مجله خلاقیت و نوآوری

طبقه بندی موضوعی

۶۶ مطلب با موضوع «تحلیلی» ثبت شده است

چطور به‌سرعت یک زبان جدید بیاموزیم؟

می‌‌خواهید بدانید چطور؟ با گام اول شروع کنید!

روش اول: غرق شدن در زبان جدید

 

۱- با یک فرد بومی که به زبان مورد نظر شما صحبت می‌کند، در ارتباط باشید. بدون شک بهترین راه موجود برای یادگیری یک زبان جدید، صحبت کردن به آن زبان است. اغلب افراد به‌جای آن‌که بیرون بروند و چیزهایی که یاد گرفته‌اند را تمرین کنند، وقت زیادی را صرف یادگیری گرامر و حفظ فهرست‌های بلندبالای لغات می‌کنند. صحبت کردن با یک فرد بومی واقعی و زنده نسبت به خیره شدن به کتاب‌ها و صفحه‌‌ی کامپیوتر، به‌مراتب انگیزه‌ی بیشتری را در انسان زنده می‌‌کند.

  • سعی کنید دوست یا همکاری پیدا کنید که به زبان مورد مطالعه شما صحبت کرده و مشتاق است با شما بنشیند و به تمرین زبان بپردازد. یا اینکه می‌توان با پخش آگهی آنلاین در تالارهای گفتمان (فروم‌های سایت‌ها) و یا روزنامه‌ها، فردی را که بتواند زبان موردنظر را تدریس کند و یا برای جلسه‌ی تبادل زبان به شما ملحق شود را پیدا کرد.
  • اگر در اطراف خود کسی را نمی‌یابید که به آن زبان صحبت کند، سعی کنید از طریق اسکایپ شخصی را پیدا کرده و با او در ارتباط باشید. ساکنان کشورهای مختلف اغلب حاضرند در ازای نیم ساعت صحبت به زبان انگلیسی، نیم ساعت به زبان خود با شما صحبت کنند. یک گزینه‌ی دیگر استفاده از برنامه Hellotalk است.

 

۲- هر روز زبان را مطالعه کنید. اغلب افراد ادعا می‌کنند که به مدت ۵ سال یک زبان را مطالعه کردند درحالی‌که هنوز هم به آن مسلط نیستند. وقتی می‌‌گویند «۵ سال» احتمالاً منظور این است که در طول این ۵ سال، هفته‌ای چند ساعت برای مطالعه‌ی آن زبان وقت گذاشته‌اند. بگذارید یک‌ مسئله را روشن کنیم! اگر قصد دارید در مدت کوتاهی یک زبان جدید یاد بگیرید و تمایل دارید که این امر طی چند هفته تا چند ماه تحقق یابد، در نظر بگیرید که باید روزانه چندین ساعت را صرف مطالعه زبان جدید کنید!

  • یادگیری زبان مبتنی بر تکرار است، به این معنی که باید اطلاعات را آن‌قدر در ذهن و مغز خود فرو کنید تا کاملاً به آن مسلط شده و بتوانید به‌راحتی آن را به یاد بیاورید. اگر فواصل زمانی بین مطالعات زیاد باشد، بیشتر مستعد فراموش کردن خواهید بود و ناچار هستید زمان مجددی صرف کرده و اطلاعاتی که از قبل یاد گرفته‌اید را مرور کنید.
  • با مطالعه هر روزه می‌توان میزان این زمان‌های تلف‌ شده را کم کرد. هنگامی‌که مسئله، مسئله یادگیری زبان است، حقیقتاً هیچ میانبر معجزه‌آسایی وجود ندارد، اینجا کارآمدترین ابزار، «تعهد» است.

 

۳- همیشه همراه خود یک فرهنگ لغت داشته باشید. همراه داشتن یک فرهنگ لغت وقت و زمان زیادی ذخیره خواهد کرد، در اسرع وقت یک جلد از آن تهیه کنید.

 

  • این فرهنگ لغت می‌‌تواند واقعی و به شکل کتاب بوده، یا یک برنامه فرهنگ لغت که بر روی تلفن همراه نصب شده است؛ فرقی نمی‌کند، تنها نکته حائز اهمیت این است که دسترسی به آن در زمان نیاز راحت و سریع باشد.
  • از مزایای همراه داشتن فرهنگ لغت این است که همواره در هرکجا تنها با یک نگاه سریع معنای کلمه مورد نظر را خواهید یافت. این مزیت به‌طور ویژه زمانی حائز اهمیت است که در حال مکالمه با یک فرد بومی هستید و نمی‌خواهید جریان مکالمه را تنها به این دلیل که کلمه‌‌ی خاصی خاطرتان نیست، قطع کنید. علاوه بر این، دیدن یک واژه و به‌کارگیری آن واژه در جمله در همان لحظه کمک می‌کند تا واژه‌ی موردنظر را در حافظه‌ی خود ذخیره کنید.
  • در طول روز در موقعیت‌های مختلف مثل زمان انتظار در صف خرید فروشگاه، زمان استراحت و صرف قهوه در محیط کار، در تمامی این زمان‌ها نگاهی به فرهنگ لغت خود بیندازید. به‌این‌ترتیب ۲۰ الی ۳۰ لغت اضافه در روز می‌توان یاد گرفت.

 

۴- به زبان انتخابی فیلم ببینید، به آن گوش دهید، بخوانید و بنویسید. غرق شدن در زبان جدید به این معناست که تمامی فعالیت‌هایی که به‌طور معمول، به زبان مادری خود انجام می‌دهید، چه خواندن، چه نوشتن و گوش دادن، همه را با زبان جدید امتحان کنید.

 

  • احتمالاً ساده‌ترین کاری که می‌توان انجام داد، تماشای برنامه‌های تلویزیونی و فیلم به زبان مورد مطالعه است. سعی کنید از زیرنویس‌ها اجتناب کنید، چراکه پس از مدتی به آن متکی خواهید شد. برای آسان‌تر شدن کار، فیلم‌هایی را انتخاب کنید که از قبل با آن‌ها آشنایی دارید؛ مانند برنامه‌ی کودک یا نسخه‌ی دوبله‌ شده‌ی فیلم‌های زبان مادری خود. آشنا بودن با محتوای فیلم در فهم معنای لغات و عبارات کمک بسیار بزرگی است.
  • باید سعی کنید به زبان جدید بخوانید و بنویسید. روزنامه یا مجله‌ای گرفته و سعی کنید روزی یک بخش آن را مطالعه کنید و برای هر لغتی که نمی‌شناسید به فرهنگ لغت مراجعه کنید. همچنین تلاش کنید چند مطلب ساده مانند کارت‌پستال یا لیست خرید به زبان جدید بنویسید.
  • پادکست‌‌ دانلود کرده یا رادیوی خود را روی کانالی که به زبان مورد مطالعه است، تنظیم کنید. این کار یک راه عالی برای غرق شدن در زبان در هنگام حرکت است. این امر نه‌تنها در تقویت درک شنیداری کمک می‌کند، بلکه سبب می‌شود صدای تلفظ صحیح کلمات و عبارات را بشنوید.
  • زبان تمام دستگاه‌های الکترونیکی خود را، به زبان جدید تغییر دهید تا کلماتی را که به زبان خود می‌دانید اما با معنای آن‌ها در زبان جدید آشنا نیستید، بیاموزید.
  • به آهنگ‌های موجود به زبان جدید گوش دهید، متن آن‌‌ را یاد بگیرید و معنای آن را بررسی کنید. به‌این‌ترتیب، بار دیگر که به آن گوش می‌دهید، می‌توانید به‌طور دقیق بگویید که خواننده آن لحظه چه می‌گوید.

 

۵- به کشوری سفر کنید که به زبان انتخابی شما صحبت می کنند. بدیهی است اگر به کشوری که زبان مورد مطالعه‌‌ی شما در آن به‌طور بومی صحبت می‌شود، سفر کرده و مدتی در آن محل اقامت کنید، این سفر کمک شایانی در تقویت مهارت‌های یادگیری خواهد کرد.

 

  • خود را مجبور به برقراری ارتباط با افراد محلی کنید؛ چه با پرسیدن آدرس، یاری گرفتن در تکمیل تراکنشی در فروشگاه، یا حتی فقط سلام کردن، به این صورت درک بهتری از این زبان و افرادی که به این زبان صحبت می‌کنند، خواهید داشت.
  • اگر مهارت شما در گفتمان به زبان جدید در حد پایه و مبتدی است، اشکالی ندارد، خود را به صحبت مجبور کنید، به‌زودی متوجه پیشرفت عظیمی در لغات، گرامر و تلفظ خود خواهید شد.

 

روش دوم: تمرکز بر روی نکات مهم

 

۱- قبل از یادگیری الفبا، چند اصطلاح احوالپرسی آن زبان را یاد بگیرید. به‌این‌ترتیب زمانی که الفبای آن زبان را می‌آموزید، از قبل چندین واژه پایه در ذهن دارید. برای مثال: سلام، حال شما چطور است؟ خوبم، اسم شما چیست؟ اسم من … است و الی‌آخر.

 

 

۲- در صورت لزوم، الفبای زبان مورد مطالعه را یاد بگیرید. این کار یادگیری زبان را به‌مراتب آسان‌تر می‌کند و توانایی خواندن و تلفظ کلمات را کسب می‌کنید که در روند حفظ کردن آن‌ها بسیار مؤثر است. علاوه بر این، بلند خواندن کلمات نسبت به صرف نگاه کردن به آن‌‌ها به‌مراتب تأثیرات بهتری بر یادگیری خواهد داشت.

 

۳- لغات را بیاموزید. تسلط بر واژگان پایه و اصلی قطعاً یکی از مهم‌ترین نکات در طول یادگیری یک زبان جدید است. حتی اگر توان درک یک جمله به‌طور کامل را ندارید، مهارت استخراج کلمات کلیدی در درک مفهوم کلی گفتار و متن کمک شایانی خواهد کرد.

 

  • بر یادگیری ۱۰۰ واژه‌‌ی رایج تمرکز کنید. انتخاب ۱۰۰ مورد از رایج‌ترین واژگان موجود در یک زبان خاص و یادگیری آن‌‌ها شروع هوشمندانه‌ای است. سپس می‌توان این عدد را افزایش داد و به ۱۰۰۰ رساند. برآورد شده که یادگیری ۱۰۰۰ مورد از رایج‌ترین واژگان یک زبان امکان درک ۷۰٪ از هر متن را به ما خواهد داد.
  • تمرکز خود را روی یادگیری لغاتی که بیشتر با آن‌‌ها سروکار دارید، بگذارید. اگر به دلایل کاری قصد یادگیری زبان جدید دارد، سعی کنید واژگانی در زمینه‌‌ی کسب‌وکار خود بیاموزید و زمان زیادی صرف یادگیری نام‌‌ گونه‌های مختلف ماهی نکنید (که البته اگر برای غواصی سفر می‌کنید، احتمالاً باید آن‌‌ها را یاد بگیرید!)
  • همچنین باید سعی کنید کلمات و واژگانی که به هر شکلی به شما مربوط می‌شوند را یاد بگیرید تا هنگام صحبت در‌‌باره زندگی و پیشینه‌‌ی خود با افرادی که ملاقات می‌کنید با مشکلی مواجه نشوید.

 

۴- شمارش به زبان جدید را بیاموزید. با یادگیری شمارش اعداد یک تا ده شروع کنید؛ چراکه معمولاً ساده‌ترین و ابتدایی‌ترین چیز برای آموختن در شروع کار است. هر روز ۱۰ شماره جدید یاد بگیرید، این کار را آن‌قدر ادامه دهید تا جایی که از تعداد عددهایی که می‌توانید بشمارید احساس رضایت کنید. آماده چالش هستید؟! سعی کنید ۱۰۰ عدد را در یک روز به خاطر بسپارید.

 

۵- بیش‌ازحد نگران گرامر (دستور زبان) نباشید. دلیل اصلی آن‌که اکثر مردم بخش قابل‌توجهی از زبانی که در مدرسه و طی سال‌ها یاد گرفته‌اند را فراموش می‌کنند، آن است که مدارس در برنامه‌های درسی، زمان قابل‌توجهی را صرف آموختن دستور زبان و زمان بسیار کمی را صرف صحبت به آن زبان می کنند. این یک عقب‌‌گرد بزرگ است! اگر قصد دارید در مدت‌زمان کوتاه یک زبان جدید بیاموزید، در ابتدا باید بیاموزید چطور به آن زبان صحبت کنید. ویژگی‌های دستور زبان در درجه دوم اهمیت قرار دارند.

 

  • گرامر یقیناً از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است! لازم است یاد بگیرید که چطور افعال پایه‌ی روزمره را صرف کنید و همچنین بدانید چطور یک واژه را در یک جمله به‌درستی به کار ببرید.
  • اما نکته مهم این است که نباید ساعت‌ها صرف یادگیری جداول افعال کنید و یا نگران شرایط خاصی باشید که حتماً می‌بایست از یک حرف اضافه‌‌ی خاص استفاده کنید. بدون شک این نکات را در مسیر یادگیری خواهید آموخت.

 

۶- روی نحوه‌ی تلفظ خود کار کنید. تلفظ نقطه دیگری است که می‌بایست روی آن انرژی زیادی صرف شود. هیچ نکته مثبتی در حفظ صدها واژه و عبارت به گونه‌ی غیرقابل فهم وجود ندارد؛ بنابراین زمانی که واژه‌ی جدیدی می‌آموزید، هم‌زمان یادگیری تلفظ درست آن نیز حائز اهمیت است.

 

  • یادگیری تلفظ از روی کتاب عمل دشواری است، اما چت با افراد بومی یا استفاده از نرم‌افزارها و برنامه‌های کاربردی تعاملی در این مرحله می‌تواند مفید باشد. برای این‌که بتوانید یک واژه را با تلفظ صحیح یاد بگیرید، باید آن را با صدای بلند به زبان بیاورید.
  • اگر با فردی حقیقی تمرین می‌کنید، مطمئن شوید زمانی که یک واژه را اشتباه تلفظ می‌کنید، آن شخص ابائی از اصلاح شما ندارد. چراکه در غیر این صورت شاید هیچ‌وقت به آن زبان مسلط نشوید. به خاطر داشته باشید نحوه‌‌ی تلفظ می‌تواند وجه تمایز «خوب صحبت کردن» و «روان صحبت کردن» باشد.

 

۷- از اشتباه کردن نهراسید. هنگام آموختن زبان جدید نباید از اشتباه کردن بترسید، چراکه در این صورت پیشرفت چندانی نخواهید داشت.

 

  • به ‌ناچار در چندین موقعیت شرم‌آور قرار خواهید گرفت، اما خوب مسئله مهمی نیست. افراد بومی زبان ممکن است کمی بخندند، اما کماکان تلاش و کوشش فرد را می‌ستایند و کماکان مایل‌اند که به او کمک کنند.
  • در این مسیر، به دنبال کمال نباشید و سعی نکنید از نظر دیگران بی‌نقص باشد، بلکه مهم پیشرفت و حرکت به جلو است.

 

روش سوم: استفاده از نرم‌افزارها و برنامه‌های یادگیری زبان

 

۱- از Anki استفاده کنید. Anki یک نرم‌افزار و برنامه کاربردی محبوب قابل نصب روی تلفن همراه هوشمند است که توسط مجموعه‌ای از فلش کارت‌ها روند حفظ کلمات و عبارات سهولت می‌بخشد. این برنامه این امکان را به کاربر می‌دهد که دسته‌ی کارتی حاوی کلمات دلخواه که کاربر قصد یادگیری آن‌‌ها دارد را روی آن آپلود کند، یا برای شروع یکی از چندین و چند دسته کارت موجود در آن را انتخاب کند.

 

۲- از Duolingo استفاده کنید. Duolingo یک ابزار موجود رایگان برای یادگیری زبان به‌صورت آنلاین در اندروید و iOS است. این برنامه به‌جای تمرکز بر حفظ کردن، امکان خواندن و صحبت کردن را با دیدن، شنیدن و درونی کردن مطالب برای کاربران فراهم می‌کند. کاربران پس از اتمام هر درس امتیاز کسب می‌‌کنند که احساسی جالب و شبیه بازی می‌بخشد.

 

۳- از Memrise استفاده کنید. این برنامه نوع دیگری از برنامه‌های سبک فلش کارت است که امکان یادگیری لغات و عبارات را با ترفندهای حافظه، استفاده از تصاویر و سایر ابزارهای مفید در اختیار کاربران قرار می‌دهد. Memrise اجازه می‌دهد کاربران در تکمیل فعالیت‌های یادگیری (تمرین‌ها) با یکدیگر به رقابت پرداخته و با ایجاد جو سرگرم‌کننده یک روش غیررسمی و دوستانه برای یادگیری زبان ارائه می‌دهد.

 

۴- از Bable استفاده کنید. bable یک ابزار یادگیری زبان جذاب و سرگرم‌کننده است که به‌صورت آنلاین و به‌عنوان یک برنامه کاربردی برای موبایل در دسترس همگان است و به کاربران در تقویت لغات، گرامر و تلفظ کمک می‌کند. همچنین قادر است مباحثی که کاربر در آن مشکل دارد را شناسایی کرده و تمرین‌هایی هدفمند بر اساس نیازهای کاربر به او ارائه دهد.

منبع:چطورپدیا

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ بهمن ۹۷ ، ۱۲:۱۱
viator baran4

چطور باور بدشانسی را از زندگی حذف کنیم؟

 

چند ماه پیش یکی از دوستان قدیمی خود را دیدم. از پارسال او را ندیده بودم. سر ناهار درباره‌ی مسائل مختلفی ازجمله شغل، روابط و سرگرمی‌هایی که داشتیم صحبت کردیم. دوستم می‌گفت که شغلی که دارد برایش کسل‌کننده و بی‌مزه شده است و با وجود آنکه درخواست ترفیع داده است، با درخواستش موافقت نشده است. زندگی خصوصی‌اش نیز آن‌چنان چنگی به دل نمی‌زد، چراکه اخیراً بعد از مدتی طولانی، از نامزدش جدا شده بود. وقتی از او پرسیدم که چرا ظاهراً همه‌چیز در منزل و محل کار به‌هم ‌ریخته بود، لحظه‌ای درنگ کرد و سپس گفت:
«پشت سر هم دارم بد میارم.»
از پاسخش تعجب کردم، چون با شناختی که از او داشتم، فکر نمی‌کردم زندگی خود را تحت کنترل بخت و اقبال ببیند. او همیشه در ظاهر فردی بود که هدف خود را می‌شناخت و با ذوق به دنبالش می‌رفت. گفت به دلیل همه‌ی اتفاقاتی که برایم افتاده است، به شانس اعتقاد دارد.

اینجا بود که نظر خود را درباره‌ی شانس و سرنوشت با او در میان گذاشتم:

درحالی‌که قطعاً رویدادهای شانسی پیش می‌آید، اما این‌گونه رویدادها ماهیتی کاملاً تصادفی دارند. به‌بیان‌دیگر، خوش‌شانسی و بدشانسی به شکلی که مردم تصور می‌کنند، وجود ندارد. مهم‌تر از آن اینکه، حتی اگر رویدادهای منفی تصادفی هم برای انسان اتفاق بیفتد، طرز فکر و واکنش ما می‌تواند این رویدادها را به اتفاقات مثبت و خوشایند منجر کند.

بخت و اقبال شما بدتر یا بهتر از بخت و اقبال هیچ فرد دیگری نیست. فقط این‌گونه به نظر می‌رسد. از آن بهتر اینکه دو کار ساده است که اگر انجام دهید، احساس بدشانسی را در شما برعکس می‌کند و شانس شما را تغییر می‌دهد.

۱- دیگر به خارج از کنترل بودن اتفاقات زندگی از دست شما اعتقاد نداشته باشید.

باور نکنید که هر آنچه در زندگی رخ می‌دهد، از سر بخت و اقبال، سرنوشت، نیروهای ماوراءالطبیعه، انسان‌های بدخواه دیگر یا هر چیزی جز خود شما اتفاق می‌افتد. روان‌شناسان این مشکل را «منبع کنترل بیرونی» می‌نامند. این مشکل نوعی سرنوشت‌باوری است که طی آن فرد معتقد است که شخصاً نمی‌تواند کار خاصی در جهت تغییر زندگی خود انجام دهد. به همین دلیل یا به امید کسب بهترین نتایج همه‌ی تمرکز خود را بر تغییر بخت خود با انواع روش‌های خرافاتی می‌گذارد یا منفعلانه در مقابل هر اتفاقی که پیش رویش باشد تسلیم می‌شود و از اینکه با امید و آرزوهایش تطابق ندارد، شاکی است.
بیشتر افراد موفق نگرشی مثبت اتخاذ می‌کنند. آن‌ها «منبع کنترل درونی» دارند. معتقدند که تقریباً همه‌ی اتفاقاتی در زندگی آن‌ها رخ می‌دهد، حاصل کارهای خودشان است و اینکه حتی زمانی که رویدادی تصادفی پیش می‌آید، مسئله‌ی مهم خود آن رویداد نیست، بلکه چگونگی واکنشی است که به آن نشان می‌دهند. این نگرش باعث می‌شود کنشی، فعال و به دنبال تجربه‌ی چیزهای جدید باشند. آن‌ها همیشه به دنبال یافتن راهی برای تغییر چیزهایی هستند که در زندگی خود نمی‌پسندند. آن‌ها سرنوشت‌باور نیستند و مشکلات موجود در دنیای خود را به گردن بدشانسی نمی‌اندازند. به دنبال راهی برای بهتر کردن امور هستند.

آیا آن‌ها از دیگران خوش‌شانس‌تر هستند؟ البته که نه.

شانس، تصادفی پیش می‌آید برای همین به آن می‌گویند شانس، پس این افراد نیز به‌اندازه‌ی هر فرد دیگری ممکن است دچار شکست شوند.
تفاوت در چگونگی واکنش این افراد است. وقتی اوضاع بر وفق مراد پیش نمی‌رود، افراد موفق و مثبت‌نگر به‌سرعت به دنبال راهی می‌گردند تا آن را سامان بخشند. غر نمی‌زنند، برای خود تأسف نمی‌خورند یا از «بدشانسی» شکایت نمی‌کنند. سعی می‌کنند از اتفاقی که افتاده است درس بگیرند تا دفعه‌ی بعد از آن پیش‌گیری کرده و به بهترین شکل ممکن زندگی خود را ادامه دهند. آن‌ها یک موتور انگیزشی در خود دارند که بسیاری افراد فاقد آن هستند. این موتور آن‌ها را رو به ‌جلو حرکت می‌دهد.
هیچ‌کس بنا به عادت خوش‌شانس‌تر یا بدشانس‌تر از دیگری نیست. شاید در کوتاه‌مدت چنین به نظر برسد. اتفاق‌های تصادفی اغلب گروهی پیش می‌آیند، درست مثل اعداد تصادفی که در موارد بسیاری در کنار یکدیگر قرار می‌گیرند.
اگر از چشم‌انداز دورتری نگاه کنید، شانس تصادفی صرفاً… تصادفی است. با این ‌وجود افرادی که حس می‌کنند، بدشانس هستند، معمولاً توجه بیشتری به موارد کوتاه‌مدت بدشانسی دارند، و به خود قبولانده‌اند که باورشان صحیح است. منبع کنترل ربطی به ژن ندارد. بیشتر اکتسابی است تا وراثتی. اگر منبع کنترل شما مشکل دارد، آن را تغییر دهید.

۲- به یاد داشته باشید که به هر چیز توجه کنید، در ذهن شما رشد می‌کند.

اگر به مشکلات و نقاط ضعف زندگی خود تمرکز کنید، به‌ویژه اگر آن را نوعی «بدشانسی» حساب کنید که کاری نمی‌توان برایش انجام داد، تیره‌تر و شوم‌تر به نظر خواهد رسید.
طی مدت کوتاهی آن‌قدر مطمئن می‌شوید که همه‌چیز بر ضد شما است که مثال‌های بیشتر و بیشتری برای اثبات درست بودن اعتقاد خود پیدا خواهید کرد. درنتیجه خود را در انرژی منفی غرق خواهید کرد و به‌احتمال تقریباً قطع به ‌یقین، دست از تلاش برخواهید داشت، چراکه متقاعد شده‌اید هیچ کاری برای بهبود چشم‌انداز آینده‌ی خود نمی‌توانید انجام دهید.

چند وقت پیش یکی از مخاطبان (که نامش را گلی می‌گذارم) از شدت ناامیدی و بدشانسی خود با من حرف زد. گلی یک کارآفرین مشتاق است. او در تلاش بود سرمایه‌گذارانی را برای سرمایه‌گذاری در پروژه‌اش پیدا کند. کارش خوب پیش نرفت چراکه سرمایه‌گذاران بالقوه مدام به او جواب رد می‌دادند. درست در پراضطراب‌ترین شرایطی که داشت، نامزدش با او به هم زد. و روز بعد از به هم خوردن نامزدی‌اش، یک فرصت مهم را برای ملاقات با یک سرمایه‌گذار علاقه‌مند از دست داد. قصد داشت بی‌خیال پروژه‌اش شود، زیرا حس می‌کرد برای آنکه در کسب‌وکار خود موفق شود، به‌اندازه‌ی کافی خوش‌شانس نبود. قطعاً دوران آسانی برایش نبود. پر از اضطراب و خستگی بود. اما این بدشانسی نبود که نقش ایفا می‌کرد.
سرنوشت‌باوری آن‌قدر از خودش تغذیه می‌کند تا اینکه فرد در مقابل ضربات زندگی، به یک «قربانی» منفعل تبدیل شود. «بازندگان» زندگی همان‌هایی هستند که متقاعد شده‌اند پیش از شروع هر کاری محکوم به شکست هستند. باور دارند که «بدشانسی» آن‌ها هرگونه چشم‌انداز موفقیت را نابود خواهد کرد.

به‌ندرت پیش می‌آید متوجه شوند که دلیل اصلی شکست آن‌ها، نادانی، تنبلی، نداشتن مهارت، نبود دوراندیشی یا صرفاً حماقت محض است و برای همه‌ی این موارد نیز راه درمانی وجود داشت، اگر از مقصر دانستن دیگران یا «بدشانسی» بابت کمبودهای شخصی خود دست برمی‌داشتند.
توجه شما تحت کنترل شماست. آن را به جایی متمرکز کنید که خودتان دوست دارید. آن‌قدر به افکار منفی خود گرسنگی بدهید تا بمیرند.
برای گلی توضیح دادم که برای بهبود بخت و اقبال خود و «خوش‌شانس» شدن، ابتدا باید به خود بقبولانی که هر آنچه اتفاق می‌افتد، تقریباً همیشه حاصل کار خودت است؛ پس سعی کن به اموری که درست پیش می‌روند و نتایج مثبت دارند فکر کنی نه به اتفاقات بد. سپس گلی سعی کرد موقعیت کنونی خود را به شکلی بی‌طرفانه مرور کند. متوجه شد فقط به کمی استراحت برای خود نیاز داشت. دوری از کار و دوری از رابطه‌ای که به‌تازگی خراب شده بود. واقعاً به مقداری زمان نیاز داشت تا قبل از آنکه کار و زندگی خود را از سر بگیرد، ذهن خود را پاک‌سازی کند. وقتی احساسات ناشی از دل‌شکستگی فروکش کرد، دوباره برای بهبود فرصت‌های فروش کسب‌وکار خود تلاش کرد و به دنبال سرمایه‌گذاران جدیدی گشت که برایش مناسب‌تر باشند.

 

چند ماه بعد به من گفت که بالاخره دو سرمایه‌گذار پیدا کرده است که واقعاً به پروژه‌ی او علاقه‌مند شده‌اند و قصد دارند برای رشد این کسب‌وکار با او همکاری کنند. واقعاً از این‌که توانسته بود کنترل سرنوشت خود را پس بگیرد و به چیزی که می‌خواهد برسد، خوشحال شدم.
«سرنوشت» شما واقعاً به انتخاب‌های شما بستگی دارد. زمانی که اتفاقات تصادفی رخ می‌دهد، که البته همیشه رخ می‌دهد، آیا انتخاب شما تبدیل کردن آن‌ها به فرصت است، یا می‌نشینید و گله و شکایت می‌کنید؟

بعد چه می‌شود؟

حالا دو کار ساده را که می‌توانید برای به دست آوردن کنترل سرنوشت خود و خلق خوش‌شانسی برای خود انجام دهید، یاد گرفتید. اما کار تمام نشده است! این روش‌های ساده که اینجا یاد گرفتید فقط بخشی از ۷ مهارت‌ اساسی هستند – یک مجموعه مهارت که قدرت خلق راه‌حل‌های دائمی برای مشکلات بزرگی را در اختیار شما قرار می‌دهند – هر مشکلی در هر زمینه از زندگی!
اگر فکر می‌کنید «دچار بدشانسی هستید»، می‌توانید با این ۷ مهارت اساسی، تغییری واقعی ایجاد کنید و زندگی را از نو آغاز کنید. شاید حتی از آن چیزی که فکر می‌کردید نیز آسان‌تر باشد:

چگونه می‌توانید زمانی که به نظر می‌رسد بیش‌ازحد دیر شده است، زندگی خود را از نو شروع کنید؟

می‌گویند توماس جفرسون کلمات زیر را به زبان آورده است:
«من شدیداً به شانس اعتقاد دارم، و به نظر من هر چه بیشتر تلاش کنم، خوش‌شانسی بیشتری خواهم داشت.»
درنهایت شانس شما همان چیزی است که شما انتخاب می‌کنید.

ایده‌های بیشتر در ارتباط خلق خوش‌شانسی به دست خودمان

  • چطور می‌توان زمانی که درهم‌شکسته‌ایم، جلوی افکار منفی خودکار را بگیریم
  • ۸ قدم برای داشتن خودانگیزش حتی در دوران سخت
  • آن‌قدر در زندگی گرفتار شده‌اید که دیگر می‌خواهید تسلیم شوید؟ کمک اینجاست!

کتاب درباره‌ی به دست آوردن کنترل زندگی

  • چطور کنترل زمان و زندگی خود را به دست آورید؟ نوشته‌ی آلن لاکین
  • محدودیت‌ها: کی بگوییم بله، چطور بگوییم نه، تا کنترل زندگی را به دست آوریم نوشته‌ی هنری کلاود
  • کنترل زندگی خود را به دست آورید: یک برنامه‌ریزی ۲ ساعته برای کمک به تعیین و رسیدن به اهداف نوشته‌ی ریچل روف

 منابع:چطورپدیا

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ بهمن ۹۷ ، ۱۲:۱۷
viator baran4

چطور یک چرخه بازخورد یادگیری مفید داشته باشیم؟

چرخه بازخورد یادگیری

استفاده از چرخه بازخورد

یادگیری بدین ‌صورت انجام می‌پذیرد که شما برای انجام کاری تلاش می‌کنید، در این فرآیند تجربه کسب کرده و درس می‌گیرید، دوباره به تلاش خود ادامه می‌دهید و هر بار پیشرفت را در کار خود حس می‌کنید. هر بار که این فرایند یادگیری را تکرار می‌کنید، وارد چرخه‌ای به‌نام چرخه بازخورد می‌شوید. پیش از آنکه بتوانید با اطمینان و اعتمادبه‌نفس یک مهارت را انجام دهید، باید چندین بار خود را وارد چرخه بازخورد کنید.

چیزی که یک شخص با توانایی یادگیری سریع را از فردی با قدرت یادگیری کندتر جدا می‌کند، استعداد ذاتی و طبیعی نیست؛ بلکه تفاوت در این است که یادگیرنده سریع می‌داند که چگونه مطالب را بهتر یاد می‌گیرد و یک روش اصولی دارد که برای یادگیری چیزهای جدید آن را به کار می‌گیرد. آنها می‌دانند چگونه به‌طور مؤثر از چرخه بازخورد خود برای سرعت بخشیدن به روند یادگیری استفاده کنند؛ بنابراین خبر خوب برای شما این است که اگر شما در حال حاضر مایل به یادگیری مهارتی جدید در کوتاه‌ترین زمان ممکن هستید، فقط باید یاد بگیرید که چگونه یک چرخه بازخورد کارآمد برای خود ایجاد کنید.

چرخه بازخورد

چرخه بازخورد چیست؟

بازخورد به معنای کسب اطلاعات در مورد چگونگی عملکرد شما هنگام تلاش برای انجام یک مهارت جدید است. بازخورد به ‌شما می‌گوید که کجای کارتان را درست یا غلط انجام داده‌اید. یک چرخه بازخورد از ۳ مرحله تشکیل‌شده است:

  • تمرین/اعمال: این مرحله‌ای است که در آن اقدام به انجام کاری می‌کنید که می‌خواهید آن را یاد بگیرید.
  • اندازه‌گیری: در این مرحله‌، شما در مورد عملکرد خود اطلاعات کسب می‌کنید. این مرحله اغلب نادیده گرفته ‌می‌شود و یا به‌طور ناقص انجام می‌گیرد.
  • یادگیری: در این مرحله شما کارکرد خود را تجزیه ‌و تحلیل می‌کنید و با انجام اصلاحات سعی می‌کنید که عملکرد خود را در تلاش‌های بعدی بهبود بخشید.

نکته مهم این است که هنگام یادگیری یک مهارت تازه این سه مرحله را شناسایی کنید و به کار بگیرید. بسیاری از افراد تنها مرحله ۱ را تکمیل کرده و برای مرحله دوم فرایندی نامشخص و ناکارآمد را پیش می‌گیرند که منجر به نتایج ضعیف در مرحله سوم می‌شود. یک چرخه درست و هموار به شما کمک خواهد کرد که با انجام اصلاحات به‌طور مداوم پیشرفت کنید و دانش خود را در خصوص مهارت مورد ‌نظر ارتقاء بخشید.

چگونه یک چرخه بازخورد مفید داشته باشیم؟

برای اطمینان از اینکه چرخه بازخورد شما مؤثر است، باید سه عامل کلیدی را دنبال کنید: ثبات، سرعت و دقت.

ثبات و پایداری به معنی داشتن یک روش معمول برای رسیدن به بازخوردی باکیفیت قابل‌قبول است. شما باید به‌منظور اندازه‌گیری، یادگیری و اعمال اصلاحات، تمام تمرینات و تجربه‌های یادگیری را با هم مقایسه کنید. اگر بازخورد شما از ثبات لازم برخوردار نباشد، سخت می‌توانید بفهمید که کجای کارتان اشتباه بوده و یا در چه زمینه‌ای پیشرفت کرده‌اید.

برای مثال، فرض کنید در حال یادگیری ساز گیتار هستید. اگر هر بار که تمرین می‌کنید آهنگ متفاوتی بنوازید، بازخوردی بسیار ناپایدار خواهید داشت. از آنجا که هر آهنگ دشواری، ریتم و گام خاص خود را دارد، شما با هیچ روش قابل ‌اطمینانی نمی‌توانید دو آهنگ متفاوتی که نواخته‌اید را با یکدیگر مقایسه کنید. پس بهترین راه یادگیری این است که یک آهنگ را چندین بار تمرین کنید تا به مهارت لازم دست یابید؛ این مورد به نظر واضح و روشن می‌آید، اما این فقط یک مثال بود. بسیاری از اوقات، فرآیند یادگیری سخت پیش می‌رود چراکه ما تمرکز لازم برای حفظ محیطی باثبات برای انجام کار را نداریم.

چرخه بازخورد یادگیری سریع

سریع باشید!

بیایید به عامل دوم بپردازیم: سرعت. داشتن بازخوردی سریع مهم است چراکه هرچه گرفتن بازخورد بیشتر طول بکشد، فرآیند یادگیری و عملکرد بهتر نیز طولانی‌تر خواهد بود. به همین دلیل است که برخی افراد وقت زیادی را صرف تمرین می‌کنند، اما پیشرفت بسیار آهسته‌ای دارند. از سوی دیگر، بهترین نوع بازخورد تقریباً آنی و لحظه‌ای است. بهتر است تا جای ممکن زمان لازم برای تکمیل یک چرخه بازخورد کوتاه باشد. به این دلیل که می‌توانید تعداد دفعات بیشتری تمرین کنید و درنتیجه در مدت‌زمان یکسان، پیشرفت بیشتری خواهید داشت.

 

چگونه بازخوردی سریع داشته باشیم؟

کلید بازخورد سریع این است که مهارت یا دانش را به اجزاء مختلف تقسیم کنید. این اجزاء می‌توانند شامل مراحل مختلف، زیرمجموعه مهارت‌ها و یا به ترتیب دشواری باشند. به‌عنوان ‌مثال، اگر مهارتی که می‌خواهید یاد بگیرید، شامل یک توالی دنباله‌دار (مانند یک فرآیند گام‌به‌گام) است، شما می‌توانید در هر مرحله، میزان یادگیری خود را بررسی کنید. به‌جای تمام فرآیند، برای هر مرحله چرخه بازخورد جداگانه‌ای ایجاد نمایید. فرآیند‌ها را به قسمت‌های مختلف تقسیم و روی هرکدام به‌طور جداگانه تمرکز و فعالیت کنید.

فرض کنید در حال یادگیری آشپزی هستید. شما می‌توانید این مهارت را به مراحل مختلف، مانند پیدا کردن مواد تازه و مناسب، آماده‌سازی مواد، آماده‌سازی ادویه‌جات و سس‌ها، تزیین غذا و پذیرایی تقسیم کنید. یا اینکه تصور کنید می‌خواهید فوتبال بازی کردن را بیاموزید. شما می‌توانید مهارت‌های کوچکی که باعث یادگیری تکنیک‌های مهم‌تر برای بازی فوتبال می‌شود را شناسایی کنید و برای هرکدام چرخه بازخورد جداگانه‌ای ایجاد کنید. پس شما می‌توانید با نحوه صحیح پا ‌به‌ توپ شدن شروع کنید، سپس سراغ پاس‌کاری و شوت زدن بروید. عامل سوم و نهایی در یک چرخه بازخورد مؤثر، دقت است. بدان معنا که چرخه بازخورد با دقت تمام، چگونگی عملکرد ما را نشان دهد. از آنجا که این بازخورد است که به شما می‌گوید در چه زمینه‌ای نیاز بیشتری به پیشرفت دارید، عامل دقت بسیار مهم است. به همین دلیل است که اندازه‌گیری بازخورد یک عامل کلیدی برای داشتن بازخوردی مؤثر محسوب می‌شود.

چگونه بازخورد را اندازه‌گیری کنیم؟

به‌دست آوردن دقت در بازخورد، یک نقطه‌ضعف رایج برای بسیاری از افراد تحت تعلیم است؛ چراکه همیشه تعریف اینکه دقت به چه معنا است، کار ساده‌ای نیست. برای دریافت بازخوردی دقیق، ما باید راهی برای اندازه‌گیری آن داشته باشیم. دلیل اینکه گاهی بازخورد خوبی دریافت نمی‌کنیم این است که ما سعی می‌کنیم پیشرفت خود را بدون در ‌نظر گرفتن کیفیت عملکردمان اندازه‌گیری کنیم؛ یا اینکه برای سنجش بازخورد از معیار‌های غلط استفاده می‌کنیم. بدتر از همه اینکه ممکن است شما اصلاً اقدام به ثبت و اندازه‌گیری عملکرد خود نکرده باشید. آیا تجربه بودن در چنین موقعیتی را به یاد دارید؟

برای یافتن زمینه‌های پیشرفت، شما باید بتوانید عملکرد فعلی خود را با عملکرد قبلی مقایسه کنید. چراکه باید به‌نوعی یک زمینه یا چیزی برای مقایسه داشته باشید تا بتوانید به دنبال فرصت برای پیشرفت باشید. تعیین کمیت و کیفیت عملکرد، راهی برای اندازه‌گیری دقیق آن است. تعیین کمی و کیفی چیزی به معنای پیوست کردن یک عدد به آن است. با این اقدام دو عامل ثبات و عینی بودن وارد کار می‌شوند که برای مقایسه دو چیز می‌تواند مثبت تلقی شود. اندازه‌گیری بازخورد می‌تواند اطلاعات سازنده‌ای به شما بدهد که در طی هر مرحله از چرخه بازخورد به شما کمک کند.

فرض کنید شما در حال تمرین حرکت با توپ بسکتبال هستید. وقتی‌که برای اولین بار اقدام به حرکت با توپ می‌کنید، مربی به شما می‌گوید که کارتان خوب بود. در دومین اقدام عملکرد شما بهتر می‌شود و مربی هم با گفتن اینکه کار شما عالی بوده است، این نکته را تائید می‌کند. البته، توانایی کار با توپ شما پیشرفت کرده است، شما و مربی این را می‌دانید؛ اما چه مقدار؟ و چگونه می‌توانید مهارت‌های کار با توپ خود را بهتر کنید؟ انجام یک کار خوب و یا یک کار عالی به‌درستی عملکرد شما را نشان نمی‌دهد و مشخص نخواهد بود که چقدر می‌توانید پیشرفت کنید.

اما حالا در سناریوی دوم، اگر شما بتوانید بدون اینکه توپ از زیر دست‌تان خارج شود، چهار بار طول زمین بسکتبال را طی کنید، مربی به شما می‌گوید که کارتان خوب بوده است. در مرحله بعد مربی از شما می‌خواهد که هشت بار طول زمین بسکتبال را بدوید، بدون اینکه اجازه دهید توپ از دستان‌تان خارج شود. شما این کار را انجام می‌دهید و مربی می‌گوید که کارتان عالی بوده است. شما اکنون می‌توانید از طریق تعداد دفعاتی که زمین بسکتبال را طی کرده‌اید، پیشرفت خود را اندازه‌گیری کنید.

با عددی که به عملکردتان پیوست شده است حالا می‌توانید برای پیشرفت بیشتر به خودتان فشار بیاورید و برای مثال شانزده بار یا بیشتر طول زمین بسکتبال را با توپ طی کنید. حتی می‌توانید موانع بیشتری اضافه کنید و برای مثال درحالی‌که یک رقیب سعی دارد توپ را از شما بدزد، طول زمین را بدوید. اگر موفق به این کار شدید، می‌توانید تعداد رقبا را به دو نفر افزایش دهید و به همین ترتیب ادامه دهید. شما اکنون به‌راحتی می‌توانید پیشرفت خود را اندازه‌گیری کنید.

به‌طور مداوم چرخه بازخورد خود را بهبود بخشید

بنابراین اکنون‌که شما با چرخه بازخورد آشنا شدید، آماده‌اید که آن را در عمل اجرا کنید؟ چه مهارت جدیدی را می‌خواهید شروع کنید؟ هنگام یادگیری این مهارت جدید، هر مرحله از چرخه بازخورد را به کار بگیرید و با چشمان خود ببینید که یادگیری با سرعت بیشتری صورت می‌پذیرد. برای اینکه حرکت رو به‌ جلوی خود را حفظ کنید و از درجا زدن یا پسرفت جلوگیری کنید، این نکته بسیار مهم است که به‌طور مداوم چرخه بازخورد خود را بهبود بخشید.

بهبود بخشیدن چرخه بازخورد یعنی اینکه بدانید در مرحله بعد چه چیزی را اندازه‌گیری کنید و چه سؤالاتی بپرسید که به این اطلاعات دست یابید.

 

منبع: چطورپدیا

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ دی ۹۷ ، ۱۶:۱۲
viator baran4