکار مختلفی به ذهن خطور می‌کنند، حسی در بدن خود احساس خواهید کرد و یا صداهایی در محیط اطراف خود می‌شنوید. تمام این‌ها طبیعی است. هر بار که چنین اتفاقی رخ داد و هوشیار شدید، بار دیگر به جسمی که تمرکز کرده بودید، برگردید یا دوباره روی تنفس خود تمرکز کنید و یا تکرار مانترا را ادامه دهید، اما تمام آن‌ها را به‌صورت ذهنی و بدون کوچک‌ترین تحرک لب‌ها و زبان انجام دهید.

 

اگر یک روز خاص احساس کردید که انجام تمرینات مراقبه هیچ عایدی در آن روز نداشته، استوار بمانید. به خاطر مدت ‌زمانی که به مراقبه اختصاص داده‌اید به خود افتخار کرده و خود را تصدیق کنید. حتی اگر احساس می‌کنید که اثرات این تمرینات آن‌چنان واضح و آشکار نیست، قدردان تمرین خود باشید، به‌زودی از اینکه این تمرینات را آغاز کرده‌اید خرسند خواهید شد.

 

منبع:چطورپدیا

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ بهمن ۹۷ ، ۱۲:۱۴
viator baran4

چطور در مسیر خودسازی گام برداریم؟

از وقتی کودک بودیم از ما می‌خواستند در تحصیلات بهترین باشیم، تلاش کنیم نمره‌ی خوبی بگیریم و در آزمون‌ها عالی ظاهر شویم. یادگیری در مدارس و دانشگاه همیشه بیشتر در جهت پیشبرد دوره‌های تحصیلی انجام ‌شده است؛ اما جنبه‌هایی نظیرخودسازی و پیشرفت‌های فردی که نقشی به همان اندازه مهم در زندگی انسان‌ها ایفا می‌کنند، چه می‌شود؟

اهمیت خودسازی اغلب مورد بی‌توجهی قرار می‌گیرد. یا به‌راحتی کمبودهای خود را مخفی می‌کنیم و از مواجهه با آن‌ها سرباز می‌زنیم، یا صرفاً به دلیل عدم آگاهی نسبت به آن‌ها احساس خوشحالی می‌کنیم. حقیقت این است که انسان نمی‌تواند از خودش فرار کند. هر چه بیشتر از خود دور شود، چاه عمیق‌تری برای خود چال می‌کند چراکه بالاخره زمانی فرا می‌رسد که همه‌ی این عواطف هضم‌ نشده، خود را نشان می‌دهند و فرد را در هم می‌شکنند. پس باید چه‌کار کنید؟ اول هشیارانه به دنبال خودآگاهی باشید و افکار، عواطف و واکنش‌های خود را زیر نظر بگیرید. تصمیم بگیرید خودسازی را به بخشی جدانشدنی از زندگی خود تبدیل کنید. درست همان‌طور که یادگیری هرگز نباید متوقف شود، خودسازی نیز باید مداوم ادامه یابد. منظور و هدفمان باید تمرکز بر پیشرفت مداوم نفس در هر مرحله از زندگی و تبدیل به نسخه‌های بهتر خودمان باشد. در ادامه، ۱۲ دلیل برای اهمیت خودسازی فارغ از سن و سال فرد ارائه شده است:

خود آگاهی۱- خود آگاهی را افزایش دهید

زمان بسیار زیادی را صرف شناختن دیگران و حل مسائل آن‌ها می‌کنیم. اگر فقط همان مقدار زمان را برای شناخت خود صرف کرده بودیم، اوضاع بسیار متفاوتی را رقم می‌زدیم. درست است؟

اولین قدم در راه خودسازی شما را ملزم می‌کند که بیش ‌از پیش خودآگاه شوید و بیشتر خود را بشناسید. شما را وادار می‌کند خود را زیر سؤال ببرید و با حقیقت، هرچقدر هم که بی‌رحم باشد، روبرو شوید. خودآگاهی سیاحتی بدون توقف است. هر چه زندگی پیش می‌رود، تجربیات و چالش‌های مختلفی بر سر راه شما قرار می‌گیرد که شما را نسبت به شخصیت، افکار و احساساتی که دارید، بیشتر آگاه می‌کند؛ بنابراین برای آنکه در مسیر خودسازی قرار بگیرید، از دست نرفتن ارتباطی که با خود دارید، بسیار حائز اهمیت است.

۲- نقاط قوت را تقویت کنید

خودسازی کمک می‌کند تا نقاط قوت خود را کشف کرده و از آن استفاده کنید. از روابط گرفته تا حرفه و شغل، شناخت نقاط قوت در همه‌ی حوزه‌های زندگی اهمیت دارد. با خودسازی، درک بهتری از آن چیز که به دنبالش هستید و مسیرهایی که احتمالاً به کامیابی و برتری شما منجر خواهد شد، به دست خواهید آورد. به شما کمک می‌کند برای زندگی خود هدف تعیین کنید و این اهداف را محقق سازید. درهرصورت، تنها زمانی می‌توانید به چیزی که می‌خواهید برسید که بدانید چه می‌خواهید. با تقویت و بهره‌مندی از نقاط قوت خود، احتمال آنکه به موفقیت دست پیدا کرده و در جهت تشکیل یک زندگی شاد و پربار گام بردارید، بیشتر خواهد شد.

۳- بر نقاط ضعف چیره شوید

درحالی‌که شناسایی نقاط قوت یکی از جنبه‌های مهم خودسازی است، رسیدگی به نقاط ضعف نیز بسیار حائز اهمیت است. از داشتن نقطه‌ضعف خجالت نکشید. این نقاط ضعف را به‌عنوان حوزه‌های پیشرفت در نظر بگیرید. همه‌ی انسان‌ها نقاط قوت و ضعفی دارند که شخصیت آن‌ها را شکل می‌دهد. همین نقص‌ها است که ما را انسان می‌کند. هدف خودسازی باید درک چیزی فراتر از نقاط ضعفی باشد که شما را از رسیدن به عظمت و بزرگی بازمی‌دارند. نقاط ضعف خود را بپذیرید، ریشه و منبع آن‌ها را پیدا کرده و مصمم شوید که بر آن‌ها غلبه کنید. شاید آسان نباشد، اما قطعاً غیرممکن نیست. اجازه دهید سیاحت خودسازی شما تک‌تک نقاط ضعف را به نقاط قوت تبدیل کند و شما را بالا ببرد.

۴– از ناحیه‌ی آسایش بیرون بیایید

«ناحیه‌ی آسایش» جای خطرناکی است. قطعاً احساس خوبی به فرد می‌دهد؛ اما هم‌زمان به معنی رکود و بی‌حرکتی نیز هست و هر جا که رکود باشد، هرگز نمی‌توانید رشد و پیشرفت داشته باشید. تصمیم به خودسازی نیازمند بیرون آمدن از ناحیه‌ی آسایش است. به شما کمک می‌کند با ترس‌های خود روبرو شوید، چیزهای جدید را امتحان نمایید، ریسک کنید و خود را به چالش بکشید. گاهی اوقات وجه جدیدی از شخصیت خود را کشف خواهید کرد؛ اما گاهی نیز شکست می‌خورید. اجازه ندهید این شکست‌ها شما را زمین بزند. علم به این‌که تلاش خود را کردید، باید به شما انگیزه بدهد تا هرگز از خود راضی نشوید و بیش‌ازحد در حوزه‌های آشنا احساس راحتی نکنید، چون همان‌طور که می‌گویند، زندگی خارج از ناحیه‌ی آسایش آغاز می‌شود.

۵- سلامت ذهن را افزایش دهید

یکی از مهم‌ترین پیامدهای خودسازی، تأثیر مثبتی است که بر سلامت ذهن می‌گذارد. وقتی توجه را به درون خود معطوف می‌کنید، می‌توانید شناخت بهتری از خویشتن خویش داشته باشید و در نتیجه می‌توانید به شکلی مؤثرتر به افکار و عواطف خود رسیدگی کنید. تازه می‌فهمید چرا برخی عواطف را تجربه می‌کنید و یاد می‌گیرید چطور با زمان آن‌ها را حل کنید. کسی که خودآگاهی ندارد و برای پیشرفت نفس خود تلاش نمی‌کند، قطعاً بر واکنش‌های خود که ممکن است به اضطراب و تشویش بیشتر در زندگی بیانجامد، کنترلی نخواهد داشت. در حالت انکار ماندن هرگز جوابگو نیست.

۶- روابط را درمان کنید

وقتی برای خودسازی خود تلاش می‌کنید، به‌صورت خودکار روابط خود را با اطرافیان بهبود می‌بخشید. مثلاً اگر طبیعت عصبی شما همیشه باعث ایجاد نگرانی در روابط شما بوده است، رسیدگی آگاهانه به آن جنبه از شخصیت باعث می‌شود تا روش غلبه بر خشم خود را یاد بگیرید و آرام‌تر شوید. این تغییر مثبت، در روابط شخصی و حرفه‌ای شما بروز کرده و آن‌ها را ارتقاء می‌دهد. شروع مبارزه با تعارض و ایجاد روابط معنادار، نگاه به درون خویش و خودسازی است. علاوه ‌بر آن، زمانی که تلاش می‌کنید انسانی خوداتکا و با عزت‌نفس شوید و تصویر ذهنی مثبتی از خود داشته باشید، روابط سالمی را نیز پرورش خواهید داد.

۷- عامل انگیزشی

فرض کنید از کوه بالا می‌روید، عبور از هر مانع، به شما انگیزه‌ی بیشتری برای بالا رفتن می‌دهد. می‌توان همین تشبیه را برای خودسازی به کار برد. هر بار که بر یک ترس یا نقطه‌ضعف غلبه می‌کنید، انگیزه‌ی بیشتری برای ادامه‌ی مسیر خودسازی و تکامل بیشتر پیدا خواهید کرد. خودسازی و انگیزه پیوندی عمیق با یکدیگر دارند. وقتی پیشرفت خود را به‌عنوان یک انسان می‌بینید، از مثبت‌نگری و انگیزه‌ی لازم برای تلاش در جهت حرکت رو به ‌جلو و بهتر شدن سرشار می‌شوید. این یک چرخه‌ی مداوم است و باید سطح انگیزه‌ی خود را بالا نگاه داشته و به رشد دائمی متعهد باشید.

۸- تصمیم‌گیری بهتر

در هر مرحله از زندگی خود باید تصمیماتی بگیریم و هرکدام از این تصمیم‌ها عواقبی در پی دارد. علاوه ‌بر آن، احساس اطمینانی که به تصمیم گرفته‌ شده دارید، از خود تصمیم‌گیری مهم‌تر است. مهارت‌های تصمیم‌گیری خوب از شفافیت، خودآگاهی و اطمینان حاصل می‌شوند که نتیجه‌ی مستقیم خودسازی هستند. وقتی بدانید در یک موقعیت خاص، به دنبال چه چیزی هستید و با توجه به آن برای خود هدف تعیین کنید، می‌توانید تصمیم‌های بهتر و آگاهانه‌تری بگیرید.

۹- حس هدف

تصمیم به قدم گذاشتن در مسیر خودسازی و پیشرفت فردی به زندگی شما هدف و معنا می‌بخشد. حتماً می‌پرسید چرا مهم است؟ دلیلش این است که به شما کمک می‌کند تا تمرکز خود را بر اهداف زندگی حفظ کنید، به شما احساس زنده‌ بودن می‌دهد و شما را باانگیزه نگه می‌دارد. با نگه داشتن شما در مسیر صحیح، سلامت ذهنی و جسمی را نیز افزایش می‌دهد. با داشتن حس هدف، یاد می‌گیرید همه‌ی چالش‌هایی را که در مسیر قرار می‌گیرد، با آغوش باز پذیرا شوید؛ زیرا نگاه شما به هدفی است که واقعاً از همه‌چیز مهم‌تر است.

۱۰- شفافیت بیشتر

با وجود آن همه حواس‌پرتی که به سراغ فرد می‌آید، به دست آوردن شفافیت ذهنی بسیار دشوار است؛ اما زمانی که خودسازی به هدف اصلی زندگی تبدیل می‌شود، دقیق‌تر می‌شوید و به‌هم‌ ریختگی را از زندگی خود می‌زدایید. به دست آوردن شفافیت به شما کمک می‌کند تا تمرکز خود را حفظ نمایید و با هر چیزی که شما را از هدفی که دارید دور می‌کند، درگیر نشوید. این را هم در نظر داشته باشید که همیشه لحظات پریشانی و بلاتکلیفی وجود دارد، اما با کسب تجربه، رشد می‌کنید و با به دست آوردن شفافیت در زندگی، نسبت به خود احساس اطمینان بیشتری خواهید داشت.

۱۱- آرام‌آرام نگرشی یادگیرنده کسب کنید

افرادی که به خودسازی مداوم خود پایبند هستند، نگرشی شدیداً مثبت به یادگیری پیدا می‌کنند. این نشان می‌دهد که آن‌ها نسبت به کمبودهای خود آگاه هستند و برای پیشرفت، از بازخورد استقبال می‌کنند.

به‌جای آنکه مشکلات خود را نادیده بگیرند یا از آن فرار کنند، آن را به فرصتی برای یادگیری و درس گرفتن از اشتباهات تبدیل می‌کنند تا رشد کرده و به موفقیت برسند. داشتن این ویژگی بسیار شگفت‌انگیز است، زیرا نگرش یادگیرنده ابزاری بسیار مهم در نیل به موفقیت به شمار می‌رود.

۱۲- حب نفس را بپرورانید

و آخرین مورد که ارزش آن کمتر از دیگر موارد نیست. خودسازی، عشق و محبت به خویشتن را پرورش می‌دهد. وقتی می‌بینید هر روزی که می‌گذرد، بیش ‌از پیش رشد می‌کنید، به اطمینان و عزت‌نفس خود می‌افزایید.

شاید بسیاری افراد بگویند اگر فرد به خود عشق می‌ورزد، پس چرا به دنبال تغییر است؛ اما این سخن درست نیست. خودسازی به معنای تغییر به دلیل ناامیدی نیست. هدف آن بیشتر تمرکز بر مسائلی است که برای شما اهمیت دارد و همچنین غلبه بر موانع ذهنی که احتمالاً شما را از شکوفا کردن پتانسیل‌های خود بازمی‌دارند.

حرف آخر

با نگرشی مثبت در این مسیر اغناء کننده‌ی خودسازی قدم بگذارید. نباید در این مسیر انگیزه‌‌ی خود را از دست بدهید و ناامید شوید. به‌جای آن باید مسئولیت کامل خود را بر عهده بگیرید و تلاش کنید پا را از مفاهیم پیش‌داورانه‌ای فراتر بگذارید که احتمالاً شما را محدود کرده‌اند و این کار فقط با خودسازی مداوم امکان‌پذیر است.

پس فرقی نمی‌کند که یک فرد ۶۵ ساله‌ی بازنشسته هستید، یا یک جوان ۲۶ ساله که تازه شغل خود را آغاز کرده است. به یاد داشته باشید که همیشه در مسیر پیشرفت هستید و خودشناسی هرگز پایان ندارد. همین است که زندگی را هدف‌دار و جذاب می‌کند.

 

منبع:چطورپدیا

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ دی ۹۷ ، ۱۱:۵۹
viator baran4